صد سال جنگ در فلسطین (۲۰۲۰) نگاهی دقیق و جدی به یکی از پیچیدهترین مناطق جهان است. این متن، تاریخ فلسطین را از دید فلسطینیان روایت میکند.
رشید خالدی، تاریخدان فلسطینی-آمریکایی، استاد مطالعات عرب معاصر در دانشگاه کلمبیا و سردبیر مجلهی مطالعات فلسطین است. کتابهای قبلی او شامل هویت فلسطینی، دلالان فریب و قفس آهنین است.
تاریخ فلسطین از دید یک فلسطینی.
دهها سال است که درگیری بین اسرائیل و فلسطین خبر ثابتی در رسانههای سراسر جهان بوده است. برای بسیاری از مردم، تنشهای مداوم در این منطقه هم وحشتناک و غمانگیز و هم غیرقابل درک و پیچیده به نظر میرسد. در حالی که درک کامل تصویر این موضوع بحثبرانگیز دشوار است، همیشه یادگیری از کسانی که به این موضوع نزدیک هستند ارزشمند است. این کتاب، یک مرور کلی دقیق و مستدل از تاریخ فلسطین را از دیدگاه فلسطینیان ارائه میدهد. این داستان با استفاده از آثار رشید خالدی، تحقیقات آرشیوی، منابع دست اول و روایتهای شخصی را ترکیب میکند تا یک تاریخچهی قانعکننده و دقیق از فلسطین از سال ۱۹۱۷ تا امروز را به تصویر بکشد.
توصیه مترجم: میدانیم که تاریخ خاورمیانه موضوعی بحثبرانگیز است و میدانیم بسیاری از شما در این باره احساس شدیدی دارید. همچنین میدانیم که همیشه جنبههای زیادی در هر داستانی وجود دارد. این کتاب دارد یک جنبه از داستان را ارائه میدهند.
اول مارس ۱۸۹۹، یوسف دیا الخالدی، شهردار قدس، نامهای به تئودور هرتزل، روزنامهنگار و رهبر جنبش صهیونیسم، مینویسد. این نامه هفت صفحهای، بسیار آیندهنگرانه بود. یوسف دیا در این نامه، تحسین عمیق خود را نسبت به هرتزل و ناامیدی خود از یهودستیزی گسترده در اروپا ابراز میکند. او یهودیان و مسلمانان را عموزاده توصیف میکند.
با این حال، او همچنین نسبت به چشمانداز هرتزل برای تشکیل یک دولت یهودی در خاورمیانه هشدار میدهد. او خاطرنشان میکند که پروژه صهیونیستی جمعیت بومی منطقه را تحت سلطه خود قرار خواهد داد. او نامه را با یک درخواست پایان میدهد و مینویسد: به خاطر خدا، بگذارید فلسطین به حال خود رها شود. ظرف یک ماه، هرتزل پاسخ میدهد. او نگرانیهای یوسف دیا را رد میکند و استدلال میکند که ورود اروپاییها زندگی همه افراد در منطقه را بهبود خواهد بخشید.
چهار قرن، فلسطین تحت اشغال امپراتوری عثمانی بود. حدود ۹۴ درصد جمعیت مسلمان عرب و اقلیت کوچکی یهودی و مسیحی بودند. در حالی که این منطقه عمدتاً منطقه کشاورزی بود، اما با آمدن راهآهن، برق و دسترسی بهتر به آموزش، به آرامی مدرن میشد. با این حال، همه این موارد در سال ۱۹۱۷ تغییر کرد. جنگ جهانی اول به حکومت عثمانی پایان داد و بریتانیا کنترل فلسطین را به دست گرفت. در نوامبر همان سال، بریتانیا اعلامیه بالفور را صادر کرد.
این بیانیه تشکیل یک دولت ملی یهودی در فلسطین را اعلام کرد. در حالی که این سند وعده حفاظت از حقوق مدنی و مذهبی جمعیت غیر یهودی منطقه را داده بود، هیچ اشارهای به حقوق سیاسی یا حق تعیین سرنوشت ملی برای مردم بومی نکرد. و درست به همین ترتیب، جنبش صهیونیستی حمایت بزرگترین امپراتوری استعماری جهان را به دست آورد. برای فلسطینیان، این واقعیت سیاسی جدید نگرانکننده بود. درست مانند همسایگانشان در سوریه، لبنان و عراق، آنها هویت ملی متمایزی را ساخته بودند و میخواستند از چنگال قدرتهای استعماری اروپا رها شوند. از ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۸، فلسطینیان کنگرههای متعددی را برای درخواست استقلال از بریتانیا تشکیل دادند.
با این حال، همه این درخواستها بینتیجه ماند. در همین حال، پروژه صهیونیستی ادامه داشت. در سال ۱۹۱۹، جامعه ملل، رای استقلال فلسطین را صادر کرد. این سند در ۲۸ ماده، زمینه را برای خودمختاری یهودیان در منطقه فراهم کرد، اما هیچ اشارهای به اکثریت عرب نکرد. یهودیان اروپایی با حمایت این چارچوب قانونی، به سکونت در این منطقه ادامه دادند و دسترسی انحصاری به سرمایهگذاری خارجی داشتند. تا اواخر دهه ۱۹۲۰، جمعیت یهودی فلسطین به حدود ۲۰ درصد افزایش یافت و تنشها نیز گستردهتر شد.
یک پاسخ
متاسفانه اولین کتابی بود از اکوتوپیا خوندم که اصلا اموزنده نبود .(فکر میکنم نزدیک ۲۰ عنوان کتاب رو تا الان خوندم).
بیشتر شبیه پایان نامه دوره لیسانس یک دانشجو بود،صرفا جمع کردن چند مقاله از هر جا !!!