کتاب چگونه انسانهایی موفق تربیت کنیم (2019) اسرار والدین موفق را آشکار میکند. این کتاب با تکیه بر تجربیات ارزشمند استر ووجیسکی در زمینهی کار با نوجوانان، به شما یاد میدهد که چگونه فرزندانی موفق، دلسوز و خودکفا تربیت کنید.
استر ووجیسکی روزنامهنگار، آموزگار و مادر دو دختر است که از موفقترین کارآفرینان زن سیلیکونولی هستند؛ سوزان و آن ووجیسکی. رویکردهای آموزشی ووجیسکی، در مدارس دنیا پذیرفته شده است. او در سال 2002 معلم سال کالیفرنیا شد.
والدین ایدئال فرزندتان باشید.
در دههی 1960، زمانیکه استر ووجیسکی، مادری جوان و تازهکار بود، برای پیدا کردن راهنماییهای فرزندپروری با مشکل مواجه بود. امروزه، اوضاع تغییر کرده است. در واقع، والدین امروزی با انبوهی از نکات و روشهای برای تربیت درست فرزندانشان مواجه هستند. متأسفانه بخش زیادی از این توصیهها بر رسیدن فرزندان به موفقیت تمرکز دارند؛ آنهم از طریق کنترل و مدیریت همهی کارهای او. این کتابها بهجای چگونگی تربیت فردی شاد و سازگار با جامعه، کنترلگری را به والدین یاد میدهند. اینجاست که استر ووجیسکی با کتاب کتاب چگونه انسانهایی موفق تربیت کنیم، وارد میشود. بهجای تمرکز بر موفقیت و پیشرفت، توصیههای او بر ارزشهای ناگفتهای تأکید میکند که باید به فرزندانتان منتقل کنید؛ ارزشهایی مانند اعتماد، احترام و استقلال.
این کتاب با تکیه بر تجربیات واقعی و تأثیرگذار خود استر ووجیسکی و همچنین دانشآموزانش، به شما نشان میدهد که چگونه میتوانید در مهمترین شغلی که تابهحال داشتهاید، یعنی تربیت نسل بعدی، موفق شوید. خلاصهی کتاب چگونه انسانهایی موفق تربیت کنیم را بخوانید تا بهتر متوجه آموزههای دورهی کودکی خود شوید، میزان منظم بودن فرزندتان را بفهمید و با والدینی آشنا شوید که از رفتارهای افراطی دوری میکنند.
وقتی صحبت از تربیت فرزند میشود، خیلی واضح است که ما دوست داریم فرزندانمان را به همان شیوهای تربیت کنیم که والدینمان ما را بزرگ کردهاند. حالا اگر شما دوران کودکی شاد و رضایتبخشی را تجربه کرده باشید، این موضوع شاید خیلی هم بد به نظر نرسد. اما واقعیت این است که بسیاری از ما نوعی آسیب را در دوران کودکیمان تجربه کردهایم یا والدینی داشتهایم که تربیت اشتباه را انتخاب کردهاند.
نویسندهی کتاب چگونه انسانهایی موفق تربیت کنیم، در دههی 1950 در یک خانوادهی یهودی ارتدوکس بزرگ شده بود و از والدینش آسیبهای قابلتوجهی دید. در سن پنجسالگی، پدرش به او گفته بود که پسران از دختران مهمتر هستند و تربیت او نیز براساس همین طرز فکر بود. برادر کوچکترش، لی، اسباببازیها و سهمیهی غذای بیشتری در وعدههای شام داشت؛ اما او از گوشهای فقط نگاه میکرد و بهندرت چیزی برای بازی کردن به او داده میشد. گاهی اوقات حتی بهخاطر پرخوری سرزنش میشد. مذهب والدینش این باور را به آنها القا کرده بود که زن باید در خانه باشد. وقتی استر در سن هجدهسالگی انتخاب کرد که بهجای ازدواج کردن به دانشگاه برود، والدینش دیگر از او حمایت مالی نکردند.
با وجود شروع دشوار زندگیاش، استر ووجیسکی مصمم بود که فرزندان خود را با روحیهی حمایت و پذیرش بزرگ کند. او در بخشی از این فرایند، تجربیات دوران کودکی خود را دوباره ارزیابی کرد. او عقیده داشت اگر گذشتهاش را با نگاهی بالغانه ارزیابی کند، میتواند انتخاب کند که کدام رفتارهای والدینش را میخواهد تقلید کند و کدام را نمیخواهد. او قطعاً میخواست از الگوی پدر مستبدش دوری کند. از سوی دیگر، مادرش همیشه مهربان و دوستداشتنی بود. نویسنده تلاش کرده است تا این الگو را تکرار کند و رابطهای به همان اندازه صمیمی با دختران خود برقرار کند و درعینحال، تبعیض جنسیتی سرسختانهی پدرش را رد کند.
در تلاش برای دوری از اشتباهات پدرش، او به دخترانش یاد داد که با تصمیمگیری، کنترل زندگی خود را به دست بگیرند. او با پرسیدن سؤالاتی مانند: «آیا موز میخواهی یا پرتقال؟» یا «آیا میخواهی نقاشی بکشی یا در حیاط بازی کنی؟» قدرت تصمیمگیری آنها را پرورش داد. سؤالاتی از این دست ممکن است بیاهمیت به نظر برسند؛ اما این موارد به استر نشان میداد که او از تبعیض جنسیتی دوران کودکیاش، فاصله گرفته است.
در ادامه، شما با یک عادت تربیتی آشنا میشوید که قطعاً باید به نسل بعدی منتقل کنید: توانایی اعتماد کردن.