کتاب «انسان بودن درمان ندارد» (۲۰۲۱) روایتی عمیق از تلاشهای کیت بولر برای بهرهمندی حداکثری از زندگی پس از مواجهه با تشخیص سرطان در سن سی و پنج سالگی است. این اثر که ترکیبی از خاطرات شخصی و نقدی بر رواج افراطی نگرش مثبتاندیشی است، گزارش تاثیرگذاری از مرز ظریف میان زندگی و مرگ محسوب میشود.
کیت بولر، استاد تاریخ مسیحیت در دانشگاه دوک، پژوهشهای آکادمیکی متعددی در حوزههای خودیاری انجام داده است. او علاوه بر فعالیتهای پژوهشی، با انتشار آثاری چون «همه چیز به دلیلی اتفاق میافتد» که در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز قرار گرفت و نیز کتاب اخیر خود با عنوان «هیچ درمانی برای انسان بودن وجود ندارد (و حقایقی که باید بشنوم) به شهرت قابل توجهی در میان عموم دست یافته است.
کیت بولر، به خوبی آگاه بود که درد و آشفتگی ذاتی در تجربه انسانی، راه حل فوری ندارد. او به عنوان استاد دانشگاه، آثاری را به نگارش درآورده بود که در آنها به نقد گوروهای (مرشدهای) خودیاری و مبلغان مذهبیای میپرداخت که بر امکان دستیابی به «بهترین زندگی» صرفا از طریق دعا تاکید میکردند. در حقیقت، او قاطعانه معتقد بود که مفهوم رایج « بهترین زندگی» مسموم و سطحی است.
در سن سی و پنج سالگی، کیت عملا در اوج شکوفایی زندگی شخصی و حرفهای خود قرار داشت. او با دوست دوران کودکیش پیمان زناشویی بسته بود، مادری دلسوز برای پسر خردسالش زک (Zach)، محسوب میشد و در عرصهای رقابتی به موفقیتهای شغلی قابل توجهی دست یافته بود.
در چنین وضعیتی، کیت با تشخیص سرطان روده در مرحلهی چهارم مواجه شد. در خوشبینانهترین حالت، او دو سال فرصت زندگی داشت. کیت همواره بر محدود بودن عمر انسان واقف بود؛ اما هرگز تصور نمیکرد که این محدودیت به این سرعت و به این شکل خودش را به او نشان دهد. با وجود انتقاداتش از مفهوم «بهترین زندگی»، اکنون با این پرسش حیاتی روبرو شده بود که چگونه میتواند از فرصت باقیمانده زندگی خود به بهترین نحو بهرهبرداری کند.
بهطور معمول، فروشگاههای هدایای بیمارستان مملو از کالاهایی هستند که با دقت انتخاب شدهاند تا هیچگونه احساس ناخوشایندی را ایجاد نکنند. این کالاها شامل گیاهان گلدانی با ظاهری دلنشین، کارتهای تبریک حاوی پیامهای کلیشهای درباره «بهبودی» و کتابهایی با مضامین معنوی و امیدبخش هستند.
بنابراین، چه عاملی سبب شده که کیت بولر در فروشگاه هدایای بیمارستانی، در حالیکه روپوش بیمارستانی به تن و سرم تزریقی در دست دارد، در میان انبوهی از کتابهای انتخاب شده از قفسههای فروشگاه قرار بگیرد؟ و چرا او به صراحت به فروشنده نوجوان که از این وضعیت شگفتزده شده، اعلام میکند که محتوای این کتابها برای فروشگاه هدایای بیمارستانی نه تنها نامناسب، بلکه توهینآمیز است؟
دلیل بستری شدن کیت در بیمارستان، در پرونده پزشکی او به وضوح نوشته شده بود. پس از ماهها تحمل درد شکمی مبهم، حالت تهوع و کاهش وزن چشمگیر، سرانجام تشخیص قطعی بیماری او، سرطان اعلام شد. این بیماری، نوعی سرطان بسیار تهاجمی و پیشرفته به نام سرطان کولون مرحله چهارم است. روده بزرگ او مملو از تومورهایی است که به کبد نیز گسترش یافتهاند. نرخ بقا بیماران مبتلا به این نوع سرطان بسیار پایین بوده و حدود ۱۴ درصد تخمین زده میشود. حتی واژه «بقا» در این مورد نیز چندان دقیق نیست؛ زیرا از آن ۱۴ درصد افرادی که به اصطلاح «بقا» پیدا میکنند، اکثریت قریب به اتفاق تنها دو سال دیگر به حیات خود ادامه میدهند. با وجود جوانی و سابقه سلامت عمومی، کیت در حال گذراندن روزهایی است که به او قرض داده شده است.
دلیل اینکه او در فروشگاه هدایای بیمارستان سر و صدا راه انداخت، در نگاه اول مشخص نیست. اما اگر به کتابهایی که از قفسهها برداشته نگاه کنیم، همه چیز روشن میشود. همه آنها پرفروشترین کتابهای مسیحی بوده و بیشتر توسط کسانی نوشته شدهاند که انجیل را تبلیغ میکنند.
آموزههای انجیل بر این باور استوار است که با ایمان راسخ به خداوند، پاداشهایی چون سلامتی، ثروت و سعادت نصیب انسان خواهد شد. اگرچه این آموزه در ظاهر امیدبخش به نظر میرسد، اما با بررسی دقیقتر، میتوان به عمق متن شوم آن پی برد. بر اساس این باور، اگر خداوند به مومنان پاداش میدهد، رنج و مصائبی که برخی افراد متحمل میشوند، نتیجه اعمال و باورهای نادرست خود آنهاست. به عبارت دیگر، فقر، غم و بیماری نشانهای از ضعف ایمان است و مبتلایان به بیماریهایی چون سرطان کولون مرحله چهارم، خودشان مسبب رنج خودشان هستند.
خانم بولر خود را فردی مسیحی میدانست، اما همیشه آموزههای انجیل را با باورهای شخصی خود که بر پایه همدلی، پذیرش و رویکردی باز نسبت به دیگران استوار است، در تضاد میدید. او که استاد تاریخ مسیحیت در آمریکای شمالی است، بخش قابل توجهی از وقت خود را صرف نقد آموزههای انجیل و همچنین صنایع گستردهتر سلامتی و خودیاری کرده که همگی بر این ایده مشترک تاکید دارند که انسان با اتخاذ تصمیمات و رفتارهای خاص، قادر است نه تنها بر زندگی خود مسلط شود، بلکه میتواند آن را به کمال برساند.
بر اساس این باور، دستیابی به یک زندگی ایدهآل و عاری از درد، رنج و بدبختی کاملا امکانپذیر است. در واقع، مسئله اصلی خانم بولر با مفهوم «بهترین زندگی» صرفا در سطح نظری مطرح نیست، بلکه ریشه در تجربیات شخصی او نیز دارد.