کتاب تلنگر به ما نشان میدهد که با یک یا دو تلنگر تصمیمات بهتری برای خود میگیریم. این کتاب با توضیحاتی دربارهی دلایل تصمیمهای ما در زندگی روزمره شروع میشود.
ریچارد تیلر استاد علوم رفتاری و اقتصاد در دانشگاه شیکاگو است.
کس سانستین استاد دانشکدهی حقوق هاروارد است و در بازهای مشاور باراک اوباما در زمان ریاستجمهوریاش بود.
با دید بلندمدت، همیشه بهترین تصمیمها را نمیگیریم
بعضی از افراد بهخوبی میدانند که چه چیزی برایشان خوب است و چه چیزی بد. آدمهایی که غذای سالم میخورند، برای بازنشستگی پسانداز میکنند و سیگار نمیکشند.
اما وقتی این مسائل را در زندگی روزانه اکثر افراد بررسی میکنیم میبینیم که رفتار واقعی آدمها متفاوت است: غذای ناسالم میخورند، بدون فکر خرج میکنند و خیلی هم زیاد سیگار میکشند.
رفتارهای نابخردانه در تمام قسمتهای زندگی ما هستند. از عادتهای غذایی و سرمایهگذاری تا برنامهریزی برای کارهای روزانه. ما یک تکه شکلات را انتخاب میکنیم؛ درحالیکه میدانیم سیب برای ما بهتر است. صبح زود بیدار نمیشویم؛ درحالیکه میدانیم دیر بیدار شدن باعث میشود که مجبور شویم برای رسیدن به محل کار عجله کنیم.
این الگوهای رفتاری میتوانند برای ما مشکلساز میشوند: وقتی تصمیمهای کوچک و سریع نتایج مهمی در درازمدت دارند. برای مثال آمار پسانداز نشان میدهد آمریکاییها پسانداز بسیار کمی دارند؛ با این که آگاهند که این کار بعدها برایشان مشکلساز میشود.
وقتی ما به یکباره درآمد خود را از دست میدهیم، مثلاً بیکار یا بیمار میشویم یا با مخارجی پیشبینینشده مواجه میشویم (مثلاً ماشین ما به تعمیر نیاز پیدا میکند)، از تصمیمهای نامعقولی که در گذشته گرفته بودیم، خشمگین میشویم. بعد از آن، با علم بر غیرمنطقی بودن این تصمیمها، همچنان به گرفتن تصمیمهای کوتاهمدت بهجای تصمیم براساس اهداف بلندمدت ادامه میدهیم.
بله، ما معمولاً تصمیمهایی نمیگیریم که در بلندمدت به نفعمان باشد.
چرا اغلب تصمیمهایی میگیریم که واقعاً بهترین انتخاب ممکن نیستند؟ در بسیاری از موارد اطلاعات ما بسیار کم یا بیش از اندازه است. در نتیجه نمیتوانیم نتایج تصمیمهای خود را بهراحتی پیشبینی کنیم. فقط زمانی یک تصمیم معقول میگیریم که به اندازهی کافی اطلاعات داشته باشیم و بتوانیم این اطلاعات را پردازش کنیم.
برای مثال فرض کنید که در یک بستنیفروشی میخواهید طعم بستنی خود را انتخاب کنید. ما معمولاً بهسرعت تصمیم میگیریم. یک نگاه به طعم بستنیهای موجود میاندازیم و براساس تجربه حدس میزنیم که طعم توتفرنگی را به انبه ترجیح میدهیم. یعنی در اینجا اطلاعات ما کافی است و توان پردازش این اطلاعات را نیز داریم.
اما در موارد جدیتر، ماجرا تغییر میکند. مثلاً زمانی که میخواهیم وام بگیریم ممکن است با انواع مختلف وام روبرو شویم: وام خرید بر حساب یا POA، وام تعویقی، وام مصرفکننده، وام بر مبنای اوراق بهادار، تآمین مالی اولیه، تأمین مالی موقت و دهها نوع وام دیگر. برخی از این وامها بهرهی ثابت دارند و برخی دیگر بهرهشان متغیر است. کارمزد هر کدام از این وامها هم با یکدیگر فرق میکند. مشکل اینجاست که میزان کارمزد و بهرهی هر کدام از این وامها به زبان ساده توضیح داده نمیشوند. معمولاً این اعداد در بروشورهای تبلیغاتی رنگی با خط ریز نوشته میشوند.
به بیان دیگر، حتی زمانی که به تمام اطلاعات مورد نیاز دسترسی داشته باشیم، ممکن است مرتب کردن و مقایسهی تمام گزینههای موجود بسیار سخت باشد. در این صورت ممکن است حسابی گیج شویم.
بله، ما اغلب به خاطر دسترسی نداشتن به اطلاعات یا داشتن اطلاعات زیاد و پیچیده، تصمیمهایی نادرست میگیریم.
5 پاسخ
مختصر و مفید ، ممنون
ممنون به خاطر تهیه ای خلاصه
مثل همیشه عالی و مفید.
این سومین خلاصه کتاب، در کتابخانه اکوتوپیا بود که مطالعه کردم برنامه من خواندن روزی یک خلاثه کتاب تا رسیدن به کتاب 100 هست 🌹😊
جالب بود
مرسی