جلد کتاب در حرکت

کتاب در حرکت

داستان یک زندگی

نویسنده:
الیور ساکس
(Oliver Sacks)
مطالعه این کتاب را شروع کنید!

کتاب در حرکت، نوشته‌ی الیور ساکس، یک زندگی‌نامه‌ی صادقانه و پر از احساس است که در سال ۲۰۱۵، همان سالی که او فوت کرد، منتشر شد. در این کتاب، ساکس برای اولین بار به طور آشکار درباره‌ی اتفاقات مهم زندگی‌اش، از جمله اعتیاد و گرایش جنسی‌اش، صحبت کرده است.

الیور ساکس یک متخصص مغز و اعصاب و نویسنده‌ی اهل بریتانیا بود که بیشتر دوران کاری‌اش را در آمریکا گذراند. او تحصیلات پزشکی خود را در دانشگاه آکسفورد تمام کرد و بعد در بیمارستان‌های سان‌فرانسیسکو و نیویورک کار کرد. ساکس بیشتر با بیمارانی کار می‌کرد که مشکلات عصبی نادر داشتند. کتاب‌های معروفی مثل «بیداری‌ها» و «مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت» بر اساس همین تجربه‌ها نوشته شده‌اند. او در کتاب‌هایی مانند «پایی برای ایستادن نبود» و «چشم ذهن» نیز از تجربه‌های شخصی خودش حرف زده است.

خلاصه کتاب در حرکت

حاوی 10 ایده کلیدی
On the Move
A Life
متن ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه‌ای بر کتاب در حرکت

با بالا و پایین‌های زندگی کسی آشنا شوید که علم را با هنر قصه‌گویی ترکیب کرد.
یکی از معلم‌های ساکس یک بار گفته بود: «الیور خیلی جلو می‌رود؛ البته اگر از حد نگذرد!» الیور جوان، انگار می‌خواست حرف او را ثابت کند، وقت‌های بیکاری‌اش در خانه را صرف آزمایش‌های شیمیایی خطرناکی می‌کرد که نتیجه‌اش پر شدن خانه از گازهای مضر بود. از یک طرف، این سرگرمی نشان‌دهنده‌ی علاقه‌ی زیاد او به علم بود و آینده‌ی کاری او را در زمینه‌ی پزشکی نشان می‌داد. از طرف دیگر، خیلی شانس آورد که خانه‌شان را آتش نزد. این تنها باری نبود که کارهای جسورانه‌اش زندگی او را تهدید می‌کرد.
کتاب در حرکت، داستان همین است که الیور ساکس چطور واقعاً به جایگاه بالایی رسید. او به نویسنده‌ای پرفروش و برنده‌ی جایزه تبدیل شد. او عصب‌شناسی مورداحترام بود که میلیون‌ها خواننده را با تحقیقات و نوشته‌هایش هم آگاه کرد و هم سرگرم. اما باید گفت که او برای رسیدن به موفقیت، راه آسانی را طی نکرد. ساکس در دهه‌های بیست و سی زندگی‌اش، چند بار راهش را عوض کرد و نزدیک بود کلاً از مسیر خارج شود. او برای مدتی، عملاً یک زندگی دوگانه، یا حتی می‌توان گفت چهارگانه، داشت. در یک دوره، اعتیاد او را تا دم مرگ برد. بااین‌حال، توانست از آن شرایط عبور کند و داستانش را تعریف کند؛ داستانی که در ادامه با جزئیات آن آشنا می‌شوید.

ایده کلیدی 1

1 علاقه به ادبیات

سال ۱۹۵۰ بود و الیور ساکس هفده‌سال داشت. او به‌تنهایی سفر می‌کرد و تازه سفر اسکی صحرانوردی‌اش در نروژ تمام شده بود. حالا وقت برگشتن به انگلستان بود و باید سوار کشتی می‌شد. در فروشگاه بدون مالیات کنار بندر، چند سوغاتی خرید تا با خود به خانه ببرد؛ از جمله دو بطری دو لیتری آکواویت، یک نوشیدنی الکلی قوی اسکاندیناوی که روی برچسبش نوشته شده بود: صد درصد خالص.
اما ناگهان با یک مشکل روبه‌رو شد. در قسمت کنترل مرزی، مأموران گمرک نروژی به او گفتند که فقط اجازه دارد یک بطری نوشیدنی الکلی را وارد خاک بریتانیا کند. از نظر آن‌ها مشکلی برای خروج با دو بطری نبود؛ اما مأموران بریتانیایی یکی از بطری‌ها را همان اول که وارد می‌شد، توقیف می‌کردند. حالا چه کار باید می‌کرد؟
الیور تصمیمش را گرفت. در هوای سرد عرشه‌ی بالای کشتی و درحالی‌که بقیه‌ی مسافران برای گرم شدن به داخل کابین رفته بودند، شروع کرد به نوشیدن از یکی از بطری‌ها تا خودش را گرم نگه دارد. الیور تنها بود. برایش مهم نبود؛ چون یک کتاب همراهش داشت. و نه هر کتابی، بلکه رمان «اولیس» اثر جیمز جویس؛ یک شاهکار هفتصد صفحه‌ای. آنقدر در داستان غرق شد که گذر زمان را نفهمید و متوجه نشد که بطری آکواویت، کم‌کم، خالی شده است. وقتی به خودش آمد، کشتی به انگلستان رسیده بود و بطری کاملاً خالی شده بود. اما الیور احساس مستی نداشت. با خودش فکر کرد که شاید این نوشیدنی آنقدرها هم قوی نبوده است. بلند شد تا بایستد؛ اما ناگهان با صورت به زمین خورد. کاملاً مست بود.
اولین باری نبود که به‌خاطر یک کتاب، این‌چنین از خود بی‌خود می‌شد. چند سال قبل، خواندن «راسته‌ی کنسروسازی» اثر جان اشتاین‌بک، باعث شده بود که بخواهد زیست‌شناس دریایی شود؛ شغلی که یکی از شخصیت‌های اصلی آن رمان داشت. بعدها به علوم اعصاب علاقه‌مند شد؛ اما همیشه در کنار ذهن علمی‌اش، یک عشق عمیق به قصه و روایت در دلش بود.
بخشی از این علاقه را از مادرش گرفته بود. در کودکی ساعت‌های زیادی را با او صرف خواندن آثار نویسندگان کلاسیک بریتانیایی مثل دی. اچ. لارنس، آنتونی ترولوپ و چارلز دیکنز می‌کرد. کمی که بزرگ‌تر شد، به سراغ رمان‌های آمریکایی جیمز فنیمور کوپر رفت و همین‌طور کتاب‌هایی با روایت‌هایی درباره‌ی پدرش.
در دوران نوجوانی، رئیس انجمن ادبی مدرسه شد؛ مقامی خیلی محترمانه‌تر از وضعیتی که در آن لحظه داشت: درازکش روی عرشه‌ی کشتی. خوشبختانه یکی از کارکنان کشتی او را پیدا کرد و کمکش کرد با تکیه بر چوب‌های اسکی‌اش، که حالا نقش عصا را بازی می‌کردند، از کشتی پیاده شود.
الیور حتی نمی‌توانست روی پای خودش بایستد؛ اما احساس پیروزی می‌کرد: انگار که بر قانون غلبه کرده باشد. چون حالا دیگر، گمرک بریتانیا قرار نبود بطری دوم آکواویت را توقیف کند!

ایده کلیدی 2

2 کلمات آزاردهنده

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 3

3 استعداد نویسندگی

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 4

4 ماجرای آمستردام

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 5

5 رؤیای کالیفرنیا؛ یک میان‌پرده

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 6

6 حالات دگرگون‌شده

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 7

7 سقوط تدریجی

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 8

8 لحظه‌های روشنگری

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 9

9 باز هم دردسر

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 10

10 و داستان ادامه دارد

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
خلاصه نهایی

پیام کلیدی کتاب

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
نظرات و دیدگاه‌های شما
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لوگوی اکوتوپیا کامل