کتاب انقلاب ایران (2013) داستان ایران مدرن را از آغاز قرن بیستم و ریشههای انقلاب 1979 میلادی (1357 هجری شمسی) تا واکنشها به پیروزی دوم احمدینژاد در سال 2009 (1388) روایت میکند. این کتاب همچنین تصورات غلط دربارهی ایران را رفع میکند و به بررسی سیاستهای داخلی و مباحث فرهنگی درون کشور ایران میپردازد.
مایکل اکسورثی نویسندهی دو کتاب دیگر دربارهی تاریخ ایران است: «شمشیر ایران» و «ایران: امپراتوری عقل». از سال 1998 تا 2000، او رئیس بخش ایران در وزارت خارجهی بریتانیا بود. او در دسامبر 2001 پژوهشگر در مؤسسهی مطالعات خاورمیانه و اسلامی دانشگاه دورهام شد. او اکنون استاد ارشد و مدیر مرکز مطالعات فارسی و ایرانشناسی در دانشگاه اگزتر است.
تاریخ سیاسی مدرن ایران، کشوری باشکوه؛ اما پرآشوب. ملت ایران، ملتی باستانی است. قرنها در غرب به این سرزمین، پارس میگفتند. این کشور همچنین شاهد چندین امپراتوری بوده است؛ از قرن ششم قبل از میلاد تا قرن بیستم. این سلسلههای خودکامه، قرنها بر ایران حکومت کردند؛ اما دموکراسی و ایدئولوژیهای سیاسی مدرن، در اوایل قرن بیستم بر این ملت تأثیر گذاشت. تغییر در راه بود؛ اما کاملاً مشخص نبود که این تغییرْ کشور را به کجا خواهد برد. برای اکثر مردم، درک اینکه چگونه ایران پس از انقلاب 1979 (1357) به یک دولت اسلامی و همزمان دموکراتیک تبدیل شد، سخت است.
امروزه با توجه به اینکه دولت ترامپ ایران را یک دولت منزوی میشناسد، این موضوع حتی بیشتر گیجکننده است. در چنین شرایطی، آگاهی از تاریخ ایران راهکار بسیار خوبی است و کمتر کسی بهتر از مایکل آکسورثی میتواند در این زمینه صحبت کند. کتاب انقلاب ایران به بررسی دورهی شکلگیری دموکراسی ایران میپردازد تا درک روشنی از تاریخ قرن بیستم این ملت مترقی داشته باشید.
اگرچه ایران ملتی باستانی بود؛ اما در برابر تحولات و فضای انقلابی اوایل قرن بیستم، کمتر از کشورهای جوانتر آسیبپذیر نبود. بنابراین، در سال 1905 (1284)، زمانی که ایران با بیثباتی اقتصادی مواجه شد، این کشور اولین ناآرامیهای مدنی را احساس کرد. تظاهراتکنندگان به خیابانها ریختند. اوضاع با کشتن یک طلبه در یک تجمع در ژوئیه 1906 (تیر 1285) تشدید شد. این اتفاق به اعتراضات بیشتر و کشته شدن 22 نفر دیگر انجامید.
این وضعیت بهزودی به اعتصابات گسترده، انقلاب مشروطه و محکومیت صریح پادشاه کشور، مظفرالدین شاه، انجامید. واضح بود که شاه باید تسلیم شود. در 5 آگوست (14 مرداد)، او یکی از خواستههای اصلی معترضان را پذیرفت و دستور تشکیل مجلس ملی ایران را صادر کرد. در اکتبر 1906 (مهر 1285)، مجلس برای اولین بار تشکیل جلسه داد. مجلس بهسرعت شروع به تدوین قانون اساسی کرد که در 30 دسامبر (9 دی)، تنها پنج روز قبل از مرگ شاه بر اثر بیماری، تصویب شد. این قانون تأیید کرد که حاکمیت به شاه، از سوی مردم اعطا شده است؛ نه از سوی خدا، و این قدرت به امانت داده شده است. همچنین شیعه را مذهب رسمی کشور اعلام کرد و کمیتهای از روحانیون ایرانی را برای بررسی قوانین تصویبشده توسط مجلس تشکیل داد. این نظام قانونگذاری یک پیروزی سیاسی بزرگ بود؛ اما نیروی انقلابیای که آن را به قانون تبدیل کرده بود، در حال فروکش کردن بود.
تا سال 1908 (1287)، علما با مشروطهخواهی زاویه داشتند. آنها قوانین جدید را تهدیدی برای اقتدار سنتی خود میدانستند. جانشین شاه، پسرش محمدعلی شاه، هم به مجلس بدبین بود. در سال 1908 (1287)، محمدعلی شاه با حمایت علما، برای بازگشت به سلطنت مطلقه، یک کودتای نظامی ترتیب داد. اگرچه او در تهران موفق شد؛ اما در شهرهای دیگر شکست خورد، انقلابیون با کودتا مقابله کردند و در سال 1909 (1288)، شاه تبعید شد. پسرش، احمدشاه، جانشین او شد. مشروطهخواهان دوباره کنترل را در دست گرفتند؛ اما این تغییراتْ مشکلات عمیقتر کشور، مثل قطبی شدن سیاسی و یک انقلاب خطرناک را حل نکرد. کشور در حال فروپاشی کامل بود. ترورها در هر دو طرف انجام میشد. در نهایت، در دسامبر 1911 (آذر 1290)، جناحهای محافظهکار در کابینه، کودتایی موفق ترتیب دادند و مجلس منحل شد. به نظر میرسید که انقلاب متوقف شده است. بااینحال، بذرهای انقلاب کاشته شده بود.
3 پاسخ
دیکتاتوری مطلقه ولایت فقیه👌
فقط ظاهر ماجرا رو گفت.از اینکه بحث نفت چقدر در این انقلاب موثر بوده چیزی نگفت .
چیز جدیدی برای ارائه نداشت فقط یکم تملق خمینی کرد بعد آشوب هارو گفت که اطلاعات کافی نبود