کتاب هفته کاری چهار ساعته زندگی نسل جدید ثروتمندان را توصیف میکند؛ افرادی که خود را از شر بردگی کار اداری رها کردهاند و یک زندگی شاد را تجربه میکنند. اگر شما هم میخواهید چنین زندگیای داشته باشید، باید با بهرهوری بیشتر و منابع درآمد خودکار، شروع کنید.
تیموتی فریس یک سرمایهگذار موفق و مشاور استارتاپهای فناوری است. او در ایجاد شرکتهایی مانند اوبر، فیسبوک و علیبابا نقش داشته است. او همچنین خالق یک مجموعه پادکست معروف به اسم «تیم فریس شو» است. از دیگر کتابهای او میتوان به «قبیلهی رهبران» و «ابزار تایتانها» اشاره کرد.
فقط برای چیزهای مهم زندگی وقت بگذارید.
چهار ساعت کار در هفته به نظر زیادی خوب است. به جای 40 ساعت کار در هفته، فقط چهار ساعت کار کنید و درآمد خود را هم از دست ندهید. شما میتوانید در یک ماه همان کاری را انجام دهید که مردم در یک سال انجام میدهند. بنابراین به جای اینکه 35، 40 یا حتی 45 سال از عمر خود را پشت میزکار تلف کنید، آزادی و انعطافپذیری لازم برای لذت بردن از زندگی خود را به دست بیاورید.
این حرفها خیلی رؤیایی به نظر میآیند و حتی شاید بگویید که همهی مردم اینقدر خوشبخت نیستند و من هم از این شانسها ندارم. اما این هدف، یک رؤیا نیست. در این کتاب دستورالعملی وجود دارد که هر کسی میتواند از آن پیروی کند تا به این هدف برسد. بنابراین اگر آماده هستید، بیایید 40 ساعت کار را به چهار ساعت کار در هفته تبدیل کنیم.
در حال حاضر شما 40 ساعت در هفته کار میکنید (شاید حتی بیشتر)، دائماً خسته هستید. مدام استرس دارید. حاضرید هر کاری بکنید که یک روز مرخصی بگیرید. شما در کار اداری گیر افتادهاید و به شغل خود نیاز دارید.
باید بدانید که یک فرمول برای فرار از کار اداری وجود دارد و این دقیقاً همان چیزی است که ما در این کتاب بررسی خواهیم کرد. اما، قبل از معرفی این فرمول، اجازه بدهید در مورد اینکه قرار است کجا برویم حرف بزنیم.
هدف ما عضویت در باشگاه ثروتمندان جدید است. عضویت در این باشگاه به آزادی مالی منتهی میشود. این افراد به هیچ شغلی متعهد نیستند. آنها تصمیم میگیرند که کجا زندگی کنند. آنها تصمیم میگیرند که امروز چه کار کنند. آنها متوجه شدهاند که لحظهی مناسب برای رسیدن به رؤیاهایشان، همین حالا است.
اما، ما چگونه میتوانیم این کار را انجام دهیم؟ خب، این همان چیزی است که ثروتمندان جدید متوجه آن شدهاند. برای انجام این کار فقط به دو چیز نیاز دارید: آزادی عمل و زمان بیشتر.
شما ثروتمندان را چطور تصور میکنید؟ سفرهای طولانی، سرگرمیهای زیاد و مهمانی و… . ولی آنها دو چیز مهم دارند: آزادی بیشتر و زمان بیشتر. شما هم میتوانید این دو چیز را بدون داشتن میلیونها دلار به دست آوردید.
نویسندهی کتاب هفته کاری چهار ساعته، هر دو اینها را تصادفی پیدا کرد. در سال 2004، او بیشازحد کار میکرد و خسته شده بود. او درواقع آنقدر خسته بود که دچار فرسودگی شغلی شد و مجبور شد مدتی کار نکند و به استراحت بپردازد. اما این وقفه، یک نعمت بود. در مدت مرخصی خود، به دور دنیا سفر کرد و متوجه شد که هر کجای دنیای باشد، میتواند یک تجارت سودآور را اداره کند و مهمتر اینکه او میتواند این کار را با حداقل تلاش انجام دهد.
جادویی به نظر میرسد؛ اما اینطور نیست. به یاد داشته باشید، اگر میخواهید زندگی لوکس داشته باشید، تنها چیزی که نیاز دارید دو چیز است: آزادی بیشتر و زمان بیشتر. این دو مورد، پیشنیاز لازم برای انجام هر کاری است که میخواهید انجام دهید. با رعایت این دو اصل، هر زمان که میخواهید و از هر کجا که میخواهید، میتوانید به هدف موردنظر خود دست پیدا کنید و باید توجه داشته باشید که این دو با ۴۰ ساعت کار در هفته به دست نمیآیند.
بیایید به فرمول اصلی برسیم. فرمولی که آزادی و زمان لازم را به شما میدهد.
170 پاسخ
راهبری دیدگاهها
کاری که باید انجام دهید این است که ۲۰ درصد از کارهایی را که ۸۰ درصد نتایج نهایی را به همراه دارند، مشخص و سپس اولویتبندی کنید و این به معنای حذف تمام کارها و فعالیتهایی است که شما را از اهداف شخصی دور میکند
با همین نکته میتوان زمان قابل توجهی را برای انجام کارهای ارزشمند یا جتی استراحت بیشتر فراهم نمود
هفتم تمام
با عرض ادب و با اینکه بنده خود در این مسیر هستم ولی ایده اصلی این کتاب را برای همه سطوح جامعه و همه افراد جامعه با تیپ های شخصیتی متفاوت و تجربیات زندگی متفاوت یکسان نمی دانم و به نظر بنده برای بخشی از جامعه که علاقمند به زندگی کارمندی دارند که به نظر بنده هم هیچ عیبی ندارد نه قابل درک است و نه قابل اجرا
به نظرم پیشنهاد های خوبی داشت و با کمی تامل میشه اجراشون کرد. و حداقل اینکه میتونی کارهای اضافی و غیر لازم رو حذف کنیم خودش یه قدم به جلو محسوب میشه
هدفمند و متمرکز کار و زندگی کردن خوشبختی ر با ارمغان میاره
یک برنامهی رؤیایی داشته باشید
کتابهای جالبی انتخاب می کنید، خواهشی که دارم اگر موضوع کتابهای آینده نزدیکتر به بازار کسب و کار ایران باشند شاید بهرهوری خواننده بیشتر باشه و حتی کتاب اصلی رو تهیه کند. ممنونم
با حذف زمان های اضافه ای که در واقع داریم بیخود سر خودمون رو گرم می کنیم، میشه کم کم یه کسب و کار خوب با درآمد معقول راه انداخت.
کتاب قشنگیه و خیلی خوب بلده که انگیزه بده و راه حل پیشنهاد کنه👌👌👌
کتاب خوبی بود، به نظرم قبل از وارد شدن به بازار کار باید درمورد این موارد آگاهی بدین به نسل جوان
ایده های جذاب برای بهترین بودن
این راهنمای گام به گام برای طراحی سبک زندگی لوکس به شما می آموزد:
• چگونه تیم از 40 هزار دلار در سال و 80 ساعت در هفته به 40 هزار دلار در ماه و 4 ساعت در هفته رسید
• چگونه می توان زندگی خود را به ازای ساعتی 5 دلار به دستیارهای مجازی خارج از کشور سپرد و هر کاری که می خواهید انجام دهید.
• چگونه افراد بدون ترک شغل خود به جهان سفر می کنند
• چگونه با استفاده از اصول یک اقتصاددان ایتالیایی فراموش شده ، 50 درصد کار خود را در 48 ساعت کم کنید
و …
بد نبود اما تو شرایط کارمندی دولتی ایران اصلا قابل اجرا نیست.
هیجان بهترین تعریف از خوشبختی
چیزی که این روزها کمتر بهش توجه میشه
خلاصه ها یه کم گیج کننده میشه
رویایی بود
این فرمول روی درصد خیلی پایینی از افراد جامعه کارآمد میشه
ایده های کتاب جالب بود. مرسی که خلاصه شو گذاشتین
خوب بود
برای من این تیکه خیلی خوب بود :
برای هر کار، از خود بپرسید: آیا خوشحال میشوم اگر این کار تنها کاری باشد که امروز انجام میدهم؟ اگر پاسخ منفی است، آن را حذف کنید.
ولی فقط اون حس خوشحال بودن کافی نیست ، خیلی از کارا هستن که خوشحالت نمیکنن ولی باید انجامشون بدی و نمیتونی و نباید حذفشون کنی،
به هر حال قرار نیست تمام مطالب کتاب رو قبول داشته باشیم …
مرسی از اکوتوپیا
چرت و پرت محض.
بهترین بخش خلاصه دو تا تعریف بود: ثروت و خوشبختی
کتاب خوبی بود تا حدودی جهت میده به کار و زندگی
مختصر و مفید
کتاب خوبی بود،اینکه داندمان کار مهمه نه زمانی که صرف میکنیم،هوشمندانه کار کردن نه سخت کار کردن،درامد غیرفعال مهمه تا درامد فعال،و زندگی کردن با این روش درسته نه ۲۴ ساعت کار کردن
کتابهای جالبی انتخاب می کنید، خواهشی که دارم اگر موضوع کتابهای آینده نزدیکتر به بازار کسب و کار ایران باشند شاید بهرهوری خواننده بیشتر باشه و حتی کتاب اصلی رو تهیه کند. ممنونم
1-شرایط کاری ایران با همه جا فرق داره
2-کارمند بودن نشونه ناموفق بودن ادم ها نیست و این حس رو داشت منتقل میکرد،ادم ها با توجه به تیپ شخصیتی خودشون و توانایی هاشون راجبه کارشون باید تصمیم بگیرن و نباید حس ناکافی بودن رو به کارمند ها داد و رویا فروشی کرد.
3-برای کسایی که کسب و کار دارن یا تو کارمندی گیر کردن ولی توانایی مدیریت یک کسب و کار رو دارن نکات جالبی داشت
اسم کتاب هم هوشمندانه انتخاب کرده بود 😂.
برای کسایی که روحیه ماجراجویی و کارآفرینی و ریسک پذیری بالایی دارن کتاب جذابی بود .
و اینکه
لازم نیست شما بهترین متخصص تاریخ باشید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که از رقبای خود کمی بهتر باشید و مشتریان خود را متقاعد کنید
نقطهی مقابل خوشبختی، غم و اندوه نیست. کسالت است. پس شاید بهترین تعریف از خوشبختی، هیجان باشد. برای اینکه واقعاً خوشبخت باشید، باید زمان خود را به انجام کارهایی اختصاص دهید که شما را هیجانزده کند.
برای من حکم کتابای زرد رو داشت، بنظرم اصلا روندی که بیان کرده بود ساده نبود و برای همه هم مناسب نیست
معنای خوشبختی هیجان هست .ممنون که یادآوری کردید .فراموشم شده بود
کتاب خوبیه و منم دنبال اینم بعد اینکه یه سرمایه تونستم جمع کنم از شغل اداری رها بشم و تایمم آزاد بشه.
کتاب “هفته کاری ۴ ساعته” یه جور نگاه تازه به مفهوم زندگی و کار رو بهم نشون داد که واقعاً ازش خوشم اومد. چیزی که توجهم رو جلب کرد، تعریف تیم فریس از ثروت بود. از نظر فریس، ثروت فقط یه عدد توی حساب بانکی نیست؛ بلکه توانایی داشتن زمان آزاد، آزادی جغرافیایی، و انتخابهای بیشتر برای لذت بردن از زندگیه. این تعریف خیلی جذاب بود، چون به آدم یادآوری میکنه که ممکنه ثروتمند باشی اما اگه همیشه مشغول و گرفتار باشی، واقعاً طعم خوشبختی رو نمیچشی.
یکی از بخشهایی که خیلی به دلم نشست، ایده اینکه “ثروت یعنی چقدر میتونی تجربههایی که دوست داری رو توی زمان حال زندگی کنی.” مثلاً برای فریس، خوشبختی یعنی اینکه بتونی یه سفر به جزایر دوردست بری، مهارت جدیدی یاد بگیری، یا حتی فقط وقت بیشتری برای بودن با خانواده داشته باشی. این دیدگاه منو به فکر انداخت که گاهی ما داریم برای چیزایی میدویم که شاید اصلاً خوشحالمون نکنه.
یه چیزی که این روزا خیلی ذهنمو درگیر کرده، همین ایده کسب آزادی زمانیه. دوست دارم کار و درآمدم طوری باشه که بتونم از هرجای دنیا مدیریت کنم، و این کتاب دقیقاً به همین سمت راهنمایی میکنه. از ایدههای عملیاش هم خوشم اومد، مثل تمرکز روی کارهای مهمتر و حذف موارد اضافی (اصل ۸۰/۲۰) و اینکه با ساختن سیستمهایی مثل کسبوکارهای آنلاین یا اتوماتیک، میتونی زمان بیشتری برای زندگی کردن به سبک خودت پیدا کنی.
برای کسی مثل من که دارم به تعادل بهتر بین کار و لذتهای زندگی فکر میکنم، این کتاب هم یه الهام خوب بود، هم یه نقشه راه. چیزی که ازش خوشم اومد این بود که حس نمیکنی داره یه نسخه “بیخیال کار شو” میده؛ بلکه بهت یاد میده باهوشتر و هدفمندتر کار کنی تا بتونی بیشتر زندگی کنی.
بازم ممنون از تیم اکوتوپیا برای این چکیده های ارزشمند و این چالش جذاب
به طور خلاصه ثروت یعنی توانایی شما برای انجام کارهایی که دلتان میخواهد انجام دهید و این یعنی داشتن آزادی و زمان، نه مقدار پولی که در حساب بانکیتان قرار دارد.
چقدر لذت بردم از مطالعه این چکیده کتاب … کلا طرز تفکرم تغییر کرد من پیش خودم میگفتم از این کار ک هستم با این ساعت کاری خارج بشم برم سمت ایده و کسب و کار خودم با همین مقدار ساعت کاری یا شایدم بیشتر خوب فایدش برای من چیه همونقدر اسیرم ک . شاید مقدار پول زیاد بشه ولی همونقدر تاییمو میگره و زمانی برام نمیزاره ک زندگی کنم .
راستش خیلی خوشم نیومد به نظرم خیلی پول درآوردن رو ساده گرفته بود نمیدونم خیلی برام مفید نبود
جالب بود، ولی بنظرم نویسنده یه مقداری ساده انگارانه به فرآیند تبدیل شدن یک کارمند به یک فردی که درآمد خودکار داره، نگاه میکنه.
و البته باید اضافه کنم که دید نویسنده را نسبت به مفهوم سرمایه داری و خوشبختی دوست داشتم.
نقطهی مقابل خوشبختی، غم و اندوه نیست. کسالت است. پس شاید بهترین تعریف از خوشبختی، هیجان باشد.
به نظرم بهترین بخش کتاب این جمله بود:
“نقطهی مقابل خوشبختی، غم و اندوه نیست. کسالت است. پس شاید بهترین تعریف از خوشبختی، هیجان باشد.”
.
در مورد ایده اصلی کتاب با شناختی که از آقای بختیاری و شنیدن پادکست هاشون فکرکنم ایده هایی که تو این کتاب بیان شده با ( تو پادکست رویافروشی که پادکست جالبی هم بود خیلی مستقیم در مورد این وعده وعید ها و اینکه کارمندی میتونم شغل بدی نباشه صحبت شده ولی تو این کتاب کلا همه اون حرفا داره نقض نیشه )
خیلی علاقمند هستم نظر ایشون رو درمورد این کتاب بدونم.
به نظرم بهترین بخش کتاب این جمله بود:
“نقطهی مقابل خوشبختی، غم و اندوه نیست. کسالت است. پس شاید بهترین تعریف از خوشبختی، هیجان باشد.”
.
در مورد ایده اصلی کتاب با شناختی که از آقای بختیاری و شنیدن پادکست هاشون دارم. فکرکنم ایده هایی که تو این کتاب بیان شده با عقاید ایشون در تضاد باشه. ( مثلا تو پادکست رویافروشی که پادکست جالبی هم بود خیلی مستقیم در مورد این وعده وعید ها و اینکه کارمندی میتونم شغل بدی نباشه صحبت شده ولی تو این کتاب کلا همه اون حرفا داره نقض میشه )
خیلی علاقمند هستم نظر ایشون رو درمورد این کتاب بدونم.
راهبری دیدگاهها