جلد کتاب انسان در جست و جوی معنا

کتاب انسان در جستجوی معنا

کشف معنای زندگی در زمان اسارت در اردوگاه‌های اجباری

نویسنده:
ویکتور فرانکل
(Viktor Frankl)
676 نفر در حال مطالعه این کتاب هستند.

کتاب انسان در جست‌وجوی معنا که در سال ۱۹۴۶ منتشر شد، روایتی است تکان‌دهنده از تجربیات نویسنده و روانشناس، ویکتور فرانکل، در دوران اسارتش در اردوگاه کار اجباری آشویتس طی جنگ جهانی دوم. فرانکل در این اثر، چگونگی تاب‌آوری انسان در برابر شرایط تحمل‌ناپذیر، کنار آمدن با تروما و در نهایت یافتن معنا در زندگی را توضیح می‌دهد.

ویکتور فرانکل یک عصب‌شناس و روانپزشک اتریشی‌الاصل و همچنین بنیانگذار لوگوتراپی (معنادرمانی) بود. او پس از دوام آوردن در اردوگاه‌های کار اجباری نازی، چندین کتاب درباره‌ی چگونگی یافتن معنای زندگی نوشت.

خلاصه کتاب انسان در جستجوی معنا

حاوی 8 ایده کلیدی
Man’s Search for Meaning
The harrowing experiences of the author in a concentration camp
ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه‌ای بر کتاب انسان در جست‌وجوی معنا

چگونه تجربیات هولناک یک فرد باعث شد دیدگاهی منحصربه‌فرد درباره‌ی ماهیت انسان پیدا کند؟

هیچ‌کس جز بازماندگان اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها، نمی‌تواند کاملاً درک کند که زندگی یک زندانی در آن شرایط چگونه بوده است. ما فقط می‌توانیم تصور کنیم که زندانیان چگونه روزهای خود را سپری می‌کردند و در مواجهه با آن همه ستم و قساوت، چگونه عقل و سلامت روان خود را حفظ می‌کردند.

ویکتور فرانکل، یکی از بازماندگان این اردوگاه‌ها، مشکلاتی را تشریح می‌کند که اسیران رژیم نازی با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کردند. تجربیات او همچنین نظریه‌ی روانشناختی او به نام «لوگوتراپی» یا معنادرمانی را شکل داد. معنادرمانی توضیح می‌دهد که چگونه برای شکوفایی و حتی بقا در شرایط سخت، باید به درک معنای شخصی زندگی خود برسیم.

ایده کلیدی 1

1اولین واکنش زندانیان در اردوگاه‌های کار اجباری: شوک، امید و بعد ناامیدی

امروزه، همه حداقل تا حدودی از اعمال غیرانسانی و وحشتناک در اردوگاه‌های کار اجباری در سراسر آلمان و اروپای شرقی، آگاهی دارند.

به همین ترتیب، قربانیان خشونت نازی‌ها در دوران هولوکاست حداقل تا حدی از سرنوشت وحشتناکی که در انتظارشان بود، آگاه بودند. به همین دلیل، تصور می‌شود که واکنش اولیه‌ی آن‌ها هنگام ورود به اردوگاه‌ها باید ترس بوده باشد. ولی واکنش‌ها به سه مرحله‌ی مجزا تقسیم می‌شد.

مرحله‌ی اول با رسیدن به اردوگاه (یا حتی هنگام انتقال زندانیان) آغاز می‌شد.

زندانیان چنان از اتفاقات جاری شوکه می‌شدند که با تمام وجود سعی می‌کردند خود را متقاعد کنند بالاخره همه چیز به شکلی درست خواهد شد. اکثر زندانیان داستان‌های هولناکی درباره‌ی اتفاقات داخل اردوگاه‌ها شنیده بودند؛ اما با فرستاده شدن به آن‌جا، به خودشان می‌گفتند که قضیه برای خودشان متفاوت خواهد بود.

مثلاً کسانی که به اردوگاه مرگ آشویتس می‌رسیدند، هنگام خروج از قطار به چپ یا راست فرستاده می‌شدند؛ یک گروه برای کار سخت و دیگری برای اعدام فوری. بااین‌حال، هیچ‌کدام از آن‌ها نمی‌دانستند که این گروه‌ها به چه معنا هستند.

به دلیل شوک ورود به اردوگاه، زندانیان تسلیم توهم نجات می‌شدند و به‌اشتباه باور می‌کردند گروهی که در آن قرار دارند، به نحوی به معنای نجات از مرگ حتمی است.

در طول این مرحله‌‌ی اول، زندانیانی که هنوز به وحشت‌های اردوگاه عادت نکرده بودند، از هر اتفاقی که می‌افتاد، به‌شدت می‌ترسیدند. زندانیان تازه‌وارد نمی‌توانستند تجربه‌ی تماشای مجازات وحشیانه‌ی دیگر زندانیان را برای کوچک‌ترین جرایم، تحمل کنند.

آن‌ها در مواجهه با خشونت فجیع، خیلی زود امید خود را از دست دادند و مرگ را نوعی رهایی تلقی کردند. در واقع، اکثر آن‌ها فکر می‌کردند با لمس کردن حصار الکتریکی اطراف اردوگاه خودکشی می‌کنند و از زندگی راحت می‌شوند.

ایده کلیدی 2

2بعد از چند روز، زندانیان به وضعیت خود عادت و روی بقا تمرکز می‌کردند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 3

3زندانیان آزادشده از اردوگاه، اغلب در ابتدا احساس ناباوری داشتند و سپس احساس آزردگی می‌کردند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 4

4زندانیان برای منحرف کردن ذهن خود از اتفاقات دنیای واقعی، بر درون خود تمرکز می‌کردند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 5

5اکثر زندانیان سرنوشت خود را می‌پذیرفتند؛ اما برخی هر زمان که می‌‌شد، سعی می‌کردند سرنوشت خود را عوض کنند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 6

6در معنادرمانی، انگیزه‌ی ما برای عمل کردن، از معنای زندگی‌مان سرچشمه می‌گیرد

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 7

7معنایی کلی‌ برای زندگی پیدا نمی‌شود؛ زندگی هر فرد در لحظه‌ای خاص، معنای خاص خود را دارد

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 8

8با رویارویی با ترس‌هایتان، آن‌ها را مدیریت می‌کنید

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
خلاصه نهایی

پیام کلیدی کتاب

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
نظرات و دیدگاه‌های شما
267 دیدگاه

267 پاسخ

  1. معناهای کوچیک ولی هرروزه، اصل زندگی هستن.
    مثلا من به عشق خوردن پاستایی که تو خونه دارم، وقتمو بگذرونم
    یا مثلا به عشق اینکه شب قراره کنار هم فیلم ببینیم منتظر اومدن شب باشم.
    اینا اصل زندگین

    1. توی این دنیایی که به نوعی زندان است داشتن هدف و معنا تنها انگیزه تلاش و بقا می تواند باشد
      عالی

  2. یافتن هدف یا معنا در زندگی به انسان انگیزه میده. این کتاب این مورد رو در یه جمله بندی دیگه گفته ولی چیزی که من فهمیدم اینه که هدف لازمه برای ادامه. یه نکته جالبی هم این بود که نباید بیوفتی دنبالش بگی معناشو پیدا کنم چون دقیقا همون چیزیه که گفت سعی کنی اتفاق بیوفته ولی نمی‌افته. به نظرم نباید سخت بگیری. خودش اتفاق میوفته😁

  3. شاید نتوان معنای کلی ای برای زندگی پیدا کرد و ارزش ها و تصمیمات لحظه ای که میگیریم به زندگیمون معنا میدن

  4. معنای کلی‌ای برای زندگی نداریم و معنای زندگی به مجموعه‌ی منحصربه‌فرد شرایط و تصمیمات هر فرد بستگی دارد.

    احتمالا از کتاب هایی خواهد بود که کامل بخونمش

  5. این جمله که از کتاب که نشون میده معنا زندگی پویاست و بسته به شرایط متفاوت میتونه باشه رو داشتم.
    “معنای کلی‌ای برای زندگی نداریم و معنای زندگی به مجموعه‌ی منحصربه‌فرد شرایط و تصمیمات هر فرد بستگی دارد.”

  6. درود. خیلی ممنون از کتاب پیشنهادی. این سومین کتابی بود که در کتابخانه اکوتوپیا خواندم و هدف اصلیش کمک به کشف معنا و چرایی برای هر شخص بود. موضوع بسیار مهمی است.
    چرایی خود را پیدا کنید
    شمال حقیقی
    والا هم انسان در جستجوی معنا…
    موضوع بسیار مهمی است.
    معنای کلی برای زندگی نداریم، معنای زندگی هرکس وابسته به مجموعه ی منحصر به فرد شرایط و تصمیمات هر فرد وابسته است.

  7. با وجود این که ما در اردوگاه کار اجباری محکوم به یک زندگی ذهنی و جسمی بدوی بودیم، امکان این بود که در ژرفای زندگی معنوی نیز غوطه ور شویم. شاید افراد حساسی که اغلب ساختمان بدنی ظریفی داشتند و به یک زندگی روشنفکرانه پرباری عادت کرده بودند، بیشتر از دیگران رنج می بردند اما کمتر از دیگران به زندگی باطنی آن ها آسیب رسید.

  8. چهارم تمام
    به نظر من این کتاب یک متن کلیدی و مهم دارد که اگر به خوبی آن را درک کنیم تاثیر بسیاری در زندگیمان خواهد داشت
    نحوه ی عملکرد ما و مسئولیتی که نسبت به انتخاب‌هایمان احساس می‌کنیم، تعیین‌کننده‌ی معنای زندگی ماست.

  9. خیلی ممنونم ازتون.
    معنای زندگی هرکس بر میگرده به ارزش ها، باور و اهدافی که توی زندگی داره، شناخت این ارزش ها میتونه مارو ببره سمت شناخت معنای زندگیمون .. معنای زندگی هرکس متعلق به خودشه، که خودش باید اونو کشف کنه و اگه هرکس بدونه برای چه چیزی داره زندگی میکنه میتونه هر شرایط دشواری رو تحمل کنه..

  10. با تشکر از تیم اکوتوپیا و این چالش جذاب
    این کتاب رو قبلا خونده بودم و مرورش رو دوست داشتم و به یاد فیلم خاطره انگیز Life is beautifull افتادم و مسلما معنای زندگی شخصی ام.

  11. این جمله جالب بود:
    هنگامی که نمی‌توانیم معنایی در زندگی خود پیدا کنیم، با چیزی مواجه می‌شویم که به آن خلأ وجودی می‌گویند.

  12. خواندن این خلاصه منو ترقیب کرد دوباره برم سراغ کتاب

  13. کاش معنا درمانی جز سیلابس های درسی مدرسه های ما بود

    » همه به چیز به ایمان و تمرکز بستگی داره

    » معنا درمانی= عمل کردن از معنای زندگی

    » معنا در زندگی> امید به اینده

    » خلا وجودی

  14. این کتاب رو قبلا چند بار خوندم
    به نظرم انسان در جستجو معنا هم کتاب خوب و آگاه کننده ایه هم “درد”داره خوندنش…

  15. برای تجربه کردن خلأ وجودی، لزوماً نباید ترومایی جدی را پشت سر بگذارید. مثلاً ممکن است افراد بعد از یک هفته‌ی کاری سخت، وقتی می‌خواهند استراحت کنند، متوجه شوند زندگی‌شان کاملاً از معنا خالی است.

  16. معنای کلی‌ای برای زندگی نداریم و معنای زندگی به مجموعه‌ی منحصربه‌فرد شرایط و تصمیمات هر فرد بستگی دارد.

  17. کتاب “انسان در جستجوی معنا” با مفهوم لوگوتراپی یا معنا درمانی، یه دیدگاه جدید و عمیق به زندگی ارائه می‌ده که خیلی برای من جالب بود. فرانکل توی این نظریه می‌گه که انگیزه اصلی انسان، نه لذت یا قدرت، بلکه پیدا کردن معنا در زندگیه. این ایده واقعاً تأثیرگذاره، چون به جای تمرکز روی شرایط بیرونی، به درونی‌ترین نیازهای انسانی نگاه می‌کنه.

    یکی از بخش‌هایی که توجه من رو جلب کرد، داستان‌هایی بود که فرانکل از تجربه‌های خودش توی اردوگاه‌های کار اجباری تعریف می‌کنه. مثلاً وقتی تعریف می‌کنه که حتی توی اون شرایط وحشتناک، کسایی بودن که با کمک به دیگران یا نگه داشتن امید، یه معنایی برای رنج‌هاشون پیدا می‌کردن. این بخش نشون می‌ده که حتی توی بدترین لحظه‌ها، می‌تونی انتخاب کنی که به زندگی و رنج‌هات چطور نگاه کنی.

    فکر می‌کنم چیزی که این کتاب رو خاص می‌کنه، همینه: نگاهش به قدرت انتخاب انسان توی هر شرایطی. لوگوتراپی به ما یاد می‌ده که معنای زندگی یه چیز ثابت نیست؛ بلکه توی هر موقعیت می‌شه دنبالش گشت و پیداش کرد. این دیدگاه نه‌تنها به زندگی امید می‌ده، بلکه به آدم این حس رو می‌ده که حتی تو سخت‌ترین شرایط هم می‌تونه تأثیرگذار باشه.

    خیلی ممنونم از تیم اکوتوپیا برای این چالش جذاب

  18. چند سال پیش این کتاب رو خونده بودم . معنا درمانی امید رو به زندگی تزریق میکنه و میل زندگی رو افزایش میده

  19. واقعا خیلی عالی بود
    به نظرم در زمینه روان درمانی و زندگی بهتره که آدم هر دو رویکرد رو داشته باشه و هم به درون خودش تکیه کنه و هم از محیط بیرون استفاده کنه چون چه بخوایم و چه نخوایم محیط بیرون تاثیرات زیادی روی ما می‌زاره ولی خوب بحث درون خیلی پایه ای هست چون وقتی از درون قوی باشیم دیگه به راحتی تحت تأثیر مسائل بیرونی قرار نمی‌گیریم

    من واقعا این خلاصه رو دوست داشتم ولی قطعا بهتره که کاملا رو خوند چون می‌تونه درک بهتری بده ولی همین خلاصه ها باعث میشن که ما کم کم به کتاب ها علاقه مند بشیم و دیدگاهی نسبت به هر کتاب پیدا کنیم و بتونیم از چکیده نکات اون ها استفاده کنیم که می‌تونه تاثیرات فوق‌العاده ای روی ما بزاره

    بازم ممنونم

  20. فاطمه نیکویی

    آن چه انسان ها را از پا در می آورد دردها و رنج هایشان نیست بلکه بی معنایی حاصل از تحمل این درد و رنج است .

    1. من کامل این کتاب رو خوندم و خیلی برام الهام بخش بود که دوباره بهم یادواری کرد که لازم نیست به همچیز رسید چون امکان پزیر نیست

  21. کتاب فوق العاده ای هست ولی خلاصه دیگه خیلی خلاصه بود. جمله جالب آن: نحوه‌ی عملکرد ما و مسئولیتی که نسبت به انتخاب‌هایمان احساس می‌کنیم، تعیین‌کننده‌ی معنای زندگی ماست.

    1. معنای زندگیت همان چیزیست که دلت میخواهد باشی پس معنا تو پیدا کن

  22. ار هرچی ترسیدی همان رو انجام بده و زمانی که سعی کنی اون رو ب زور انجام بدی اتفاق نمی افتد و ترست می ریزد

  23. قبل از هر چیز من توصیه میکنم کتاب کاملش رو خونده بشه خیلی قشنگتر قابل درک میشه ولی باز هم خلاصه خوبی بود اینجا و اینکه زندگی عر کس با چیزهایی معنا می‌شود که درونی هست و معنای زندگی به انسان کمک میکنه که چالش‌های زندگی رو پشت سر بگذاره .
    یکی از بهترین کتاب‌ها بود که خوندم
    ممنون از اکوتوپیا

  24. میل به بقا در وجود ما یکی از انگیزه های پیدا کردن معنا در زندگی است. کاش می شد با زندانیانی که این روزها از زندان های سوریه پس از سالیان طولانی آزاد میشن در این رابطه صحبت کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لوگوی اکوتوپیا کامل