کتاب اقتصاد خوب برای دوران سخت

پاسخ هایی بهتر برای مشکلات بزرگ

نویسندگان:
آبیجیت بنرجی و استر دوفلو
(Abhijit Banerjee and Esther Duflo)
7 نفر در حال مطالعه این کتاب هستند.

کتاب اقتصاد خوب برای دوران سخت، در مورد مسائل و مشکلاتی بحث می‌کند که ما امروز با آن‌ها مواجه هستیم. بنرجی و دوفلو به دنبال راه‌حل‌هایی هستند که مثلا مشکل گرمایش زمین را حل کنند بدون آن که به فقرا آسیب بزنند. آن‌ها همچنین در مورد مشکلات اجتماعی ناشی از نابرابری، تجارت جهانی و ترس از مهاجرات صحبت می‌کنند.
این کتاب برای چه کسانی مفید است؟

کسانی که در روزهای دشوار اقتصادی می‌خواهند زندگی خود را بازسازی کنند.
فعالان محیط زیست که به دنبال راه‌حل‌هایی جدید برای حل مشکلات محیط زیست هستند.
کسانی که نگرانند که مهاجرت و تجارت جهانی به شغلشان آسیب بزند.

آبیجیت. بنرجی و استر دوفلو برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2019 شدند. کتاب قبلی آن‌ها، اقتصاد فقیر تحقیقی پیشگام در مورد معنای فقیر بودن و چگونگی ارائه مؤثرترین کمک به جوامع فقیر بود. آن‌ها هر دو استاد دانشگاه MIT هستند و افتخارات و جوایز متعدد علمی دریافت کرده‌اند.

خلاصه کتاب اقتصاد خوب برای دوران سخت

حاوی 11 ایده کلیدی
Good Economics for Hard Times
Better Answers to Our Biggest Problems
ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه ای بر کتاب اقتصاد خوب برای دوران سخت

اقتصاد چطور می‌تواند تغییراتی مثبت در دنیا ایجاد کند؟
به نظر می‌رسد دنیا جای خوبی نیست و خیلی چیزها دارند اشتباه پیش می‌روند. گاهی دلمان می‌خواهد دست‌های خود را با ناامیدی و به نشانه تسلیم بالا بیاوریم. مثلا این مدل صحبت‌ها را زیاد می‌شنویم که می‌گویند:

  •  مهاجرت دارد از کنترل خارج می‌شود.
  •  مالیات‌ واردات در حال آسیب زدن به اقتصاد است.
  •  بهای نجات محیط زیست، نابودی شغل مردم و بیکاری است.
    و…
    اما اگر این کارها را نکنیم، منقرض می‌شویم!
    انگار کم کم دارند شیپور روز قیامت را به صدا در می‌آورند. ما در این وسط ایستاده‌ایم و نمی‌دانیم حرف چه کسی را باور کنیم. به خصوص سیاستمدارها که مثلا به جای آن‌که یک جا بنشینند و در مورد مسائل اساسی بحث کنند، در برنامه‌های تلویزیونی سر یکدیگر داد می‌کشند و بحث‌های بی ربط می‌کنند.
    در میان این هیاهو، ما گاهی اوقات می‌بینیم که اقتصاددانی در تلویزیون ظاهر می‌شود و حرف‌های ترسناکی می‌زند و از مواضع سیاستمدارها انتقاد می‌کند. نکته اینجاست که ما نمی‌دانیم این افراد دقیقا در حال انجام چه کاری هستند و چطور به این پیش‌بینی‌های ترسناک می‌رسند.
    هرچند که معمولا اقتصاددانان نقش زیادی در اداره جهان ندارند.
    ما اینجاییم تا ایمان خود به علم اقتصاد را بازسازی کنیم. دو اقتصاددان برنده جایزه نوبل به ما می‌گویند که چرا حرف‌های اقتصادی سیاستمداران اغلب ناقص هستند و انگار برای غیرقابل‌حل‌ترین مسائل اقتصادی، راه‌حل‌هایی ساده دارند.
    در این کتاب خواهیم دید:
    چرا اعمال تعرفه بر فولاد در چین باعث می‌شود که کشاورزان آمریکایی شغل خود را از دست بدهند.
    چرا ربات‌ها می‌توانند شغل حسابداران را بدزدند اما نمی‌توانند سگ‌ها را برای پیاده‌روی بیرون ببرند.
    چطور هجوم مهاجران می‌تواند چشم‌انداز شغلی برای مردم محلی را بهبود بخشد.
ایده کلیدی 1

1اقتصاددانان قبل از آن که بخواهند مشکلات ما را حل کند باید اعتماد ما را جلب کنند

در یک نظرسنجی عمومی در مورد میزان اعتماد مردم به نظر متخصصان، پرستارها بالاترین امتیاز و سیاستمداران کمترین امتیاز را کسب کردند.

هرچند که نتیجه این نظرسنجی خیلی هم دور از انتظار نبود اما نکته عجیب و غیر قابل انتظار این بود که اقتصاددانان فقط کمی بالاتر از سیاستمداران قرار داشتند.

به عبارت بهتری، مردم به اقتصاددانان اعتماد ندارند. چطور این اتفاق رخ داده؟

این ماجرا می‌تواند به عوامل مختلفی مرتبط باشد، مثلا شاید صرفا از روی ظاهر قضاوت کرده باشید مثلا اقتصاددان خوش قیافه‌ای را در تلویزیون می‌بینید و تصور می‌کنید که این شخص کلاه بردار است.

یا مثلا علت ماجرا می‌تواند این عامل باشد که چون اقتصاددانان وقتی به استخدام یک شرکت در می‌آیند، برای حداکثر کردن سود دست به هر کاری می‌زنند، حس عدم اطمینانی بگیرید.

یا مثلا ممکن است چون این افراد صرفا استاد دانشگاه هستند و در میدان عمل نیستند، تئوری‌ها و نظریاتی می‌دهند که افراطی و گاهی ترسناک به نظر می‌رسد.

راست و چپ فرق نمی‌کند. اکثر اقتصاددانان یک تبر ایدئولوژیک به دست گرفته‌اند و تئوری‌های خود را فریاد می‌کشند، و عموما پیش‌بینی‌هایشان هم غلط از آب در می‌آید.

البته در نقطه مقابل این گروه، چند اقتصاددان خوب هم داریم که تعدادشان بسیار اندک است ولی همین تعداد اندک هم عموما تلاش نمی‌کنند حرف‌های خود را به زبان ساده برای عموم مردم بازگو کنند و به خاطر سخت و پیچیده صحبت کردن مردم را دچار سو برداشت و گمراهی می‌کنند.

در کنار همه این موارد یک مشکل دیگر هم وجود دارد. حرف‌های اقتصاددانان اغلب غیرواقعی و غیرمنطقی به نظر می‌رسد. چرا که حرف‌های آن‌ها با اخبار سیاسی که می‌شنویم تفاوت فاحشی دارد.

این واقعیت که مردم به اقتصاد اعتماد ندارند، می‌تواند مشکل‌ساز شود. چرا؟ چون اقتصاددانان می‌توانند اطلاعات بسیار مهمی در مورد چگونگی حل بحرانی‌ترین مشکلات جهان به ما بدهند.

پس لازم است اقتصاددانان اعتماد ما را جلب کنند و کمی زیر دیپلم حرف بزنند که ما هم بفهمیم!

برای شروع بد نیست اقتصاددانان در مورد فرایندهای فکری و نحوه نتیجه‌گیری‌ها خود هم صحبت کنند. اگر ما به داده‌هایی دسترسی داشته باشیم که اقتصاددانان به آن‌ها «شواهد موجود» می‌گویند، ممکن است بهتر بتوانیم حرف آن‌ها را باور کنیم.

از همه مهمتر، اقتصاددانان باید قبول کنند که بدون خطا نیستند و در برخی موارد اشتباه می‌کنند.

بحث سیاسی و اقتصادی امروزه شبیه به کل‌کل طرفدارهای فوتبال شده است. طرفین شبیه هواداران تیم‌های فوتبال از نظریه‌ها دفاع می‌کنند. اقتصاددان باید با دید باز به شواهد نگاه کند و در صورت لزوم با صدایی محکم به اشتباه خود اعتراف کند.

ایده کلیدی 2

2سیاستمداران در مورد مهاجران به شما دروغ می‌گویند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 3

3مهاجرت به تقویت اقتصاد محلی کمک می‌کند و فرصت‌های جدیدی برای کارگران بومی به وجود می‌آورد

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 4

4در تجارت جهانی کالاها آزادانه حرکت می‌کنند، اما پول و مردم نه

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 5

5تجارت جهانی می‌تواند به کارگرهای محلی آسیب بزند اما تعرفه‌های حمایتی مشکل را حل نمی‌کند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 6

6مبارزه با تغییرات آب‌وهوایی از مقابله با نابرابری اقتصادی جدا نیست

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 7

7هوش مصنوعی می‌تواند با حل مسائل پیچیده بر بازار کار تاثیر منفی بگذارد

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 8

8نابرابری اقتصادی مدت‌ها پیش از ربات‌ها آغاز شده است

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 9

9مالیات می‌تواند به حل مساله نابرابری کمک کند.

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 10

10هیچ راه‌حل واحدی برای کاهش فقر وجود ندارد اما هر راه‌حلی اول باید شان فقرا را در نظر بگیرد

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 11

11برای پرهیز از دوقطبی‌هایی که به دموکراسی آسیب می‌زند، لازم است به حرف یکدیگر گوش کنیم

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
خلاصه نهایی

پیام کلیدی کتاب

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
نظرات و دیدگاه‌های شما
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کتاب‌های مشابه
اثر آرون راس و ماریلو تایلر
اثر یووال نوح هراری
اثر ناپلئون هیل
اثر کریس مک چزنی، شان کاوی، جیم‌هالینگ
لوگوی اکوتوپیا کامل