جلد کتاب حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد

کتاب حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد

تاریخچه مختصری از نظام سرمایه‌داری

نویسنده:
یانیس واروفاکیس
(Yanis Varoufakis)
3 نفر در حال مطالعه این کتاب هستند.

کتاب حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد (2018) روایتی شفاف و قابل فهم برای همه از سیستم اقتصادی نظام سرمایه داری است. این کتاب مقدمات جذابی درباره این است که اقتصاد چیست، چگونه کار می‌کند، و چرا به چنین نیروی قدرتمندی در زندگی روزمره‌ ما تبدیل شده است.

آقای یانیس واروفاکیس یک اقتصاددان و فعال سیاسی مشهور در جهان است. او دارای مدرک دکترای اقتصاد از دانشگاه اسکس است، اما بیشتر به خاطر بنیان‌گذاری حزب چپ‌گرای سیریزا و خدمت به عنوان وزیر دارایی کشور یونان شناخته می‌شود.

خلاصه کتاب حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد

حاوی 8 ایده کلیدی
Talking to My Daughter About the Economy
A Brief History of Capitalism
ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه‌ای بر کتاب حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد

منحنی بازدهی، مبادله نکول اعتبار، متوسط تقاضای تجمعی؟ واقعا اقتصاد می‌تواند یک موضوع طاقت‌فرسا باشد. حتی توضیح اصول اولیه اقتصادی نیز ممکن است مشکل باشد. با این حال در دنیای ما که به طور فزاینده‌ای مالی‌‌گرا شده، درک ماهیت پول و بازار از همیشه مهم‌تر شده است.

به همین دلیل است که یانیس واروفاکیس، وزیر اقتصاد سابق کشور یونان، درباره موضوعی که به نظر می‌رسد پیچیده‌ترین زمینه‌ دانشی است کتابی می‌نویسد با عنوان «حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد» ، به نحوی که حتی یک نوجوان هم بتواند مفاهیم اولیه اقتصاد را بفهمد.

این خلاصه کتاب از طریق ایده‌های کلیدی که درباره نظریه‌های اقتصاد می‌باشند، مفاهیم اصلی خود را به زبان ساده و راحت به خواننده انتقال می‌دهد. علاوه بر این توضیحات دقیقی از منابع و موضوعات اصلی مناظره‌های مالی معاصر خواهید دید. هم‌چنین خواهید دید که پول از کجا می‌آید، چگونه منطق بازار زندگی‌مان را تسخیر کرده است و چگونه می‌توانیم اقتصاد را به نحوی تنظیم کنیم که برای همه، کارساز باشد.

ایده کلیدی 1

1مازاد کشاورزی، زمینه را برای نابرابری اقتصادی در دنیای مدرن فراهم می‌کند

در ژانویه سال ۱۷۸۸، یازده عدد کشتی بریتانیایی به ساحل استرالیا رسیدند. این کشتی‌ها اولین استعمارگرانی بودند که اسلحه، ابزارآلات فلزی، حیوانات اهلی و حتی بیماری‌هایی که در اروپا رایج بودند را با خودشان به استرالیا آوردند. ساکنان اصلی استرالیا که بومیان آن‌جا بودند، قبلا هیچ‌کدام از این چیزها را نداشتند. آن‌ها به ‌سختی توانستند در مقابل استعمارگران مقاومت کنند. در نهایت، تازه واردهای اروپایی خانه بومیان را اشغال کردند.

چرا اینگونه شد و برعکس این اتفاق نیفتاد؟ چرا بومیان استرالیا لندن را تصرف نکردند؟ مسئله این نیست که بومیان استرالیا کمتر از اروپایی‌ها توسعه‌یافته‌ بودند. خیر، تفاوت اصلی به شرایط اقتصادی هر دو جامعه برمی‌گردد. در حالی که بومیان از طریق شکار زندگی می‌کردند، بریتانیایی‌ها به کشاورزی مشغول بودند. کشاورزی برای بریتانیایی‌ها باعث شد که پیشرفت‌های شگرفی در جامعه آن‌ها رخ بدهد.

وقتی که بومیان به‌راحتی با شکار زندگی می‌کردند و به آن وابسته بودند، انگلیسی‌ها به کشاورزی وابسته بودند که منجر به رخ دادن زنجیره کاملی از تحولات بعدی شد.

چگونه کشاورزی منجر به این شد که اروپایی‌ها بیشتر جهان را فتح کنند؟ خب، ۱۲۰۰۰ سال پیش زمانی که انسان‌ها شروع به کشاورزی کردند، این اولین بار بود که مردم می‌توانستند بیشتر از آنچه که واقعا برای بقا نیاز داشتند، غذا تولید کنند. این تولید اضافی، که به آن مازاد گفته می‌شود، امنیت مادی بیشتری را امکان‌پذیر کرد. اما نیازمند اختراعات جدید برای نگهداری و مدیریت تولید مازاد برای آینده نیز بود.

ابتدا نیاز به ساختمان‌هایی بود تا مازاد محصولات کشاورزی را ذخیره کنند، سپس نیاز به ثبت موجودی محصولات برای کنترل و نگهبان‌هایی برای تضمین امنیت آن‌ها احساس می‌شد. بدین ترتیب مردم توانستند تجارت را آغاز کنند. به این صورت که یک کشاورز تولید‌کننده جو، محصول خودش را به یک کشاورز تولیدکننده گندم داد و بالعکس. هم‌چنین می‌توانستند مازاد محصولات خود را در جای امنی قرار دهند و فقط توکن‌هایی را که نشان‌دهنده موجودی آن‌ها هستند را تجارت کنند. یا توکن‌های تجاری را برای مازاد محصولاتی که هنوز وجود نداشتند، معامله کنند. این کار باعث شد که دنیای پول و اعتبار شکل بگیرد.

با این حال، پول فقط زمانی کار می‌کند که همه به ارزش آن اعتقاد داشته باشند. پس ارزش پول باید با زور در جامعه اعمال می‌شد. بنابراین جوامع برای کنترل قدرت پول، توسعه یافتند و ارتش‌ها برای اطمینان از اعتبار و مشروعیت پول ایجاد شدند. خیلی زود کلان ‌شهرهایی از مردم به وجود آمدند که مازاد محصولات کشاورزی تولید نمی‌کردند بلکه قدرت زیادی در توزیع محصولات داشتند. در اینجا بود که کم کم سلسله مراتب به وجود آمد.

در حالی که بومیان به صورت بخور نمیر و وابسته به شکار زندگی می‌کردند و جامعه‌ای غنی از شعر، موسیقی و اسطوره پروری داشتند، اروپایی‌ها مازادها را جمع‌آوری کرده و جامعه‌ای مبتنی بر پول، مدیریت و سلسله‌مراتب را توسعه دادند. نابرابری در این جوامع ناشی از ژنتیک و تفاوت‌های ذاتی انسان‌ها نبود بلکه نتیجه شرایط مادی متفاوت بود.

اما همانطور که می‌دانیم، اروپایی‌ها این گونه به موضوع نگاه نمی‌کردند. آن‌ها مانند همه فرهنگ‌ها، به یک سیستم باور داشتند. ایدئولوژی‌ای که این شرایط حال حاضر آن‌ها را به صورت ناگزیر تقویت می‌کرد. اروپایی‌ها نه تنها چیزهای بیشتری داشتند بلکه خودشان را لایق چیزهای بیشتری هم می‌دانستند. بنابراین، هنگامی که استعمارگران در سال ۱۷۸۸ به استرالیا رسیدند، احساس‌کردند که استرالیا متعلق به آن‌هاست.

ایده کلیدی 2

2جامعه بازاری ارزش مبادله را بالاتر از هر چیز دیگری قرار می‌دهد

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 3

3بدهی، اشتهای دائمی جامعه بازاری را برای سودآوری تحریک می‌کند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 4

4در جوامع بازاری، بانک‌ها نمی‌توانند شکست بخورند اما شما می‌توانید

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 5

5نیروی کار و پول، کامودیتی‌های خاص و در عین حال با قوانین خاص هستند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 6

6در جوامع بازاری، اتوماسیون بیشتر همیشه جوابگو نیست

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 7

7ارزش پول همیشه سیاسی است، پس بهتر است آن را دموکراتیک کنیم

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 8

8وسواس جامعه بازاری نسبت به ارزش مبادله، کل سیاره را تهدید می‌کند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
خلاصه نهایی

پیام کلیدی کتاب

اقتصاد نظام سرمایه داری را می‌توان به‌عنوان یک جامعه بازاری توصیف کرد، جایی که بخش بزرگی از زندگی تحت نیروهای بازار قرار دارد. این بدان معناست که همه چیز از منابع طبیعی ما تا زمان و تلاشی که می‌کنیم به کالا تبدیل شده و بر اساس تواناییش برای تولید سود ارزش‌گذاری می‌شود. با این حال، این سیستم اقتصادی طبیعی و اجتناب‌ناپذیر نیست. اگر نحوه مالکیت و ارزش‌گذاری کالا و افراد را تغییر دهیم، امکان دارد اقتصاد را به‌گونه‌ای تغییر دهیم که مردم‌سالانه‌تر و عادلانه‌تر شود.

نظرات و دیدگاه‌های شما
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کتاب‌های مشابه
اثر دیوید فوربس
اثر مورگان هاوزل
اثر کانر ریچاردسون
لوگوی اکوتوپیا کامل