کتاب چنگیز خان و ساخت دنیای مدرن، باعث میشود تا دیدگاه شما نسبتبه مغولهای قرن دوازدهم میلادی (قرن هفتم هجری) تغییر کند. با مطالعهی این کتاب متوجه خواهید شد که آنها اقوامی وحشی و بیتمدن نبودهاند. در حقیقت، مغولها تحت رهبری چنگیز خان (Genghis Khan) و جانشینانش، تجارت، تمدن و نظم را به جهان آوردند و در شکلگیری دنیای مدرن نقش بهسزایی داشتند.
جک ودرفورد، استاد سابق انسانشناسی در کالج ماکالیستر (Macalester College) در مینهسوتا (Minnesota) و نویسندهی آثاری همچون «سرخ پوستهای بخشنده» (بخشندههای سرخپوست)، «ریشههای بومی» (Native Roots)، «وحشیها و تمدن» (Savages and Civilization) و «تاریخچهی پول» (The History of Money) هماکنون در مغولستان (Mongolia) ساکن است.
ممکن است تصور شود که چنگیز خان، بنیانگذار امپراتوری بزرگ مغول، از کودکی زندگی مرفهی داشته و از خانوادهای قدرتمند و ثروتمند بوده است؛ اما این تصور صحیح نیست.
چنگیز خان در دوران کودکی، سختیهای بسیاری را در استپهای (Steppe) وسیع اوراسیا (Eurasia)، منطقهای در میان مغلوستان امروزی و سیبری (Siberia) تجربه کرد. او که با نام تموجین (Temujin) متولد شده بود، در میان قبایل کوچنشین بزرگ شد. در آن دوران، این قبایل براساس روابط خویشاوندی به گروههایی تقسیم میشدند و رهبر هر گروه خان نامیده میشد.
اما آن زمان، جهان جای خطرناکی بود. خشونت، قانون حاکم بر سرزمینها بود و قتل، آدمربایی و بردهفروشی بین قبایل امری معمول به شمار میرفت. تموجین بهخوبی با این شرایط آشنایی داشت. پدرش، یسگوی (Yesugei)، مادر تموجین، هولون، (Hoelun) را که با یک جنگجوی جوان از قبیلهای دیگر ازدواج کرده بود، ربوده بود.
در آن زمان، رسم بر این بود که مردان پیش از ازدواج، مدتها هدایایی به خانوادهی دختر موردنظر میدادند. اما پدر چنگیز خان به دلیل فقر، توانایی انجام چنین کاری را نداشت و به همین دلیل، هولون را ربود.
هولون در سال ۱۱۶۲، دور از خانه و خانوادهاش، تموجین را به دنیا آورد؛ اما اندکی پس از تولد تموجین، پدرش کشته شد و قبیله، آنها را به حال خود رها کرد تا در استپهای سرد و بیرحم جان دهند. با این حال، آنها با ارادهای پولادین توانستند به زندگی ادامه دهند.
تموجین از آموزش و یادگیری محروم بود. او در محیطی سخت و خشن زندگی کرد و برای بقا مجبور بود از خود دفاع کند. در کودکی، برای به دست گرفتن قدرت در خانواده، برادر ناتنی بزرگتر خود را کشت. همچنین، در یکی از اتفاقات تلخ زندگیاش، قبیلهی تایچیود (Tayichiud) او را اسیر کرد؛ اما با درایت و شجاعت توانست از چنگ آنها بگریزد.
2 پاسخ
این که بر دستاورد های خوب دوران مغول و به خصوص چنگیز خان پرداخته نویسنده قابل فهم و درکه و نوع دید جدید و درستیه ولی اینکه به این حجم ستایش از این قوم جنایت کار هم پرداخته یکم به نظر غلو نمایی در نیک نشان دادن مغول هاست.
کاملا موافقم … درود