رایان هالیدی در کتاب خود، «هنر تبدیل موانع به فرصتهای طلایی» (۲۰۱۴)، حکمت کهن فلسفه رواقی را به عصر حاضر میآورد. او با واکاوی زندگیِ چهرههای تاریخیِ الهامبخش که از تابآوریِ مثالزدنی برخوردار بودهاند، نشان میدهد که موانع نه تنها باعث توقف آنها نشدهاند، بلکه به طرز شگفتآوری، دقیقا به واسطه همین موانع به شکوفایی رسیدهاند. هالیدی در این کتاب به ما میآموزد که چگونه میتوانیم از موانع به عنوان فرصتی برای پیشرفت استفاده کنیم و چگونه میتوانیم راههای به ظاهر مسدود را به مسیری برای موفقیت، چه در زندگی حرفهای و چه در زندگی شخصی، تبدیل کنیم.
رایان هالیدی نویسنده، استراتژیست رسانه و صاحب یک کتابفروشی است. او همچنین پادکست «روزنگار رواقیگری» را منتشر میکند و از دیگر کتابهای او میتوان به «روزنگار رواقیگری» و «شجاعت فرا میخواند» اشاره کرد.
یاد بگیرید که چگونه میتوان حتی بزرگترین موانع را به مزیت تبدیل کرد.
پیام اصلی این کتاب به طور خلاصه این است: هر مانع، هر سد راه، هر چیزی که به نظر میرسد مسیر موفقیت را مسدود میکند، در واقع خود مسیر رسیدن به موفقیت است. به عبارت دیگر، هر مانعی که به نظر میرسد در مقابل شما قرار گرفته است، خود راه است. به همین دلیل عنوان کتاب نیز همین موضوع را بیان میکند.
مارکوس آئورلیوس، امپراتور روم و فیلسوف رواقی، این موضوع را چنین بیان کرده است: «مانع در عمل، عمل را پیش میبرد. آنچه راه را سد میکند، خود راه میشود.»
این فقط درباره پیدا کردن نکته مثبت در هر موقعیت نیست. این به معنای نیمه پر لیوان دیدن نیست. شما نیازی به گذاشتن عینک خوشبینی ندارید. دیدن فرصتهای مخفی در هر مانع، به معنای بینهایت خوشبین بودن نیست بلکه، به معنای واقعبینی، منطقی بودن، منطقی دیدن، و آماده بودن است؛ آماده برای هر چیزی که زندگی به شما پیشکش کند و عملگرا بودن، هم برای چگونگی درک شرایط و هم در نحوهی واکنش به آنها. این به معنای نادیده گرفتن موانع نیست؛ بلکه به معنای برخورد مؤثر با آنها است.
این خلاصه کتاب شامل سه بخش است، همانطور که کتاب سه بخش دارد: ادراک، اقدام و اراده. اینها سه عنصر کلیدی برای تبدیل هر وضعیت، از منفی به مثبت هستند.
ادراک، نقطه شروع است: یادگیری این موضوع که عموما آن چیزی که به عنوان مانع شناخته میشود (رکود اقتصادی، ترافیک، معلولیت شخصی، یا هر چیز دیگر) در واقع مسیری برای رسیدن به موفقیت است. در قدم بعدی، اقدام قرار دارد: درک مسیر، تنها آغاز راه است و تا زمانی که در آن مسیر گام برنداریم و اقدام نکنیم، سودی برای ما نخواهد داشت و سپس اراده وجود دارد: انرژی، عزم، اراده برای ماندن در راه، برای ادامه دادن حتی زمانی که مسیر سخت میشود.
تمام اینها به اندازه کافی ساده هستند. اما این به معنای آسانی در اجرا نیست. بنابراین بیایید به برخی نمونههای از افرادی که این کار را انجام دادهاند نگاهی بیندازیم؛ افرادی که معایب، ناکامیها، سختیها، شرایط ناکارآمد را برگرفته و آنها را به راههای پنهان موفقیت تبدیل کردهاند.
جان دی. راکفلر، سرمایهدار مشهور صنعت نفت، هنر ادراک را در کوره بحران آموخت. در سال ۱۸۵۵، راکفلر شانزده ساله بود. او تازه به عنوان حسابدار شروع به کار کرده بود و آرزوی سرمایهگذار شدن را در سر میپروراند. دو سال بعد، وحشت ۱۸۵۷ فرا رسید و آمریکا را در مارپیچ یک بحران مالی فلجکننده، یعنی بزرگترین رکود بازار در تاریخ، فرو برد. در اطراف راکفلر، مردم شروع به ترک حرفههای مالی کردند. آنها وحشتزده بودند و آنچه را که اتفاق میافتاد به عنوان یک فاجعه وحشتناک در نظر میگرفتند.
راکفلر نیز میتوانست همان رویه را در پیش بگیرد. میتوانست دچار هراس شود و برای تغییر شغل به تقلا بیفتد، اما چنین نکرد. او به جای آنکه جرات خود را از دست بدهد، تصمیم گرفت این فاجعه اقتصادی را فرصتی برای آموختن، مشاهده و دریافت چگونگی عملکرد صحیح در آینده از طریق مشاهده اشتباهات کنونی دیگران بداند.
به عبارت دیگر، او از قدرت ادراک بهره برد. ادراک تماما در مورد معنایی است که شما بر رویدادها تحمیل میکنید. آیا یک بحران مالی یک فاجعه وحشتناک است، چیزی که باید از آن فرار کرد؟ یا فرصتی برای یادگیری است، چیزی که باید مشاهده شود؟ این به شما بستگی دارد. یک روش ادراک، شما را از قدرت محروم میکند و روش دیگر به شما قدرت میدهد.
همه میدانیم که راکفلر چه قدرتی برای خود به دست آورد. تا زمانی که به سن ۴۰ سالگی رسید، راکفلر به تنهایی ۹۰ درصد از پالایشگاههای نفت ایالات متحده را کنترل میکرد. راز موفقیت او استراتژی سرمایهگذاریای بود که براساس منطق آرام و نه احساسات واکنشی هدایت میشد. او سرمایهگذاری نمیکرد چون بازار به او میگفت یا چون دیگران این کار را میکردند. و زمانی که سرمایهگذاری میکرد، میتوانست با اطمینان پیش برود حتی وقتی دیگران از ترس سهام خود را میفروختند. راکفلر عاقل، مقاوم، سازگار و در دل هرج و مرج کاملا آرام بود. این ویژگیها، پایههایی بودند که او بر اساس آنها امپراتوری خود را ساخت.
پس چگونه میتوانیم کمی بیشتر شبیه راکفلر باشیم؟ خب، در اینجا سه نکته وجود دارد. اگر با یک مانع بزرگ روبرو هستید، چیزی که واقعا دلهرهآور یا ترسناک است، سعی کنید:
شما از قبل ویژگیهای لازم را برای درک فرصت در هر مانعی دارید: منطق، عینیت، استدلال، خونسردی. به کارگیری آنها فقط موضوع انضباط، تمرین و عادت است.