«قدرت بدی» (2019) کاوشی دقیق دربارهی تاثیر بیشازحد منفیگرایی در زندگی شخصی و جامعهی ما است. این کتاب بر اساس بینشهای تحقیقاتی دقیق از روانشناسی اجتماعی، علوم سیاسی و اقتصاد، به بررسی این موضوع میپردازد که این «سوگیری منفی» چگونه بهوجود آمده است و ما برای غلبه بر آن چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم.
جان تیرنی، روزنامهنگار علمی شناختهشده و نویسندهی کتاب «قدرت اراده: بازشناسی والاترین نیروی بشر» است. ستون «یافتهها»ی او بهصورت دورهای در روزنامهی نیویورکتایمز چاپ میشود.
روی بومایستر، روانشناس اجتماعی در دانشگاه کوئینزلند و عضو انجمن روانشناسی شخصیت و اجتماعی است. پژوهشهای متنوع او موضوعاتی مانند هویت، تعلق خاطر و انگیزش را در بر میگیرد.
دلایلی برای امیدوار بودن!
بهچه دلیل ما مدام لحظات دردناک و شرمآور را بهخاطر میآوریم؟ چرا اخبار شامگاهی همیشه تا این حد ناگوار است؟ و چرا رهایی از تاثیرات بدِ ابتدایی اینقدر سخت است؟ بهباور نویسندگان، جان تیرنی و روی بومایستر، وجه اشتراک تمام این پدیدهها «تمایل به منفینگری» است. در این خلاصهها، پی خواهید برد که چرا احساسات و رخدادهای منفی، چنین تاثیر عمیقی بر زندگی ما دارند. کتاب «قدرت بدی» با بهرهگیری از تخصص روی بومایستر بهعنوان روانشناس اجتماعی برجسته و تجربهی چندینسالهی جان تیرنی در مقام نویسندهی علمی، به ریشهیابی تمایل ما بهسمت بدبینی، شکگرایی و یاس میپردازد.
اما جای نگرانی نیست. وقتی بفهمیم که چرا احساسات یاسآور و غمانگیز تا این حد غیرمنطقی قدرتمند هستند، راحتتر میتوانیم آنها را کنار بگذاریم. با مطالعهی این خلاصهها، راهکارهای اثربخشی را برای رویارویی منطقیتر و خوشبینانهتر با مسائل شخصی و جهان پیرامون خود خواهید آموخت.
تصور کنید که با کسی در ارتباط هستید. همانند بیشتر روابط، این ارتباط هم بیعیبونقص نیست. در پارهای از اوقات، طرف مقابل شما بینظیر است. او فردی باهوش، خوشقلب و بذلهگو است. اما گهگاه، او درست برعکس این ویژگیها میشود. او بدذات، کینهتوز و منزوی میشود. آیا به این رابطه ادامه میدهید؟ روی بومایستر در سالهای ابتدایی فعالیت خود با چنین پرسشی روبهرو شد. برای تصمیمگیری، او حساب روزها را نگه داشت. او روزهای خوب، بد و خنثی را یادداشت میکرد.
پس از چند ماه، همهچیز روشن شد. تعداد روزهای خوب دو برابر روزهای بد بود. با این حساب، او تصمیم خود را گرفت. او رابطه را به پایان برساند. نکتهی اساسی این است که قدرت رخدادهای منفی بیش از رخدادهای مثبت است. اگر شما هم مثل بیشتر افراد باشید، احتمالا با تصمیم بومایستر برای خاتمه دادن به این رابطهی عاشقانهی پرآشوب و نامتعادل موافق هستید.
رابطهای که فقط در دو سوم اوقات خوشایند باشد، بهنظر انتخاب مطلوبی نمیآید. برای بیشتر افراد، نسبت دو به یک، میزان خوشایندی قابلقبولی نیست. این اصطلاحی است که روانشناسان اجتماعی برای بیان نسبت بین هر مجموعهی معینی از اتفاقات خوب و بد بهکار میبرند. پژوهشهای متعددی نشان دادهاند که در بسیاری از موقعیتها، یک پیامد نهایی مثبت مستلزم نسبت خوشایندی بالایی است. بهعبارت دیگر، رخدادهای مثبت باید بهمراتب بیش از رخدادهای منفی باشند. مطالعهای کلاسیک بهوسیلهی روانشناس جان گاتمن، سازوکار این موضوع را بهخوبی نشان میدهد.
او از زوجهای متاهل خواست تا تعاملات روزمرهی خود را بهعنوان مثبت یا منفی ثبت کنند. او پی برد زوجهایی که بهتعداد برابر تعاملات خوب و بد داشتند، معمولا از یکدیگر جدا میشدند. او همچنین دریافت که خوشحالترین زوجها بهازای هر تعامل منفی، دستکم پنج تعامل مثبت داشتند. این نسبت پنج به یک گاهی با عنوان نسبت گاتمن هم شناخته میشود. این نسبت بهعنوان معیاری تجربی برای اندازهگیری شادکامی در یک رابطه بهخوبی عمل میکند، اما در سایر زمینهها هم میتواند کارایی داشته باشد. برای ارزیابی میزان پیشرفت شخصی، بومایستر پیشنهاد میکند که حداقل چهار اتفاق مثبت بهازای هر اتفاق منفی را هدفگذاری کنید.
برای نمونه، فرض کنید که قصد دارید عادتی جدید مانند تمرین روزانهی یوگا یا حذف دسر پس از شام را در خودتان نهادینه کنید. اگر یک روز از برنامهی خود جا ماندید، بیش از حد ناراحت نشوید. در عوض، تلاش کنید که در چهار روز بعدی به هدف خود پایبند باشید. این روش چهار به یک، چشمانداز دقیقتری از میزان موفقیت کلی شما ارائه میدهد. علاوه بر این، به شما اجازه نمیدهد که یک لغزش، حالوهوای کل هفتهی شما را تحتتاثیر قرار دهد. در بخش بعد، روشهایی را برای حفظ نسبت بالای اتفاقات مثبت بررسی خواهیم کرد.
57 پاسخ
راهبری دیدگاهها
🌷👌
رابطهای برای موفقیت، به نسبت بالای اتفاقات مثبت نیاز دارد. بنابراین ممکن است اینطور بهنظر برسد که روی هم چیدن تجربیات مثبت، کلید خوشبختی ابدی است. بااینحال، پژوهشها چیز دیگری میگویند. راهکار اصلی، کم کردن موارد منفی است. اکثر رابطهها با انبوهی از احساسات مثبت آغاز میشوند. اما پس از مدتی، این دوران ماهعسل بهطور ناگزیر بهپایان میرسد.در مقابل، ویژگیهای منفی یک شریک عاطفی، مانند عدمامنیت، معمولا با گذشت زمان پررنگتر میشوند
بد نبود!
البته که بعضی از موارد گفته شده در کتاب متناقض با مطالب کتاب مثبت اندیشی سمی بود.
خداروشکر
یک بحث قدیمی دربارهی اینکه تنبیه موثرتر است یا پاداش، وجود دارد. کدامیک بهاحتمال زیاد باعث تغییر رفتار فرد میشود، هویج یا چماق؟ همانطور که مشخص است، در بیشتر موارد، چماق برندهی میدان است. دههها تحقیق در علوم اجتماعی نشان میدهد که انگیزش افراد برای اجتناب از پیامدهای منفی بیشتر از انگیزهی آنها برای رسیدن به پیامدهای مثبت است.
ممنون
این جمله نقطعه عطف این خلاصه کتاب:
بجای تلاش برای بی نقص بودن سعی کنید فقط به اندازه کافی خوب باشید
واقعا کتاب خوب و مفیدی هست حتما مطالعش میکنم
احبار همیشه خبرهای نا امیدکننده میده
تفکر منفی باعث زنده موندن ما میشه اما در این شرایط باید منطقی تصمیم گرفت
.
ریشه تمایل ما به منفی نگری از همون مغز خزنده میاد. تمایل به حذف درد تنبیه نسبت به تشویق بیشتره و توی این کتاب هم بهش اشاره شد. خیلی دامنه وسیعیو کتاب بهش اشاره کرده و به نظرم جز اون کتاباییه که ارزش خوندن کامل رو داره.
افکار، احساسات و ایدههای منفی اثری نامتناسب بر کنشهای ما میگذارند. بهکارگیری ذهن منطقیمان میتواند به شناسایی این اثر منفی و کاستن از نفوذ زیانبارتر آن کمک کند.
سه نوع کارمند که نقش سیب گندیده را بازی می کنند که تنبل و گستاخ وافسرده هستند یکی ازنکات درست کتاب بود باید از اینها اجتناب کرد .
به نظرم کتاب “قدرت بدی” واقعاً نگاه جالبی به تأثیر منفیگرایی روی زندگیمون داره و خیلی خوب توضیح میده که چطوری این قدرت منفی میتونه ذهنمون رو تحت تأثیر قرار بده. بخشهایی که راهکارهای مهار این منفیگرایی رو توضیح میده، برای من خیلی جذاب بود. مثلاً:
تغییر تمرکز: نویسندهها میگن یکی از بهترین کارا اینه که بهجای گیر کردن توی چیزای منفی، سعی کنیم توجهمون رو به چیزای خوب و مثبت معطوف کنیم. خیلی از ماها وقتی یه اتفاق بد میافته، ذهنمون قفل میشه روی اون موضوع. اما اگه یاد بگیریم چطور از این حس بیرون بیایم و به چیزای مثبت فکر کنیم، زندگیمون خیلی شادتر میشه.
ساختن روابط مثبت: این قسمت خیلی به دلم نشست. اونا توضیح میدن که روابط مثبت و حمایتی مثل یه سپر قوی میتونه از ما در برابر تأثیرات منفی محافظت کنه. وقتی دورمون پر از آدمای خوب باشه، انرژی منفی کمتر بهمون ضربه میزنه.
درس گرفتن از منفیها: اینم یه نکتهی قوی بود. بهجای اینکه از چیزای بد فرار کنیم یا دپرس بشیم، میتونیم ازشون درس بگیریم و برای بهتر شدن ازشون استفاده کنیم. خیلی وقتا شکستها و تجربههای بد میتونن سکوی پرتابمون باشن، اگه درست باهاشون برخورد کنیم.
تقویت ذهنآگاهی: این یکی از تکنیکهاییه که من خودم خیلی دوسش دارم. مدیتیشن و تمرینات ذهنآگاهی کمک میکنن که بتونیم حضور بیشتری توی لحظه داشته باشیم و ذهنمون رو از افکار منفی پاک کنیم. واقعاً حس سبکی میده.
مدیریت اطلاعات ورودی: یه راهکار دیگه که خیلی بهش اعتقاد دارم اینه که باید حواسمون به چیزایی که میخونیم، میبینیم و میشنویم باشه. اگه هی اخبار بد و منفی بخونیم، معلومه که روحمون سنگین میشه. باید یاد بگیریم بیشتر به چیزای مثبت و الهامبخش توجه کنیم.
این راهکارا به نظر ساده میان، ولی وقتی توی زندگی پیادهشون کنی، میبینی چقدر تأثیرگذار هستن. به نظرت، ما چطور میتونیم توی زندگی روزمره بیشتر از این راهکارا استفاده کنیم تا از انرژیهای منفی دور بمونیم؟
خوشم اومد ازین کتاب
بازم تشکر از تیم اکوتوپیا برای طراحی این چالش
این نکته که اخبار منفی پر رنگ تر از انچه هست نشون داده میشی و اخبار مثبت و خوب این بین گم میشه خیلی جالب بود برام و بعدش پرسیدن این سوال هم خیلی کمک کننده میتونه باشه:چه کسی از این بحران سود می برد؟؟👌🏻🌱
کتابیه که باید هر چند وقت یکبار مرورش کنی تا یادت بمونه چه بخشهای مهمی داره و میتونه چقدر کمککننده باشه
منفی گرایی مسری در جامعه ما زیاد شده و بدون اینکه متوجه باشید آدمهای منفی هر روز با روح و روان ما بازی میکنند که نیاز به آگاهی هر چه بیشتر ما در نواجهه با این موقعیتها داره. این بخش کتاب برام قابل توجه بود
درود و خداقوت 🌱 خیلی خوب بود واقعا نکته های مهمی داشت یه جمله رو خیلی دوست داشتم:
1_به جای اینکه همیشه برای بی نقص بودن تلاش کنید،سعی کنید که فقط به اندازه ی کافی خوب باشید.
و قسمتی که راجع به اخبار و رسانه ها حرف زد خیلی مهم بود درواقع دوری از اخبار خیلی به بهبود روان و اضطراب ما کمک میکنه چرا که هدف رسانه بزرگنمایی بیش از حد اتفاقات و در نهایت دادن نگرانی به مخاطب است.
تشکر از زحمات و سایت خوبتون 💚✨
پس چرا همهچیز اینقدر ناگوار بهنظر میرسد؟ یکی از دلایل این است که ما اغلب بدترین جنبههای زمان خود را با بهترین جنبههای گذشته مقایسه میکنیم
اگر به خود یادآوری کنید که معمولن چهار چیز خوب برای غلبه بر یک چیز بد لازم است، میدانید که نباید به واکنشهای فوری خود به رویدادهای بد اعتماد کنید.
خوش انرژی بودن
بازخورد دادن صحیح و ملایم
استفاده از تنبیه در جای درست و به اندازه
نکاتی بود که پر رنگ تر به چشم میخورد
کتاب خیلی خوبی بود. ممنون. برای تشخیص و عادت سازی هم فکر میکنم کتاب مکملی باشه. اما یک نکته رو من درک نکردم. اینکه میگن انسان ها ذاتا بر اتفاقات خوب تمرکز دارن. به نظرم این با فرگشت باید متناقض باشه… البته باید دوباره کتاب رو بخونم.
نسبت 5 به 1 سلیگمن رو دوست داشتم
کتاب خوبی بود
ساده و کاربردی
چه کسی ازش بهره میبره بله دقیقا
کتاب خوبه👏👏
درحالیکه تمرکز بر آنچه اشتباه پیش میرود آسان است، دیدن آنچه درست پیش میرود مفیدتر است. تمام
بهجای اینکه همیشه برای بینقص بودن تلاش کنید، سعی کنید که فقط بهاندازهی کافی خوب باشید.
کتاب خوبی بود
“سوالاتی مانند «چه کسی از این بحران سود میبرد؟» را بپرسید. یک قدم به عقب بردارید و تصویر بزرگتر را بررسی کنید. ممکن است متوجه شوید که بحران بهاندازهی آنچه بهنظر میرسد، فاجعهبار نیست”
کتاب خوبی بود 🤌🏻
بنظرم واقعا فوق العاده بود مطلبی که ما رو به این موضوع متوجه میکنه که صد تا عمل مثبت در ازای بیست عمل منفی کاملا نادیده گرفته میشه و همین موضوع افراد خدمتگزار رو ناامید میکنه چون شاهد ناسپاسی دیگران هستند
به نظر منهم کتاب خوب وتاثیر گذاری بود واز مطالبش بسیار استفاده کردم.
سعی کنیم چیزای خوب زندگی خودمون رو بدونیم و توجه کنیم و روی روحیه ما تاثیر داره
حس قدرشناسی را در خودتان پرورش دهید. درحالیکه تمرکز بر آنچه اشتباه پیش میرود آسان است، دیدن آنچه درست پیش میرود مفیدتر است. سعی کنید بهطور آگاهانه چیزهای خوب زندگی خودتان، چه در گذشته و چه در حال، را بشناسید و این کار را به عادت تبدیل کنید.
با تشکر از تیم خوب اکوتوپیا بابت راه اندازی بخش خلاصه کتاب و ارائه خلاصه با کیفیت کتب خواندنی و راه اندازی این چالش دوست داشتنی، دم شما گرم…
راهبری دیدگاهها