کتاب چرا تا به حال کسی اینها را به من نگفته بود؟ یک راهنمای همدلانه و عملی برای بهبود و حفظ سلامت روان است. هچنین این کتاب حاوی توصیههای عملی و راهکارهای مقابله با اضطراب، افسردگی، شکستهای غیرمنتظره، کمبود اعتمادبهنفس و موارد دیگر است.
دکتر جولی اسمیت، یک روانشناس بالینی با بیش از یک دهه تجربه است و یک صفحهی آنلاین آموزشی با بیش از 3 میلیون دنبالکننده دارد. کتاب چرا تا به حال کسی اینها را به من نگفته بود اولین کتاب او و پرفروشترین کتاب نشریهی ساندیتایمز است.
هیچکس همیشه خوشحال نیست.
بعضی وقتها حالمان خوب است و بعضی وقتها از همهی دنیا بدمان میآید. اینْ بخشی از ذات طبیعی انسان است. اما گاهی اوقات، زمانی که چند روز پشتسرهم حالمان بد است و ناراحتیم، اغلب فکر میکنیم که این احساس تا ابد پابرجاست، در ذاتمان نهادینه شده و دیگر نمیتوانیم خوشحال باشیم.
دکتر جولی اسمیت، روانشناس بالینی و بلاگر شناختهشدهی رسانههای اجتماعی، نشان میدهد که چگونه میتوانیم بر احساسات خود مسلط شویم. کتاب چرا تا به حال کسی اینها را به من نگفته بود؟ روشهایی برای مدیریت سلامت روان در زندگی روزمره را آموزش میدهد. این کتاب به ما نشان میدهد برعکس آنچه فکر میکنیم، میتوانیم کنترل بیشتری بر سلامت روان خود داشته باشیم.
در این چکیده به برخی از مهمترین و سادهترین استراتژیهایی میپردازیم که میتوانیم بهراحتی پیادهسازی کنیم. این استراتژیها به انعطافپذیری احساسات و مدیریت بهتر خلق و خو کمک میکنند.
با خواندن این کتاب متوجه خواهید شد که سلامت روان شما بیش از آن چیزی که تصور میکردید، تحت کنترلتان است.
وقتی دکتر جولی با بیمارانی روبهرو میشد که دائماً افسرده بودند، متوجه برخی الگوهای فکری رایج در آنها شد. بیماران او اغلب احساس میکردند که بدون هیچ دلیل خاصی خلقوخوی آنها تغییر کرده است، یا اینکه به دلیل ساختار مغزی متفاوتی که دارند، افسرده شدهاند. گویی انسانهای دیگر با قابلیت همیشه شاد بودن متولد شدهاند؛ اما آنها تنها کسانی هستند که چنین قابلیتی ندارند. این باورها مانع از آن میشد که سلامت روان خود را در دست بگیرند و بر آن مسلط شوند. اما بیایید نگاهی دقیقتر بر دلیل به وجود آمدن حال بد بیندازیم.
فرض کنید تا دیر وقت کار کردهاید و نگران مهلت پایان پروژهی خود هستید. آخر شب با خستگی تمام به رختخواب میروید؛ اما آنقدر خسته هستید که نوشیدن آب قبل از خواب را فراموش میکنید. به خوابی سبک میروید و شب را با بیقراری سپری میکنید و بعد از چندین ساعت با آلارم وحشتناک گوشی از خواب بیدار میشوید. با حال بد از خواب بیدار میشوید و در تمام طول روز عصبانی و خسته هستید.
بهراحتی میشود فهمید که چرا اینطور هستید! حال بد شما اصلاً بیدلیل نیست؛ بلکه شما استرس، کمخوابی و کمآبی دارید.
البته همهی بدخلقیها به دلیل بدخوابی نیست؛ اما یک چیز دربارهی خلقوخو اهمیت ویژهای دارد: خلقوخو به دلایل مختلفی ایجاد میشود که ما میتوانیم روی بسیاری از آنها مسلط شویم. اگر خلق بدی دارید، به احتمال زیاد یک نیاز برآوردهنشده دارید، نه نقصی در مغزتان!
اولین گام برای بهبود حال بد این است که نیازهای برآوردهنشدهی خود را پیدا کنید.
دکتر جولی با پرسیدن سؤالاتی از مراجعان خود دربارهی بدن و ذهنشان به آنها کمک میکرد تا از نیازهای خود آگاه شوند. او شروع کرد به تجزیه و تحلیل افکار، رفتار و عوامل استرسزای محیطی که منجر به حال بد میشد. او با این کار میخواست بیماران به نیازهای برآوردهنشدهی خود پی ببرند.
برخی از این سؤالات عبارتند از:
این سؤالات را میتوانید از خودتان بپرسید!
بازبینی احساسات، مهارتی است که برای زندگی روزمره نیاز دارید.
دکتر جولی توصیه میکند که دفترچهای تهیه کنید و تجربیات مثبت و منفی و جزئیات افکار، هیجانات، احساسات بدنی و تمام تجربیات مربوط به این روزها را ثبت کنید. به تدریج میتوانید الگوی خلقی خود را در طول زمان و عواملی را که در ایجاد آن خلقوخوی خاص نقش دارند، بشناسید.
به این ترتیب، تمرین آگاه شدن بر احساسات، به شما کمک میکند تا منبع بدخلقی خود را پیدا کنید. برای مثال بعد از انجام این تمرین ممکن است متوجه شوید که همیشه بعد از وقتگذرانی در شبکههای اجتماعی افکار منفی مانند ” همه از من بهتر هستند و من همیشه بازنده هستم!” به سراغتان میآید. پس این تشخیص به شما سرنخ میدهد تا بتوانید خود را از این احساس بد دور نگه دارید. درنتیجه بهسادگی با حذف برخی از برنامهها یا آنفالو کردن افرادی که احساسات بد را در شما ایجاد میکنند، میتوانید از احساس بد اجتناب کنید.
البته نویسنده یادآوری میکند که روش بازبینی احساسات همیشه جواب نمیدهد؛ چرا که برخی از مشکلات پیچیدهتر هستند و ممکن است به کمک حرفهای نیاز داشته باشید. این موضوع کاملاً عادی است و هیچ اشکالی ندارد. اما حتی اگر اینطور هم باشد، همچنان آگاهی از احساسات مختلف و پیدا کردن منشأ آنها به شما و درمانگرتان کمک خواهد کرد.
به یاد داشته باشید که این احساسات فقط در ذهن شما نیستند؛ بلکه آنها در بدن، شرایط زندگی، گذشته و حال شما حضور دارند. هرچه در پیدا کردن عوامل مؤثر در ایجاد احساساتتان بیشتر تلاش کنید، راحتتر میتوانید خودتان را تغییر دهید.
121 پاسخ
راهبری دیدگاهها
روابط انسانی خودشون میتونن عامل افسردگی باشن اما در عین حال درمان هم محسوب میشن. خیلی مهارت میخواد بتونی از این روابط ب نفع خودت استفاده کنی. جوری کمک کنی ک وظیفه نشه و جوری کمک بگیری ک منفعل نشی. کتاب خوبی بود مرسی🙏🏻
هترین راه مدیریت اضطراب، در حقیقت مواجهه با عامل ترس است.
بهترین راه مدیریت اضطراب، در حقیقت مواجهه با عامل ترس است.
و برای کنترل کمال گرایی تمرکز کنیم بر اهداف واقع گرایانه. عالی بود سپااااس از چالش خوبتون
حال خوب نیاز به روابط خوب و معنا. دار داره
وقتی صحبت از حال خوب میشود، روابط بسیار مهمتر از پول، شهرت، طبقهی اجتماعی و تمام ویژگیهایی است که در طول زندگی همیشه به ما توصیه شده برای آنها تلاش کنیم.
کتاب فوق العاده ای بود👌
کتاب مفیدی بود ولی بنظرم کسایی ک قصد استفاده از مطالب کتاب رو دارن حتما نسخه کاملش رو مطالعه بکنند.
اگر دچار اضطراب بشویم و در مرحله پنیک بسیار سخت تر و فلج کننده تر از افسردگی است . حتما از روان درمانگر کمک بگیریم . چون خیلی از حالات دست خود فرد نیست مثل تپش قلب زیاد که وحشتناک هست و بعد از قلب روی تنفس اثر می گذارد.
زمانیکه حال شما بد است، دقیقاً به چه چیزی فکر میکنید؟
چه زمانی این افکار به ذهنتان میآید؟
چه علائمی را در بدنتان تجربه میکنید؟
هفتهی قبل از به وجود آمدن حال بد، چه کارهایی انجام داده بودید؟
این سؤالات را میتوانید از خودتان بپرسید!
میخوام از همین فردا شروع کنم و اون لِم تغییر مودمو با این سوالاتی که داشت بدست بیارم، شاید به شناخت دقیقتر و بیشتری از خودم برشم
. اگر خلق بدی دارید، به احتمال زیاد یک نیاز برآوردهنشده دارید، نه نقصی در مغزتان!
ثروت روابط انسانی برثروت مالی ارجحیت دارد
خیلی نکات جالبی داشت
عالی بود . ممنونم از شما
ارتباط انسانی یکی از قدرتمندترین ابزار دفاعی است که از ما در مقابل حال بد محافظت میکند.
سپاس از شما
تشکر از پوریا و تیمش
در باب افسردگی باید اینو بگم گاهی آدم افسرده خودش میدونه چی میخواد، مشکل کارش کجاست و مهم تر اینکه وضعیت جهان و کشور و باقی مردم چیه! اون وقت یه تایمی دوست داره پیش یکی حرف زنه، غر بزنه از آدم و عالم و گله کنه تا فقط از دلش بیرون کنه اوت حس رو! اگر بلد نیستیم چی بگم یا چطوری رفتار کنیم حداقل فقط گوش کنیم و با صحبت های منطقی خودمون بنزین رو آتیش نشیم
کتاب مفید و خوبی بود ولی جا داره در راستای صحبت های کتاب بگم که افراد افسرده واقعا دست خودشون نیست و به جای سرزنش کردن و گله کردن ازشون یا درخواست کردن ازشون که مثلا دوست داری فیلم ببینم یا دوست حرف بزنیم بهتره که اون ها رو در عمل انجام شده قرار بدیم ،مثلا بریم یهو بگیم بیا حرف بزنیم یا بیا این فیلم رو ببینیم قطعا وقتی کم کم کمک های ما رو ببینن به مرور به ما اعتماد بیشتری میکنن و آزمون کمک بیشتری میخوان
درکل کتاب به نکات خیلی خوبی مثل کمک از خانواده یا دوستان اشاره کرده بود ولی حقیقتا بعضی اوقات باید خودمون کاوش کنیم و اصلا ببینیم کاری از دوستان و خانواده بر میاد یا نه ،بعضی مشکلات چنان بزرگ ان که قطعا به کمک متخصص نیاز داریم تا خانواده چون خیلی ها عادت کردن به مثبت اندیشی و وقتی مشکلی رو بهشون میگی با کلماتی مثل عیب ندارع درست میشه یا نیمه پر لیوان رو ببین حال آدم رو بد تر میکنن
ولی پیشنهاد میکنم نسخه کامل کتاب رو هم بخونیم که خیلی کمک کننده هست
با تقویت روابط سلامت روان بهبود میابد
تکنیک تنفس مربعی جالب بود
,بسیار عالی و مفید 🙏👍👌👏
خعلی قشنگ بود مخصوصا قسمت آخر که درباره کمک کردن و کمک گرفتن بود
خانواده یکی از مهمترین اجزای زندگی هستش. تا میتونید خانواده رو مثل یه درخت تنومند قوی با ریشههای سالم و تنه بزرگ نگه دارید، حفظ کنید تا بتونید جلوی سیلهای زندگی به خوبی مقاومت کنید. یکی از بهترین نیروهای حامی در مقابل مشکلات وجود خانواده حمایتگر و فهمیده هستش.
نکته مهمش این بود:
با رویارویی با ترسهایمان برای پرورش اعتمادبهنفس و کاهش اضطراب و با تقویت روابط و مراقبت از یکدیگر، سلامت روان خود را بهبود بخشیم.
راهبری دیدگاهها