جلد کتاب محتوم

کتاب محتوم

زندگی بدون اراده آزاد

276 نفر در حال مطالعه این کتاب هستند.

کتاب محتوم (Determined) بیان می‌کند که اراده‌ی آزاد یک توهم است. رفتارهای انسانی را عوامل بیولوژیکی و فرهنگی  کنترل می‌کنند، نه خودشان. این کتاب از طریق تحقیقات علمی و مطالعات موردی، جبرگرایی را تأیید می‌کند و هدف آن اثبات این موضوع است که چرا نقض مفهوم اراده‌ی آزادْ اتفاقی مثبت است.

رابرت ساپولسکی مدرس زیست‌شناسی و عصب‌شناسی در دانشگاه استنفورد و یکی از همکاران پژوهشی مؤسسه‌ی تحقیقات پستانداران در موزه‌ی ملی کنیا است. او مطالب زیادی درباره‌ی علوم رفتاری و زیست‌شناسی انسان نوشته است، مانند کتاب چرا گورخرها زخم معده نمی‌گیرند و کتاب رفتار.

خلاصه کتاب محتوم

حاوی 4 ایده کلیدی
Determined
Life without Free Will
ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه‌ای بر کتاب محتوم

احتمالاً شما نیز مثل بیشتر مردم معتقدید که در نهایت مسئول اعمال خود هستید، به عبارت دیگر، اراده‌ی آزاد دارید. اما اگر این‌طور نباشد چه؟ این کتاب، برخی از استدلال‌های کلیدی را بیان می‌کند که مدعی است همه‌ی رفتارها و تصمیم‌گیری‌های انسان تحت‌تأثیر عوامل پیچیده‌ی زیست‌شناختی و محیطی خارج از کنترل او هستند.

با خواندن این کتاب خواهید آموخت که چگونه ژنتیک، تجربیات دوران کودکی، شرایط فرهنگی و موارد دیگر، نحوه‌ی عملکرد ذهن انسان و پاسخ او به محرک‌ها را شکل می‌دهد. آماده باشید تا  درباره‌ی انتخاب، مسئولیت‌پذیری، مجازات و اختیار تجدید نظر کنید.

ایده کلیدی 1

1عوامل بیولوژیکی و فرهنگی خارج از کنترل شما زندگی‌تان را کنترل می‌کنند

اگر شما هم مانند بیشتر مردم هستید، احتمالاً خیلی خوشحال نخواهید شد که بشنوید: هر تصمیمی که گرفته‌اید و هر کاری که کرده‌اید، از انتخاب شریک زندگی گرفته تا دزدکی خوردن تکه‌ی آخر پیتزا، مطلقاً هیچ ربطی به اراده‌ی آزاد شما ندارد و همه چیز به مجموعه‌ی پیچیده‌ای از عوامل بیولوژیکی و فرهنگی بستگی دارد که کاملاً خارج از کنترل شما هستند!

بیایید با یک داستان ساده شروع کنیم. حدوداً در اواخر قرن بیستم، فیلسوف و روانشناس مشهور، ویلیام جیمز، داشت درباره‌ی ماهیت جهان سخنرانی می‌کرد. زنی مسن پس از تمام شدن سخنرانی پیش او رفت تا به جیمز بفهماند که کاملاً درباره‌ی ماهیت جهان اشتباه می‌کند. او معتقد بود که جهان بر پشت یک لاک‌پشت غول‌پیکر قرار دارد. جیمز متعجب پرسید که خب آن لاک‌پشت روی چه چیزی قرار دارد؟! زن پاسخ داد: «روی لاک‌پشت غول پیکر دیگر.» «خب، آن لاک‌پشت روی چه چیزی قرار دارد؟» زن عصبانی پاسخ داد: «نمی‌بینی؟ تا آخر لاک‌پشت است!»

این صحبت مضحک به نظر می‌رسید؛ اما منطق جالبی پشت حرف آن زن بود. اعتقاد به این‌که جهان روی زنجیره‌ای از لاک‌پشت‌ها قرار دارد، مضحک است. اما اگر فکر کنیم که زنجیره‌ای از لاک‌پشت‌ها وجود خارجی ندارند و فقط یک لاک‌پشت در فضا شناور است، مضحک‌تر است. اگر بپذیرید که جهان روی یک لاک‌پشت غول‌پیکر قرار دارد، باید بپذیرید که آن لاک‌پشت‌ها تا بی‌نهایت ادامه دارند.

به بحث اصلی خود بازگردیم. همه چیز، از جمله همه‌ی کنش‌های انسانی، با عوامل خارج از کنترل اراده‌ی ما هدایت می‌شوند. فلسفه‌ای که با نام «جبرگرایی» شناخته می‌شود.

این فلسفه بیان می‌کند که وقتی شما رفتار خاصی را انجام می‌دهید، در واقع مغز شما آن رفتار را «ایجاد» کرده است. از طرفی مغز شما را نورون‌های شما کنترل می‌کنند و نورون‌ها نیز با افکار و احساسات و محرک‌های موجود در مغز هدایت می‌شوند. هورمون‌ها، آن افکار و محرک‌ها را ایجاد کرده‌اند و همین هورمون‌ها نیز در دوره‌های مختلف رشد مثل نوجوانی، کودکی و حتی جنینی شکل گرفته‌اند که همه‌ی این‌ها تا حدی تحت‌تأثیر ژنتیک و فرهنگی جامعه‌ای است که در آن متولد شده‌اید، که خود نیز نتیجه‌ی فشارهای محیطی و تکاملی است. به عبارت دیگر، تا آخر لاک‌پشت‌ها را می‌بینید!

ممکن است فکر کنید احمقانه است که بگوییم جهان روی مجموعه‌ای از لاک‌پشت‌ها قرار دارد که تا بی‌نهایت ادامه دارند. اما احمقانه‌تر است که بگوییم گاهی اوقات لاک‌پشت‌ها حذف می‌شوند و سیستم دیگری به‌طور تصادفی وارد عمل می‌شود.

احتمالاً برخی از مفاهیم نظریه‌ی جبرگرایی را قبول داشته باشید. برای مثال، احتمالاً قبول دارید که مواردی مانند اختلالات یادگیری و افسردگی، به دلیل اختلال در عملکرد مغز و استعداد ژنتیکی ایجاد می‌شوند. احتمالاً قبول دارید که هیچ‌کس انتخاب نمی‌کند که چپ‌دست یا راست‌دست باشد. احتمالاً شنیده‌اید که افرادی که در کودکی به آن‌ها تعرض شده است، ممکن است خودشان در بزرگسالی بدرفتار و آزارگر شوند.

درواقع شما در موقعیت‌هایی به‌راحتی قبول می‌کنید که اراده‌ی آزاد در آن‌ها نقشی ندارد. حالا چگونه قبول می‌کنید که بعضی رفتارها را عوامل بیولوژیکی تعیین می‌کنند؛ اما قبول ندارید که همه‌ی رفتارها با عوامل بیولوژیکی تعیین می‌شوند؟

در بخش‌های بعدی خلاصه کتاب محتوم، استدلال خواهیم کرد که اراده‌ی آزاد، در دنیای واقعی و به هیچ معنای معناداری، وجود ندارد. علاوه بر این، نشان خواهیم داد که چرا پذیرفتن این نظر ممکن است در نهایت اتفاق خوبی برای جامعه باشد.

ایده کلیدی 2

2تصمیم‌های شما ناخودآگاه شکل می‌گیرند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 3

3پشت هر تصمیمی دهه‌ها شرطی‌سازی شناختی و فرهنگی هست

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 4

4آیا بدون اعتقاد به اراده‌ی آزاد، باید انسان‌ها را مجازات کنیم؟

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
خلاصه نهایی

پیام کلیدی کتاب

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
نظرات و دیدگاه‌های شما
99 دیدگاه

99 پاسخ

  1. میشه گفت مطالب ۱۰۰ درصدی درست هستند ولی با بخش عدالت ترمیمی وسیم کشی مجدد موافق بودم

  2. خلاصه “کتاب محتوم یا تعیین شده” برام شبیه یه زلزله ذهنی بود! رابرت ساپولسکی تو این کتاب میاد همه باورای روزمره‌مون درباره انتخاب، تصمیم‌گیری و اراده آزاد رو زیر و رو می‌کنه. ایده اصلی اینه که اون چیزی که ما بهش می‌گیم «اراده آزاد»، بیشتر یه توهمه. همه چیز از ژن‌هامون گرفته تا محیط، خاطرات، تربیت و حتی یه اتفاق چند ثانیه قبل از تصمیم‌گیری، رو رفتار و انتخاب‌هامون تاثیر می‌ذاره.

    یکی از بخشایی که ذهنم رو حسابی قلقلک داد، جایی بود که توضیح می‌ده تصمیمات ما چطور قبل از اینکه خودمون حتی بفهمیم، تو مغزمون شکل می‌گیرن. مثلاً اینکه اسکن‌های مغزی می‌تونن چند ثانیه قبل از اینکه ما خودمون بفهمیم، نشون بدن قراره چه کاری انجام بدیم. انگار مغز ما پشت صحنه داره کار خودشو می‌کنه و ما فقط آخرش نتیجه رو اعلام می‌کنیم! این برام عجیب و جالب بود.

    یه جای دیگه می‌گفت حتی چیزایی مثل اینکه چقدر خوابیدیم، گرسنه‌ایم، یا چه حال‌وهوایی داریم، روی تصمیم‌هامون اثر می‌ذاره. مثالش از قضات دادگاه خیلی تاثیرگذار بود: وقتی قضات گرسنه بودن، احتمال صدور حکم سختگیرانه خیلی بیشتر می‌شد. این یعنی حتی عدالت که فکر می‌کنیم باید منطقی و بی‌طرف باشه، تحت تاثیر عوامل ساده‌ای مثل گرسنگیه!

    ساپولسکی با این حرفا، یه سوال بزرگ مطرح می‌کنه: اگه همه چی از قبل تعیین شده و تحت تاثیر عوامله، پس مسئولیت‌پذیری چی می‌شه؟ اینجاست که حرفاش عمیق‌تر می‌شه. اون نمی‌گه ما هیچ اختیاری نداریم، بلکه می‌گه فهمیدن این موضوع باید باعث بشه هم نسبت به خودمون مهربون‌تر باشیم و هم نسبت به دیگران کمتر قضاوت کنیم.

    این خلاصه واقعاً منو به فکر فرو برد. حس می‌کنم دیدم به زندگی و تصمیم‌گیریام یه جورایی تغییر کرده. حالا هر وقت کاری می‌کنم، یه لحظه مکث می‌کنم و به این فکر می‌کنم: واقعاً این من بودم که این انتخاب رو کردم، یا کلی چیز دیگه پشت پرده داشتن کار خودشونو می‌کردن؟ 📖

    پ.ن: از اون جالب‌تر، ویدیوهای دکتر مکری تو یوتیوب هست درمورد این کتاب که خیلی ساده و جذاب به این موضوع پرداخته و زوایای روان‌شناسی و عملی این دیدگاه رو باز کرده. به‌نظرم برای هر کسی که دنبال فهم عمیق‌تر از خودش و دنیاشه، دیدن این ویدیوها یه ضرورت واقعی هست.

  3. مفهوم انعطاف‌پذیری مغز ما را به این نتیجه می‌رساند که تجربیات ناخواسته‌ی زندگی‌تان، همیشه مسیر نورون‌های مغزی شما را تغییر می‌دهند. مثلاً اضطراب مزمنْ غدد فوق کلیوی شما را بزرگ می‌کند و زمانی که می‌خواهید یک تصمیم کوچک بگیرید، مغز شما هر چیزی را که تا آن سن تجربه کرده، گسترش می‌دهد، محدود می‌کند و روی میز می‌آورد.

  4. خداروشکر
    نکته جالبی فرمود: سیستم‌های قضایی باید در نظر بگیرند که آدم‌ها عاملیتی ندارند و به‌جای مجازات، روی پیشگیری و ایجاد امنیت تمرکز کنند
    اما راجع به: افراد گناهکار را تا زمانی که خطرناک هستند، از جامعه حذف می‌کنند؛ بدون این‌که به‌خاطر کاری که روی آن کنترل ندارند، مجازات شوند. باید جواب داد
    الامتناع بالاختیار لاینافی الاختیار
    ممنون بابت معرفی این خلاصه

  5. کتاب جالب و خوبی بود. خیلی مفاهیمش به نظریه ی روانشناسی امروزی و نوروساینس نزدیک هست

  6. “همه‌ی تصمیم‌ها و رفتار انسان‌ها ناشی از عوامل بیولوژیکی و محیطی است نه اراده‌ی آزاد. با توجه به این موضوع، سیستم‌های قضایی باید در نظر بگیرند که آدم‌ها عاملیتی ندارند و به‌جای مجازات، روی پیشگیری و ایجاد امنیت تمرکز کنند”
    کتاب دیدگاه جالبی رو بیان می‌کرد

  7. امروزه مدلی از عدالت به نام «عدالت ترمیمی» به وجود آمده است. در این نوع از عدالت، افراد گناهکار را تا زمانی که خطرناک هستند، از جامعه حذف می‌کنند؛ بدون این‌که به‌خاطر کاری که روی آن کنترل ندارند، مجازات شوند. امیدواریم بپذیریم اراده‌ی آزاد وجود ندارد و جامعه به سمت نظام‌های انسانی‌تری برود.

  8. خیلی عجیب غریب بود این کتاب. اینکه آدم بفهمه اختیارش دست خودش نیست یکم ترسناکه. واقعا مشتاق شدم کامل بخونمش.

  9. نه میتونم بگم کامل با سخنان نویسنده موافقم و نه میتونم بگم مخالفم!
    ولی این رو خوب میدونم که مطالعه این کتاب دیدگاه من رو اندکی به سمت تفکر بیشتر هدایت کرده و باعث شد این موضوع رو از زاویه دیگری نگاه کنم.

  10. تصمیمات ما به واسطه عواملی مثل ژنتیک، عوامل محیطی، جغرافیا، کودکی و والدین و عوامل دیگر از قبل گرفته شده و تقریبا قدرت اختیاری نداریم.

  11. جز مفهوم نوروپلاستیسیتی که وجود داره و ازش در جهت درست میشه استفاده کرد برای ساختن زندگی بهتر سایر مفاهیم رو نمیتونم با نگاه نویسنده بپذیرم

  12. همه‌ی تصمیم‌ها و رفتار انسان‌ها ناشی از عوامل بیولوژیکی و محیطی است نه اراده‌ی آزاد. با توجه به این موضوع، سیستم‌های قضایی باید در نظر بگیرند که آدم‌ها عاملیتی ندارند و به‌جای مجازات، روی پیشگیری و ایجاد امنیت تمرکز کنند.
    اگرچه که پذیرش تمام و کمال جبرگرایی مشکله اما باید بهش فکر کرد…

  13. ترسناک بود برام ، صادقانه بگم دوست ندارم اینو ۱۰۰ درصد بپذیرم

  14. درسته ما تا حد زیادی دچار جبریم اما توی همون محدوده جبر هم اختیاراتی داریم و به این شکل که نویسنده گفته جبرگرایی مطلق نداریم.

  15. تجربه نشان داده که مجازات کردن افراد برای چیزی که هیچ کنترلی روی آن‌ ندارند، چقدر ظالمانه و خودسرانه است: چقدر جای فکر داره این جمله

  16. بشر هنوز خیلی مونده تا به این درک برسه که اراده نداره وهمه چی برمیگرده به محیط ایشالا تلنگری بشه که نسل پیش رو را با امنیت روانی بیشتری بزرگ کنیم

  17. وقتی رفتاری می‌کنیم یعنی وقتی مغزمان رفتار خاصی تولید می‌کند، دلیلش جبری است که قبل از آن رفتار وجود داشته و خود آن نیز به دلیل جبری درست پیش از آن به وجود آمده است و همین‌طور قبل‌ترش تا آخر و سعی دارد در کتاب محتوم نشان دهد جبرگرایی چطور کار می‌کند؛ تا بررسی کند که زیست‌شناسیِ خارج از کنترل ما، در تعامل با محیط خارج از کنترل‌مان، چگونه از ما فردی خواهد ساخت که هستیم. او در این کتاب نشان می‌دهد وقتی آدم‌ها ادعا می‌کنند برای یک رفتار علتی هست که خودش علتی ندارد و اسمش را می‌گذارند «ارادهٔ آزاد» چطور اولاً فراموش کرده‌اند یا متوجه نشدند که جبرگرایی در صحنه حضور دارد و دوماً به‌خطا نتیجه گرفته‌اند که جنبه‌های دور و خاصی در جهان که غیرجبرگرایانه کار می‌کنند، می‌توانند شخصیت، اخلاقیات و رفتار را توضیح دهند.

  18. سپاس فراوان از شما بابت این کتاب ها
    واقعا عالی هست🙏💚💚💚

  19. نکته طلایی کتاب در خط آخر، با توجه به این مفهوم، سیستم‌های قضایی باید در نظر بگیرند که آدم‌ها عاملیتی ندارند و به‌جای مجازات، روی پیشگیری و ایجاد امنیت تمرکز کنند.باید تمام تلاش جوامع برای رشد انسان هایی باشد که کمترین آسیب ها رو‌در دوران‌ کودکی و نوجوانی تجربه کرده اند و این کودکان و نوجوانان در آینده بتوانند عاملی درست در جوامع خودشان باشند

  20. كتاب چالش برانگيزى بود👌🏻👌🏻
    واقعا شاید باورهای امروزی ما نیز نادرست باشند.

  21. نمیدونم نظرات رو میخونید یا نه؟
    ولی آیا امکانش هست که بخشی رو به کتاب ها اضافه کنید به عنوان کتاب مورد علاقه که بتونیم نگهش داریم برای خودمون .

  22. خیلی کتاب خوب و جالبی هست
    ولی بین جبر گرایی و اراده آزاد انتخاب کردن خیلی سخته
    شاید کسی بیاد و تعادلی بین این دو تا دیدگاه ایجاد کنه

    1. هر کس اراده آزاد انسان رو منکر بشه
      در نهایت آزادی انسان ها رو ازشون میگیره
      شاید حرف های ساپوسکی قشنگ به نظر بیاد اما وقتی یک.جامعه به این باور برسه که خودش تصمیم گیر در سرنوشتش نیست
      چیزی شبیه به دولت کمونیست چین همه ی آزادی شمارو از بین میبره و تک تک افراد رو به بندگی و بردگی میگیره.

  23. با اینکه این موضوع رو می دونستم و در موردش با دوستان سر این موضوع اراده آزاد بارها بحث کرده بودیم ولی بیان کتاب جالب بود و دوست دارم کاملش رو بخونم. به نظرم دونستن موضوع این کتاب و فهمش میتونه ساختار جامعه بشری رو تغییر اساسی بده

  24. این کتاب به خوبی نشون میده جبر و اختیار موضوعی صرفا دینی برای مجازات و پاداش نیست
    و انسان ها از هزاران سال پیش ( از دوره نئاندرتال) تا الان درگیر این موضوع هستن

  25. مفهوم انعطاف‌پذیری مغز ما را به این نتیجه می‌رساند که تجربیات ناخواسته‌ی زندگی‌تان، همیشه مسیر نورون‌های مغزی شما را تغییر می‌دهند. توانایی ما برای استدلال، شناخت، همدلی و کنترل تکانه‌ها تا حد زیادی در دوران کودکی شکل می‌گیرد. نحوه‌ی شکل‌گیری این مهارت‌ها تحت‌تأثیر عواملی قرار می‌گیرد. عواملی مثل میزان محبت، مقتدر بودن یا سهل‌انگاری والدین، تعاملاتی که با همسالان خود داشتید، نوع محله‌ای که در آن زندگی می‌کردید، حتی آب و هوا

  26. به نظر من نویسنده ریسک رو درنظر نگرفته چون در مثال بیمار صرع ریسک تشنج بالاتر از تشنج یک فرد عادی میباشد البته با پیام کتاب کاملا موافقم

  27. خب این دیدگاه از طرفی می‌تونه خطرناک باشه وقتی فکر کنیم کسی که جنایتی انجام داده قابل اصلاح و تغییر نیست شاید حذف جانی هم منطقی به نظر بیاد 🤔

  28. درک اینکه تصمیمات و رفتار انسان‌ها ناشی از عوامل بیولوژیکی و محیطی است نه اراده آزاد خیلی سخته
    شاید در مورد خودت تا حدودی بپذیری و در مورد رفتار و تصمیمات دیگران واقعا نشدنیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کتاب‌های مشابه
لوگوی اکوتوپیا کامل