جلد کتاب جنگ سرد جدید

کتاب جنگ سرد جدید

ظهور چین، تهاجم روسیه، و تلاش آمریکا برای دفاع از غرب

نویسنده:
دیوید ای.سنگر
(David E. Sanger)
3 نفر در حال مطالعه این کتاب هستند.

جنگ سرد جدید (2024) به تقابل ایالات متحده با روسیه و چین در رقابت برای رهبری جهانی می‌پردازد. این کتاب جزئیات مبارزات پرتلاطم برای تسلط نظامی، اقتصادی، سیاسی و فناوری را بررسی می‌کند و به بررسی مسائل محوری عصر ما اشاره می‌کند. از جنگ اوکراین گرفته تا رابطه تایوان با کاخ سفید.

دیوید ای.سنگر خبرنگار امنیت ملی نیویورک تایمز و نویسنده چند کتاب پرفروش است. او به طور منظم با CNN کار می‌کند. او همچنین سیاست امنیت ملی را در دانشکده دولتی کندی در هاروارد تدریس می‌کند. دیوید سنگر سه بار برنده جایزه پولیتزر شده است.

خلاصه کتاب جنگ سرد جدید

حاوی 4 ایده کلیدی
New Cold Wars
China's Rise, Russia's Invasion, and America's Struggle to Defend the West
ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه‌ای بر کتاب جنگ سرد جدید

چرا رویای پس از جنگ سرد هرگز عملی نشد.

آیا در مورد جایگاه ایالات متحده در جهان کنجکاو یا حتی نگران هستید؟ این کتاب در مورد درگیری‌های کنونی آمریکا و تاثیر آن‌ها بر آینده است.

در این کتاب متوجه خواهید شد که چگونه رویای پس از جنگ سرد، با قدرت گرفتن روسیه و چین، در حال فروپاشی است. همچنین با درگیری‌های پیچیده آمریکا در جنگ‌های جهانی و افزایش تهدیدات سایبری آشنا خواهید شد. با مطالعه این کتاب در مورد جنگ‌های سرد جدید ناشی از ملی‌گرایی، رشد فناوری و رقابت هسته‌ای، اطلاعات مفیدی کسب خواهید کرد و در نهایت، بینشی در مورد آنچه در آینده رخ می‌دهد به دست خواهید آورد.

ایده کلیدی 1

1رویای پس از جنگ سرد

پس از پایان جنگ سرد در سال 1991، غرب مطمئن بود که پیروز شده است. آمریکا شک نداشت که دموکراسی بهترین سیستم سیاسی دنیا است و فکر می‌کرد که روسیه و چین ارزش‌های دموکراتیک غرب را پذیرفته و به نظم نوین جهانی تحت رهبری غرب خواهند پیوست. آرزوی آمریکا این بود که روسیه نیز به یک کشور مردم‌سالار تبدیل شود و چین، با اقتصاد پررونق خود، چنان درگیر معامله با غرب شود که هرگز خللی در صلح جهانی پیش نیاید.

در ابتدا این امر ممکن به نظر می‌رسید. ولادیمیر پوتین در سال‌های اولیه زندگی سیاسی خود می‌خواست روسیه با جامعه جهانی ادغام شود. اما در زیر این نمای خیرخواه، میل به قدرت استبدادی که یادآور دوران شوروی بود، پنهان شده بود. جاه طلبی واقعی او با اقداماتی مانند حمله به گرجستان در سال 2008 و اشغال کریمه در سال 2014 آشکار شد. این اقدامات عزم او را برای بازگرداندن شکوه روسیه و رد هنجارهای دموکراتیک غربی نشان داد.

روسای جمهور ایالات متحده، از بیل کلینتون گرفته تا جو بایدن در مورد نحوه برخورد با پوتین مشکل داشتند. کلینتون به دنبال یک رابطه همکاری، ترویج کمک‌های اقتصادی و دیپلماسی بود. با افزایش جنگ طلبی پوتین، دولت‌های بعدی نتوانستند از این رویه پیروی کنند.

جورج دبلیو بوش در مورد پوتین اشتباه کرد و گفت که «در روح او نگاه کرده» و یک شریک قابل اعتماد پیدا کرده است.

باراک اوباما سعی کرد با روسیه مذاکره مجدد انجام دهد اما با تهاجم‌های بیشتر روبرو شد.
دونالد ترامپ که به خاطر لفاظی‌هایش در قبال پوتین مورد انتقاد قرار گرفت، فاقد یک استراتژی منسجم بود.
بایدن اکنون با چالش ایجاد تعادل بین رویارویی نظامی و تعامل دیپلماتیک روبرو است.

در همین حال، غرب انتظارات متفاوت و البته ناقص از چین داشت. این کشور معتقد بود که تجارت، چین را به یک همزیستی مسالمت‌آمیز متصل می کند و با افزایش ثروت چین، اصلاحات لیبرالی رخ می‌دهد و رفته‌رفته با غرب همسو می‌شود. قرار بود وابستگی متقابل اقتصادی بین ایالات متحده و چین از درگیری این دو کشور جلوگیری کند.

اما این دیدگاه نیز شکست خورد. در دوران ریاست جمهوری شی جین پینگ، چین موضع قاطعانه و ملی گرایانه‌تری اتخاذ کرد. رهبری شی جینپینگ شاهد تشدید کنترل داخلی، سرکوب مخالفان در هنگ کنگ و اقدامات نظامی در دریای جنوبی بوده است. این موارد نشان می‌دهد که چین مایل است نظم جهانی را به چالش بکشد تا سلطه خود را تثبیت کند.

درهم تنیدگی اقتصادی بین ایالات متحده و چین به جای تقویت صلح، نقاط آسیب پذیر جهان را آشکار کرده است. مسائلی مانند تراز تجاری، مالکیت معنوی و حقوق بشر باعث شده که روابط دو کشور تیره شود. همه گیری کووید-19 با اتهامات متقابل و رشد بی‌اعتمادی، تنش‌ها را بیشتر از همیشه تشدید کرد.

در بخش بعدی، به چگونگی افزایش خطرات روسیه و چین در رویارویی خود با غرب خواهیم پرداخت.

ایده کلیدی 2

2روسیه و چین جسورتر شده‌اند

با محو شدن خوش‌بینی‌های پس از جنگ سرد، روسیه و چین با جسارت فزاینده‌ای شروع به تثبیت مواضع خود کردند و به طور قابل توجهی چیدمان قدرت در جهان را تغییر دادند. این جسارت با شورش 6 ژانویه در ساختمان کنگره آمریکا تقویت شد. یک درگیری داخلی که وجهه آمریکا را در صحنه جهانی تضعیف کرد. روسیه و چین از این فرصت برای تضعیف اعتبار دموکراسی غربی استفاده کردند و ادعا کردند که ایالات متحده در حال افول است.

همه‌گیری کرونا در حال گسترش بود و جهان برای مبارزه با این بحران آماده می‌شد، اما با بستن مرزها، آغاز نوع جدیدی از جنگ سرد بلافاصله آشکار نشد. با این حال، با تشدید تنش‌های جهانی، این نیاز مشخص شد. در مارس 2021، دیپلمات چینی یانگ جیچی آشکارا از آمریکا انتقاد کرد و تاکید کرد که ایالات متحده باید از تحمیل آرمان‌های دموکراتیک خود به سایر کشورها دست بردارد. این احساسات نشان دهنده اعتماد به نفس چین در به چالش کشیدن نفوذ آمریکا بود.

فضای سایبری به یک میدان نبرد در حال رشد تبدیل شد. در سال ۲۰۲۰ شرکت Mandiant (یک شرکت پیشرو در امنیت سایبری ایالات متحده) یک حمله سایبری از چین را کشف کرد که زیرساخت‌ها و شرکت‌های حساس آمریکایی را هدف قرار داده بود. پرزیدنت بایدن حملات سایبری را یک تهدید جدی اعلام کرد و بر نیاز به اقدامات امنیتی سایبری قوی تاکید کرد. همچنین حمله نرم‌افزاری به خط لوله کلونیال در سال 2021 آسیب‌پذیری‌ زیرساخت‌های حیاتی در مقابل تهدیدات سایبری را نشان داد.

در همین حال، جاه‌طلبی‌های روسیه هم آشکارتر شد. افزایش تهاجم روسیه به اوکراین عزم پوتین را برای تقویت نفوذ روسیه در اروپای شرقی نشان داد. این درگیری که با انرژی در هم آمیخته بود، اهمیت استراتژیک خطوط لوله و منابع انرژی را برجسته کرد. کنترل روسیه بر عرضه گاز طبیعی به نقطه اهرم قدرتمندی در برابر اروپا تبدیل شد.

ظهور طالبان و خروج ایالات متحده از افغانستان در سال 2021، اقتدار آمریکا را بیشتر از بین برد. خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان به عنوان نمادی برای کاهش نفوذ ایالات متحده، جسارت دشمنان و متزلزل شدن اعتماد به متحدان تلقی می‌شود.

در طول این دوران، دولت بایدن با هدف تقویت روابط با شرکای منطقه‌ای و موازنه قدرت چین بدون درگیری مستقیم، زمینه را برای یک محور استراتژیک در آسیا فراهم ‌کرد. ایجاد مرکز ماموریت چین بخشی از این استراتژی گسترده‌تر بود، اما پیشرفت‌های نظامی و فناوری چین از این تلاش‌ها پیشی گرفت.

پیچیدگی تهدیدات سایبری، درگیری‌های منطقه‌ای و تغییر اتحادها، بخشی از چالش‌های پیش روی ایالات متحده در حفظ رهبری جهانی خود است. در بخش بعدی، به تشدید تنش‌هایی که جهان را به جنگ‌های سرد و گرم نزدیک‌تر می‌کنند، نگاه می‌کنیم.

ایده کلیدی 3

3ایالات متحده وارد درگیری‌های جهانی می‌شود

با این که ایالات متحده مستقیما در بسیاری از درگیری‌های جهان دخالت ندارد، اما عمیقا درگیر آن‌ها است. هم بر جهان تاثیرگذار است و هم از آن‌ها تاثیر می‌پذیرد. یکی از برجسته‌ترین درگیری‌ها، جنگ در اوکراین است. از زمان تهاجم روسیه در سال 2022، این درگیری شاهد تحولات متعددی بوده، و رئیس جمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، از حمایت بین المللی برخوردار بوده است. این امر منجر به کمک‌های نظامی و اقتصادی قابل توجهی از سوی کشورهای غربی از جمله ایالات متحده شده است.

روایت جنگ به طور قابل توجهی تکامل یافته است. در ابتدا، به نظر می‌رسید که روسیه در آستانه شکست دادن اوکراین است. با این حال، نیروهای اوکراینی، با حمایت غرب، موفق شدند مناطق قابل توجهی را پس بگیرند و حرکت روسیه را متوقف کنند. نمونه این تغییر در غرق شدن رزمناو روسیه مسکوا بود که در ابتدا در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت اما بعدها به حمله موشکی اوکراین نسبت داده شد. پاسخ کاخ سفید به افشای اطلاعات مسکوا، موازنه‌ای را که ایالات متحده در حمایت از اوکراین و در عین حال اجتناب از درگیری مستقیم با روسیه حفظ می کند، برجسته کرد.

در همین حال، در آسیا و اقیانوسیه، تنش‌های طولانی مدت بین چین و تایوان با خبرهای مهمی مثل سفر نانسی پلوسی به تایوان تشدید شد. ریشه‌های تاریخی مشکل تایوان به جنگ داخلی چین برمی‌گردد. در سال 1949 با تاسیس جمهوری خلق چین و عقب‌نشینی دولت جمهوری چین از تایوان پایان یافت. پکن تایوان را یک استان جدا شده از خود می‌داند، در حالی که تایوان خود را یک کشور مستقل در نظر می‌گیرد.

سفر پلوسی در سال 2022، اگرچه نمادین بود، اما از سوی پکن به عنوان اقدامی تحریک‌آمیز تلقی شد. اقدامی که منجر به افزایش شدید فعالیت‌های نظامی در اطراف تایوان شد. این دیدار، روابط پیچیده ایالات متحده با تایوان را نشان داد. آمریکا حمایت خود از حق دفاع مشروع تایوان را بدون به رسمیت شناختن آن به عنوان یک کشور جداگانه اعلام کرد.

با توجه به تمرکز بایدن بر درگیری در اوکراین، این نگرانی وجود دارد که شاید چین از این فرصت برای ادعای خود در مورد تایوان استفاده کند و درنهایت منجر به جنگ مستقیم شود. افزایش تنش‌ و رشد قدرت نظامی چین خطری جدی برای صلح جهانی است.

در خاورمیانه نیز مشکلاتی در حال شکل‌گیری است. در این قسمت از زمین، روابط بین عربستان سعودی، چین و ایالات متحده عمدتا حول محور نفت می‌چرخد.

عربستان سعودی، متحد دیرینه ایالات متحده، اخیرا روابط خود را با چین تقویت کرده که نشان دهنده تغییر در سیاست جهانی انرژی است. تقاضای چین برای نفت، این کشور را به شریکی حیاتی برای عربستان سعودی تبدیل کرده که به دنبال تنوع بخشیدن به اقتصاد و کاهش وابستگی خود به غرب است.

این نظم جدید چالشی را برای ایالات متحده ایجاد می‌کند: چگونه این کشور نفوذ خود را در منطقه حفظ کند و در عین حال وضعیت پیچیده انرژی و ژئوپلیتیکی خود را ساماندهی کند.
در پس‌زمینه این تنش‌های جهانی، بحث در مورد جنگ هسته‌ای دوباره مطرح شده است. درگیری در اوکراین، با زرادخانه هسته‌ای روسیه باعث نگرانی از بروز یک جنگ هسته‌ای را تحریک کرده است. به طور مشابه، موضع نظامی چین در قبال تایوان نگرانی‌هایی را در مورد رویارویی‌های هسته‌ای احتمالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه ایجاد می‌کند.

ایده کلیدی 4

4آینده چه خواهد شد؟

بیایید کار را با خلاصه کردن آنچه تاکنون آموخته‌ایم ادامه دهیم.

در میان پیچیدگی‌های ژئوپلیتیک فعلی، واضح است که نظم جهانی تغییر کرده است. برای دولت‌های خودکامه، جهانی شدن دیگر به عنوان تنها راه پیش رو تلقی نمی‌شود. در عوض، ملی‌گرایی به سبک سنتی خود بازگشته است، با رهبرانی مانند ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ که از دیدگاه‌های خود در مورد دولت متمرکز و قوی پیروی می‌کنند.

شراکت بین پوتین و شی قوی‌تر شده و اتحادی قدرتمند ایجاد کرده که نفوذ غرب را به چالش می‌کشد. در همین حال، در خاورمیانه، دشمنان زیرساخت‌های نفتی و مسیرهای تجاری را هدف قرار می‌دهند که باعث بی‌ثباتی بیشتر بازارهای جهانی می‌شود. همین عناصر خطوط، تابلوی جنگ سرد جدید را ترسیم می‌کنند.

اما این دوره جدید با جنگ سرد قرن بیستم فرق دارد؟ در آن زمان درگیری عمدتا به دلیل رشد فناوری رخ داد. امروزه ظهور هوش مصنوعی میدان جنگ را دگرگون کرده و انتشار سریع اطلاعات نادرست را تسهیل کرده و دستکاری افکار عمومی و بی‌ثبات کردن جوامع را برای دشمنان آسان‌تر کرده است. حملات سایبری به ابزاری کلیدی در جنگ‌های مدرن تبدیل شده‌اند که زیرساخت‌های حیاتی را هدف قرار می‌دهند و با سرعت و کارایی بی‌سابقه‌ای هرج و مرج ایجاد می‌کنند.

چین نیز به عنوان یک رقیب قدرتمند ظاهر شده است. برخلاف دشمنان گذشته، چین قدرت اقتصادی گسترده را با فناوری ترکیب می‌کند و چالشی چند بعدی را به وجود می‌آورد.

موضع تهاجمی چین همچنین مسابقه هسته‌ای را احیا کرده و لایه دیگری از پیچیدگی را به امنیت جهانی اضافه کرده است. مدرن‌سازی و گسترش زرادخانه‌های هسته‌ای توسط چین و همچنین واکنش‌های مربوط به دیگر قدرت‌های هسته‌ای، بر خطر بالای تنش‌های ژئوپلیتیک کنونی تاکید می‌کند. این پیشرفت سوالاتی جدی را در مورد کنترل تسلیحات و خطرات گسترش سلاح‌های هسته‌ای ایجاد می‌کند.

برای عبور از این چالش‌ها، ایالات متحده باید رویکردی چند وجهی اتخاذ کند. دیپلماسی، استراتژی اقتصادی و نوآوری تکنولوژیک همگی نقش مهمی در شکل دادن به آینده خواهند داشت. ایجاد اتحادهای قوی، به ویژه در مقابله با نفوذ رژیم‌های استبدادی، حیاتی است. همچنین تعامل با سازمانی‌های بین‌المللی نیز می‌تواند به مدیریت درگیری‌ها و افزایش ثبات کمک کند.

در پاسخ به قدرت رو به رشد چین، تقویت بنیان داخلی برای حفظ مزیت رقابتی آمریکا ضروری است. استراتژی بایدن برای تقویت مجدد رقابت‌پذیری آمریکا در داخل (تمرکز بر زیرساخت‌ها، نوآوری و آموزش) یک گام مهم است.

راه پیش رو مملو از چالش است، اما همچنین فرصت‌های زیادی وجود دارد. در نهایت، جنگ‌های سرد جدید مستلزم درک دقیقی از نظم نوین جهانی و یک چشم‌انداز استراتژیک است که از نقاط قوت آمریکا و در عین حال رفع نقاط ضعف آن استفاده می‌کند.

خلاصه نهایی

پیام کلیدی کتاب

در این کتاب، آموختید که رویای پس از جنگ سرد برای جهانی صلح‌آمیز و دموکراتیک از بین رفته است، زیرا روسیه و چین قدرت خود را به صورت مداوم افزایش می‌دهند. ایالات متحده با درگیری‌های پیچیده‌ای در سطح جهانی، از جنگ اوکراین گرفته تا تنش در تایوان، مواجه است و باید با افزایش تهدیدات سایبری و اطلاعات نادرست مبتنی بر هوش مصنوعی روبرو شود. ملی‌گرایی و رقابت هسته‌ای، شالوده جنگ‌های سرد جدید را شکل می‌دهند و چالش‌های بی‌سابقه‌ای ایجاد می‌کنند. همانطور که ایالات متحده پاسخ خود را آماده می‌کند، درک چشم‌انداز فعلی و آینده جهان بسیار مهم است.

نظرات و دیدگاه‌های شما
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کتاب‌های مشابه
لوگوی اکوتوپیا کامل