کتاب شرکت خلاقیت به بررسی فراز و نشیبهای تاریخ پیکسار و استودیوهای انیمیشن دیزنی میپردازد. این کتاب همچنین داستان تحول شخصی اد کتمول را در مسیر تبدیلشدن به یک مدیر موفق روایت میکند. او در این کتاب، علاوه بر توضیح باورهای مدیریتی خود، توصیههای عملی برای پرورش خلاقیت در تیم ارائه میدهد.
اد کتمول، رئیس استودیوهای پیکسار و انیمیشن دیزنی و از بنیانگذاران پیکسار در سال ۱۹۸۶ است. او علاوه بر مدیریت موفق، ابزارهای مهمی در زمینهی گرافیک کامپیوتری و انیمیشن ساخته است.
چگونه از پتانسیل کامل خلاقیت تیم خود بهره ببریم؟
مدیران همیشه با یک چالش اساسی روبهرو هستند؛ از یک سو، میخواهند راهحلهای خلاقانه برای مشکلات پیدا کنند و از سوی دیگر، باید سودآوری را حفظ و ریسکها را کم کنند.
اد کتمول، رئیس استودیوهای پیکسار و انیمیشن دیزنی و یکی از بنیانگذاران پیکسار، این چالش را در تمام زندگی حرفهای خود تجربه کرده است. بااینحال، او توانست رویای دیرینهاش را محقق کند و نخستین فیلم انیمیشن کامپیوتری را بسازد. او نهتنها پیکسار را به شرکتی موفق تبدیل کرد؛ بلکه استودیوی انیمیشن دیزنی را نیز از سقوط نجات داد.
راز موفقیت کتمول چیست؟ کتاب شرکت خلاقیت با استفاده از تجربیات نویسنده در پیکسار و دیزنی، این راز را آشکار میکند و به مدیران نشان میدهد چگونه از دامهایی که خلاقیت را سرکوب میکنند، دوری کنند. این خلاصهی کتاب به شما کمک میکند تا مطمئن شوید تیم شما از تمام ظرفیتهای خلاقانهی خود استفاده میکند و به موفقیتهای چشمگیر میرسد.
آیا تاکنون به رئیستان پیشنهاد دادهاید که چگونه میتوان کسبوکار را بهبود بخشید؟ احتمالاً نه. بیشتر افراد از صحبت با مدیران ارشد هراس دارند یا فکر میکنند نظرشان اهمیت چندانی ندارد. این ترس پیامدهای منفی برای سازمان دارد؛ زیرا اگر افراد آگاه از مشکلات نتوانند آنها را بیان کنند، مشکلات حلنشده باقی میمانند.
چگونه میتوان این مشکل را برطرف کرد؟ یکی از راهها، ایجاد سیستمهای بازخوردی است که به کارکنان اجازه میدهد آزادانه و صادقانه نظرات خود را بیان کنند. برای مثال، شرکت پیکسار در سال ۲۰۱۳ رویدادی به نام «روز یادداشت» برگزار کرد. در این روز، تمام فعالیتهای شرکت متوقف شد و کارکنان در گروههای مختلف دربارهی مشکلات و راهحلهای پیشنهادی خود صحبت کردند.
این رویداد بسیار ارزشمند بود؛ زیرا فضایی فراهم کرد که کارکنان بتوانند آزادانه مشکلات را مطرح کنند و برای آنها راهحل پیدا کنند. فقط دریافت بازخورد کافی نیست؛ برای کسب بهترین نتایج، کارکنان باید احساس کنند که در کار خود مالکیت دارند.
نمونهای از این رویکرد را میتوان در شرکتهای ژاپنی دههی ۱۹۴۰ مشاهده کرد. آنها بهجای اینکه تنها مدیران ارشد امکان توقف خط تولید را داشته باشند، به تمام کارکنان این اختیار را دادند که در صورت مشاهدهی مشکل، با کشیدن طنابی، خط تولید را متوقف کنند. این کار نهتنها حس مسئولیتپذیری را افزایش داد؛ بلکه موجب شد مشکلات سریعتر برطرف شوند.
در نهایت، کارکنان باید احساس کنند که نظراتشان ارزشمند است. متأسفانه، بسیاری از آنها از بیان نظرات خود خودداری میکنند؛ زیرا میترسند نادیده گرفته شوند یا مورد سرزنش قرار بگیرند. به همین دلیل، اد کتمول شخصاً با همهی کارکنان خود ملاقات میکند تا مشکلات و دیدگاههای آنها را بشنود و مطمئن شود که نظراتشان را با اعتمادبهنفس بیان میکنند.