کتاب ایدههای سرمایه که در سال 1991 منتشر شد، قصهی شکلگیری ایدههای جدیدی را میگوید که دنیای مالی امروزی را به وجود آوردند. این کتاب، اقتصاددانان نابغه و نظریهپردازان پیشرو مالی را نشان میدهد که با فکرهایی مثل تنوع دادن و بهتر کردن بازار، والاستریت را عوض کردند. همچنین، این کتاب نشان میدهد که نظامهای مالی امروز از کجا آمدهاند؛ نظامهایی که زندگی ما به آنها وابسته است و کمک میکند بهتر بفهمیم چه چیزهایی روی اقتصاد اثر میگذارند.
پیتر برنشتاین، یک مورخ مالی و نویسندهای بود که به خاطر کتابهای مهمش در زمینهی تاریخ مالی، مثل «ایدههای سرمایه در گذر زمان» و «علیه خدایان»، معروف است. نوشتههای برنشتاین تأثیر زیادی روی محققان و سرمایهگذاران گذاشته و طرز فکر مردم دربارهی خطر، بازارها و نظامهای اقتصادی را تغییر داده است.
چطور چند آدم دانشگاهی، والاستریت را برای همیشه عوض کردند.
خیلی از شغلها در برابر تغییر مقاومت میکنند و این موضوع دربارهی مدیران سرمایه در والاستریت قرن بیستم هم درست بود. بیشتر آنها دوست نداشتند یک جوان باهوش از دانشگاه به آنها بگوید که محاسبات و فرمولهای رسالهی دکترایش ثابت میکند که راه بهتری برای کارشان هست. با همهی این حرفها، دقیقاً همین اتفاق افتاد؛ اما این تغییر یکشبه رخ نداد. همانطور که در خلاصه کتاب ایدههای سرمایه خواهید دید، این فرایندْ تدریجی بود، چند دهه طول کشید و آخر سر با آمدن عصر کامپیوتر، به جایی رسید که دیگر نمیشد به عقب برگشت. این کتاب داستان این را میگوید که چطور والاستریت امروزی به دست گروهی از دانشگاهیان شکل گرفت که با کمک گرفتن از کارهای همدیگر، این مرکز مالی را از تختهسیاهها و نوارهای کاغذی، بهسمت فرمولهای پیچیده و برنامهنویسی کامپیوتری بردند.
از وقتی که بازارهای مالی مدرن شروع به کار کردند، همیشه این هدف جذاب را داشتهاند که راهی برای پیشبینی بازار سهام پیدا شود. هم تازهکارها و هم حرفهایها، همیشه به این فکر علاقه داشتهاند. در اوایل قرن بیستم، گروهی از تحلیلگران و پیشبینیکنندگان به وجود آمد که هر کدام سعی میکردند راز حرکتهای بازار را کشف کنند؛ اما همزمان، این سؤال هم بود: اگر کسی واقعاً میتوانست بازار را پیشبینی کند، چرا این راز را با بقیه در میان میگذاشت؟ اما این سؤال خیلی مهم نیست؛ زیرا واقعیت این است که بازار سهام ذاتاً پیشبینیپذیر نیست.
در سال 1900، یک ریاضیدان جوان به اسم لوئی باشلیه، تحقیقی را منتشر کرد که نشان میداد چطور قیمت سهام تحتتأثیر چیزهای اتفاقی قرار میگیرد و پیشبینی دقیق را تقریباً غیرممکن میکند. این تحقیق، مطالعهی ریاضی نوسانات بازار را معرفی کرد و نشان داد که احتمال بالا رفتن یا پایین آمدن قیمتها یکسان است. باشلیه فهمید که حرکتهای کوتاهمدت قیمتها محدود هستند؛ اما دامنهی آنها با گذشت زمان بیشتر میشود. این افزایش بهصورت ساده و خطی نیست؛ بلکه، نوسانات قیمت از یک الگو پیروی میکنند که با جذر زمان تناسب دارد. این اصل بعدها با بررسی دادههای بازار در طول دهها سال تأیید شد.
این یافتهها مهم و نوآورانه بودند؛ اما کار باشلیه تا دههی 1950 ناشناخته ماند. تا اینکه اقتصاددانانی مثل پل ساموئلسون و جیمی سوج، نظریههای او را دوباره کشف و از آنها حمایت کردند. در این میان، حوزهی تحلیل بازار به لطف تلاش آدمهای متفکری مثل چارلز داو، یکی از بنیانگذاران والاستریت ژورنال، گسترش پیدا کرد. او ابزارهایی مثل میانگینهای داو جونز و نظریهی داو را برای تحلیل روندهای بلندمدت بازار ایجاد کرد. جانشینان او، ویلیام پیتر همیلتون و رابرت ریا، بر اساس ایدههای او به کارشان ادامه دادند. ریا توانست در دههی 1930، لحظههای مهم بازار را درست پیشبینی کند؛ اما درعینحال قبول داشت که بیشتر وقتها نمیشود به پیشبینیها اعتماد کرد.
در دههی 1930، آلفرد کاولز یک روش دقیقتر برای پیشبینی بازار انتخاب کرد. او هزاران پیشبینی بازار را بررسی کرد و فهمید که عملکرد پیشبینیکنندگان حرفهای بیشتر وقتها بهتر از عملکرد بازار نیست و انداختن سکه هم به اندازهی بقیهی روشهای پیشبینی قابلاعتماد است. این نتایج ناامیدکننده بودند؛ ولی به نظر میرسید که مردم همچنان به پیشبینیهای بازار علاقه خواهند داشت؛ حتی اگر تحقیقات خلاف آن را نشان دهد.
در سال 1952، این روند تغییری غیرمنتظره کرد. هری مارکوویتز، دانشجوی جوان دانشگاه شیکاگو، با چاپ مقالهای به اسم «انتخاب پورتفولیو»، یک تغییر اساسی در این زمینه ایجاد کرد. او نشان داد که نمیشود سرنوشت داراییهای جداگانه را پیشبینی کرد؛ اما میشود با درست کردن یک پورتفولیوی متنوع، احتمال موفقیت را بیشتر کرد. ایدهی اصلی او این بود که تنوع به معنی داشتن داراییهای بیشتر نیست؛ بلکه یعنی داشتن یک ترکیب درست از داراییها برای کنترل خطر. کار نظری و پیچیدهی مارکوویتز مدتی نادیده گرفته شد؛ اما او بعدها جایزهی نوبل اقتصاد را برد و تحقیقش پایهای برای مدیریت پورتفولیوی مدرن شناخته شد.