در مصر باستان یک اتفاق عجیب تاریخی افتاده است: مصریان بیشتر از هر فرهنگ دیگری، از زنان برای رهبری کشورشان استفاده کردهاند. کتاب دورانی که زنان بر جهان حکومت میکردند (۲۰۱۸) راه رسیدن آنها را به قدرت در سیستم حکومتی پادشاهی خدایی دنبال میکند، داستان شش رهبر زن در مصر (مرنیث، نفروسوبک، حتشپسوت، نفرتیتی، تاوسرت و کلئوپاترا) را میگوید و بررسی میکند که آنها چه درسهایی دربارهی رهبری زنان برای ما دارند.
کارا کونای استاد مصرشناسی در دانشگاه UCLA است. پژوهشهای او روی باورهای زندگی پس از مرگ، آماده شدن برای مرگ و نقش جنسیت در مصر باستان تمرکز دارد. کتاب قبلی او، «زنی که میخواست پادشاه شود»، دربارهی زندگی و مرگ حتشپسوت، پادشاه زن مصر است.
با تاریخ رهبران زن در مصر آشنا شوید.
تندخو، زورگو، خودخواه. اینها واژههایی هستند که شاید برای توصیف زنان قدرتمند به کار بروند. درواقع خیلی از پژوهشهای جامعهشناسی نشان میدهند که این نظرات دربارهی زنان رهبر، حتی در جوامع بهظاهر پیشرفتهی ما، هم شنیده میشود. کارزار انتخاباتی هیلاری کلینتون در سال ۲۰۱۶ برای خیلی از زنان، به طرز دردناکی یادآور مخالفت با رهبری زنان بود که هنوز هم در دنیای امروز هست. پس شاید تعجبآور باشد که در مصر باستان، فرهنگی که هزاران سال پیش از ما بود، زنان بهطور پیوسته برای رهبری کشور انتخاب میشدند.
زنان شاهزاده بارها برای تاج و تخت جلو آمدند، از اولین سلسلهی فرمانروای مصر تا آخرین آنها. چطور زنان میتوانستند در یک جامعهی باستانی مردسالار، چنین قدرتی به دست بیاورند و آن را نگه دارند؟ کارا کونای در کتاب دورانی که زنان بر جهان حکومت میکردند، با استفاده از آخرین یافتههای باستانشناسی، داستان شش نفر از این زنان با نامهای مرنیث، نفروسوبک، حتشپسوت، نفرتیتی، تاوسرت و کلئوپاترا (Manith, Neferusabek, Hatshepsut, Nefertiti, Tawaret and Cleopatra) را از آغاز تا پایان امپراتوری مصر دنبال میکند. بیایید به عمق تاریخ باستان برویم، بفهمیم که چطور این رهبران زن کشورشان را آباد و امن نگه داشتند و بخوانیم که زندگی این زنان قدرتمند چه درسهایی برای ما دارد.
هزاران سال پیش، در مصر باستان، زنان جایگاه اجتماعی بالاتری داشتند. چطور این موضوع ممکن بود؟
برای جواب دادن به این پرسش، باید نگاهی به سیستم سیاسی ویژهی مصر، یعنی پادشاهی – خدایی بیندازیم. در سههزار سال قبل از میلاد، وقتی که مردم شمال مصر بعد از سالها درگیری بر جنوب پیروز شدند، مصر ساخته شد. مصر که با بیابانها و دریاها محافظت میشد، با خاک خوب سیرابشده با نیل، به یکی از پررونقترین کشورهای دنیای باستان تبدیل شد. این ثروت شاید دلیل پایداری نسبی سیاسی مصر در طول هزاران سال باشد. همزمان با ساخته شدن مصر، رسم پادشاهی – خدایی اول، اولین سلسله از بیست سلسلهی شاهی، به وجود آمد. برای مصریان، پادشاه نمایندهای خدایی با قدرتی بیچونوچرا بود؛ حتی وقتی که زن بود.
اشتباه نکنید. سیستم جانشینی پادشاهی مصر باستان بیگمان مردسالار و زورگو بود. قرار بود قدرت از پدر به پسر برای همیشه منتقل شود و فرمانروایی زنان یک مورد استثنایی بود. این باور ریشه در افسانهی خدای اوزیریس، نخستین فرعون مصر داشت که تاجش را به پسرش هوروس داده بود. بااینحال، افسانههای مصر هم زنانگی خدایی را در قالب ایسیس، همسر و خواهر اوزیریس نشان میدهند. در نوشتههای حکشده روی دیوارهای هرم، الهه ایسیس ملکه، مادر، معشوقه، دختر و پرستار نشان داده شده است. لقبهای زنان شاهزاده، مانند همسر بزرگ یا مادر فرعون، بر اساس این الگوهای زنانه گذاشته شده بودند.
وظیفهی آنها نگهداری از پادشاهی بود. زنان باید مطمئن میشدند که خاندان شاهی میتواند بدون مشکل به فرمانروایی ادامه دهد. تلاش برای به دنیا آوردن فرزند پسر یک وظیفهی شاهی به حساب میآمد و برای بیشتر کردن شانس بچهدار شدن، پادشاهْ همسران زیادی داشت. اما با وجود این چندهمسری، مصر باستان بارها با مشکل کمبود جانشین روبهرو میشد. هر وقت یک خط خانوادگی شاهی تمام میشد، یک سلسلهی تازه سر بر میآورد.
بیشتر وقتها در دوران ناامن و پایانی یک سلسله بود که زنی برای به دست گرفتن قدرت جلو میآمد. زنان بیشتر از پشت پرده دستور میدادند. همین موضوع پیگیری دستاوردهای آنها را سختتر میکند. وقتی که یک پادشاه جوان تاجگذاری میکرد، مادرش نایبالسلطنه میشد؛ همانطور که اولین رهبر زن مصر، ملکه مرنیث، قدرت را به دست آورد. این فرمانروایان زن بیشتر وقتها دورهی فرمانروایی کوتاهی برای حفظ صلح داشتند. بعضی از آنها به اندازهی شاهان مرد در قدرت ماندند؛ اما بیشتر وقتها اسم آنها از تاریخ پاک و فراموش شده است.