کتاب «همه دروغ میگویند» (2017) به بررسی «کلانداده» (Big Data) میپردازد که توسط کامپیوترها و از طریق اینترنت جمعآوری میشود. این دادهها میتوانند اطلاعات شگفتانگیزی در مورد روان، رفتار و عادات انسانها را فاش کنند. چرا که افراد همیشه تمایل ندارند آرزوها و خواستههای واقعی خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.
ست استیونز-دیویدُویتس متخصص دادههای اینترنتی و به خصوص کلانداده است. او دارای مدرک تحصیلی از دانشگاههای استنفورد و هاروارد است و سابقه کار به عنوان «دانشمند داده» (Data Scientist) در گوگل را دارد.
پشت پرده دادههای عظیم چه رازهایی نهفته است؟
بیایید واقعبین باشیم؛ مهم نیست چقدر ادعا کنیم که نسبت به خودمان و اطرافیانمان صادق هستیم، ما به هر حال تا حدی دروغ میگوییم. چه در یک نظرسنجی درباره سبک زندگیمان ویژگیهای مثبت خود را بزرگ کنیم و چه تمام واقعیت را دربارهی کارهای عجیب و غریبی که وقتی کسی نگاه نمیکند انجام دهیم، تفاوتی ندارد، باز هم همه ما در زندگی روزمره خود تا حدی فریبکاری میکنیم.
اما با حجم رو به افزایش دادههایی که از طریق جستجوهای گوگل و موارد مشابه جمعآوری میشود، میتوانیم به عمق این مسائل پی ببریم و حقیقت را ببینیم.
با انبوهی غیرقابل تصور از دادهها در جنبههای بیشمار زندگی بشر، که مجموعهای از اطلاعات با عنوان «دادههای عظیم» یا «کلانداده» شناخته میشود، اکنون میتوان الگوهای قابل توجهی را در رفتار ما تجزیه و تحلیل کرد و ترجیحاتی را شناسایی کرد که قبلا از آنها بیخبر بودیم.
در این خلاصه کتاب، شما درباره آنچه دادههای کلان ارائه میدهند، از گزارش وضعیت سلامتی ما تا افشای خصوصیات عجیب انسانی و کمک به انجام آزمایشهای کنترلشدهی بیپایان، آشنا خواهید شد.
سرنخ در خود اسم است. کلانداده یا دادههای عظیم به حجم انبوهی از اطلاعات اشاره دارد. حجمی به قدری وسیع که ذهن انسان به سختی میتواند آن را درک کند. به عبارت دیگر، دادههای عظیم اطلاعاتی هستند که برای تشخیص الگوها به قدرت محاسباتی نیاز دارند. با این حال، به طور متناقضی، علیرغم وسعت قابل توجه آن، علم دادهکاوی جنبه شهودی هم دارد. به هر حال میتوان گفت که همه ما به نوعی دانشمند داده هستیم.
نویسنده به مادربزرگ خود اشاره میکند. یک روز در تعطیلات شکرگزاری، مادربزرگش شروع به ارائه پیشنهادهایی دربارهی شریک زندگی ایدهآل نویسنده کرد؛ حداقل از نظر او. او بر این باور بود که شریک زندگی باید باهوش، مهربان، بامزه، اجتماعی و زیبا باشد.
مادربزرگ نویسنده این کتاب در سن ۸۸ سالگی روابط زیادی را دیده بود که آمدند و رفتند. او از سالها اطلاعات و جمعآوری دادهها استفاده میکرد تا ویژگیهایی را که به نظرش در روابط موفق ضروری بودند، بیان کند. او از اطلاعات برای شناسایی الگوها و پیشبینی تاثیرات متقابل متغیرها استفاده میکرد؛ درست مانند یک دانشمند داده.
با این حال، اگرچه علم دادهها یک فرایند شهودی است، شهود به خودی خود علم نیست. به همین دلیل استفاده صحیح از دادههای جمعآوری شده برای بهبود دیدگاه فرد ضروری است.
دادهها مواد لازم برای تایید یا رد احساسات اولیه ما را فراهم میکنند. آنها به ما کمک میکنند تا الگوها و پیشبینیهای دقیقتری نسبت به تجربیات شخصی بهدست آوریم.
بیایید به مادربزرگ برگردیم؛ او متقاعد شده بود که روابط در صورتی که شرکای زندگی دوستان مشترک داشته باشند بیشتر دوام میآورند. این تصور بر اساس تجربه خودش بود، زیرا او و شوهرش شبهای زیادی را با دوستانشان در کوئینز نیویورک گذرانده بودند.
اما در واقع، نمونهی آماری او بسیار کوچک بود و دادههای واقعی نشان میداد که او اشتباه میکند. مطالعهای در سال ۲۰۱۴ توسط لارس بکستروم و جان کلاینبرگ، که بر اساس دادههای فیسبوک انجام شد، نشان داد زوجهایی که دوستان مشترک بیشتری داشتند، بیشتر احتمال داشت وضعیت رابطهشان از «در رابطه» به «مجرد» تغییر کند.
این موضوع نشان میدهد که اگرچه احساس شهودی میتواند ما را به جایی برساند، دادهها حتی دیدگاه شهودیترین افراد را نیز اصلاح میکنند.