جامعه مدرن امروزی انتخابهای فراوانی را پیش روی ما قرار میدهد که عموما به این باور است که این امر منجر به گزینههای بهتر و رضایت بیشتر میشود. با این حال، بری شوارتز، نویسنده کتاب، استدلال میکند که گزینههای بیش از حد میتوانند برای سلامت روان و عاطفی ما مضر باشند. او با تکیه بر تحقیقات روزآمد در علوم اجتماعی نشان میدهد که چگونه «بیشتر» میتواند در واقع «کمتر» باشد.
بری شوارتز یک روانشناس آمریکایی و استاد نظریه اجتماعی و کنش اجتماعی در کالج سوارثمور است. او چندین کتاب دیگر از جمله “هزینه های زندگی: چگونه آزادی بازار بهترین چیزها را در زندگی از بین می برد” منتشر کرده است و مقالات او بارها در نیویورک تایمز، ی USA Today و Scientific American منتشر شده است.
در جامعه مرفه امروزی، هر روز با مجموعهای بی پایان از انتخابها روبرو میشویم، از لباسهایی که میپوشیم گرفته تا غذایی که برای ناهار سفارش میدهیم. همین داشتن حق انتخاب است که به ما حس رضایت میدهد و ما را آزاد میگذارد که همانی باشیم که واقعا هستیم. اما آیا واقعا این طور است؟
پارادوکس انتخاب این باور عمومی را به چالش میکشد و استدلال میکند که مواجهه با انتخابهای فراوان میتواند آنقدر سخت باشد که باعث رنجش روانی شود و در نهایت انتخاب را برای ما سخت کند.
وقتی میخواهیم تصمیم بگیریم، وجود گزینههای متعدد، به ما صدمه میزند. در این کتاب، خواهید دید که چگونه و چرا داشتن چند گزینه، لذتی را که ما از انتخاب دریافت می کنیم، کاهش میدهد.
این کتاب همچنین به ما نشان میدهد که چگونه میتوانیم با ایجاد محدودیتهای مناسب، از تاثیرات منفی تعداد انتخابهای زیاد جلوگیری کنیم. در ادامه پیشنهاداتی در مورد چگونگی سادهسازی تصمیمگیری و رضایت از انتخابهایی که انجام میدهیم ارائه میشود.
بیش از چند دهه پیش، انتخابهای ما در زندگی روزمره بسیار محدود بود.
به عنوان مثال، تا همین چند دهه قبل، همه تاسیسات برقی و مخابراتی فقط توسط یک شرکت انحصاری ارائه میشد، بنابراین مصرفکنندگان نیازی به تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی قرار است تلفن یا خدمات برق آنها را ارائه دهد، نداشتند. زمانی که نوبت به انتخاب رشته تحصیلی میرسید، کالجها معمولا از همه دانشآموزان میخواستند که دو سال تحصیلات عمومی را، با انتخابهای محدودی در مورد درسهای ارائه شده، به پایان برسانند.
اما با پیشرفت جامعه، تعداد انتخابها در زندگی روزمره به شدت افزایش یافت. ما اکنون با گسترهای از انتخابهای متعدد روبرو هستیم که در تاریخ بشریت بینظیر است.
برای مثال، امروزه دانشگاهها مانند مجامع روشنفکری هستند که فلسفه آزادی انتخاب را بیش از هر مفهوم دیگری تجلیل میکند. حتی یک مدرسه کوچک با تنها 1350 دانشجو، حدود 120 دوره مختلف را برای برآوردن نیازهای آموزشی عمومی دانشجویان ارائه میدهد. دانشجویان باید از بین آنها فقط 9 دوره را انتخاب کنند.
در واقع، در اکثر کالجهای مدرن، دانشجویان آزاد هستند که علایق مختلف خود را دنبال کنند.
این وفور انتخاب در جاهای دیگر نیز صدق می کند: برای مثال در مورد ارائهدهندگان خدمات شهری، جایی که رقابت در صنایع تلفن و برق مجموعهای سرگیجهآور از گزینهها را پیش روی ما میگذارد.
همچنین امروزه با مجموعهای گسترده از انواع مختلف بیمه درمانی، برنامههای بازنشستگی و مراقبتهای پزشکی روبرو هستیم.
در واقع، به نظر میرسد صرف نظر از اینکه به کدام جنبه از زندگی روزمره نگاه کنیم، میزان انتخابهای موجود در طول دهههای گذشته افزایش پیدا کرده است.
بنابراین چه در حال انتخاب یک ارائهدهنده خدمات باشیم یا بخواهیم در مورد مسیر شغلی تصمیم بگیریم، جامعه معاصر انتخابهای فراوانی را در اختیار ما قرار میدهد.
یک پاسخ
مردم حتی با بهترین و بدترین حوادث سازگار میشوند.
از جستجو برای «بهترین» دست بردارید.
قدردانی و پذیرش گزینه «به اندازه کافی خوب» تصمیمگیری را ساده میکند و رضایت را افزایش میدهد
به نظرم این جمله های کتاب قابل تامل هستن.