در این کتاب (2015)، آلوین روث، برنده جایزه نوبل، تحقیقات خود را در زمینه طراحی بازارها، برای مخاطبان عادی به زبان ساده توضیح میدهد. او در این کتاب میگوید که بازارها چطور کار میکنند، چرا گاهی اوقات شکست میخورند و چه کاری میتوانیم برای بهبود آنها انجام دهیم؟ روث با استفاده از مثالهای ملموس، عوامل غیرمالی که بازارها را شکل میدهند، توصیف میکند و نشان میدهد که چگونه در هر بازار میتوان تصمیمات آگاهانهتری اتخاذ کرد.
الوین روث در سال 2012 جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد. روث یکی از متخصصان برجسته در زمینه نظریه بازیها و بازارها است. او استاد اقتصاد در استنفورد و هاروارد است.
چگونه بازارهایی که برمبنای پول نیستند، کار میکنند؟
هر ساله، صدها هزار جوان آمریکایی برای پذیرش در دانشگاه درخواست میدهند. برخی از آنها در انتخاب اول خود قبول میشوند، در حالی که برای بسیاری دیگر از دانشجویان اینطور نیست. ممکن است به نظر برسد که این فرایند مثل یک قرعهکشی بزرگ عمل میکند، اما راه دقیقتر برای نگاه کردن به این فرایند، بررسی دقیق مکانیزم در دانشگاه به عنوان یک بازار بزرگ است، یک بازار با نقصهایی جدی.
وقتی در مورد بازارها صحبت میکنیم، اغلب به کالاها فکر میکنیم، تلویزیون، شامپو یا گوشی هوشمند. هر کالا با قیمت مشخص به هر خریداری که پول کافی دارد فروخته میشود. اما این بازارها تنها شکل بازار نیستند. همانطور که این کتاب نشان میدهد، مدارس دولتی، بیمارستانها و دانشگاهها همه طبق قوانین بازار عمل میکنند. و در این بازارها، مبنای اصلی پول نیست. این بازارها چطور کار میکنند؟ چگونه اطمینان حاصل میکنید که همه افراد در جامعه هرچه را که نیاز دارند، دریافت میکنند؟ این کتاب به این سوال پاسخ خواهد داد.
بازارها همه چیز را کنترل میکنند، از قهوهای که میخرید تا مدرسهای که فرزندانتان در آن تحصیل میکنند. در یک بازار کلاسیک، این فقط قیمت است که تعیین میکند چه کسی چه چیزی را داشته باشد. مکانیسم این بازارها خیلی ساده است: شما تصمیم میگیرید که چیزی را میخواهید و اگر بتوانید، به سادگی آن را میخرید.
“کامودیتی” به هر چیز همگنی اشاره دارد که میتوان آن را خرید و فروخت، مثل گندم. از آنجایی که هر دانه گندم با همه دانههای دیگر یکسان است، قیمت، عامل اصلی در تصمیمگیری مشتریها است. اما برخی از محصولات را نمیتوان به سادگی کامودیتی نامید. به عنوان مثال، آیفون با گوشیهای هوشمند دیگر یکسان نیست؛ بنابراین، کسی که تصمیم میگیرد به جای یک گوشی سامسونگ، آیفون بخرد، تصمیم خود را صرفاً بر اساس قیمت نمیگیرد، به خصوص که قیمت هر دو گزینه تقریبا یکسان هستند. این بازارها پیچیده هستند. اما در پیچیدهترین نوع بازارها، هم خریدار و هم فروشنده باید یکدیگر را “انتخاب” کنند.
شما نمیتوانید یک شغل را بخرید و نمیتوانید یک رابطه عاشقانه را از بازار خریداری کنید؛ در این وضعیت ما با بازارهای غیرپولی matchmaking یا جفتسازی سروکار داریم. یک بازار زمانی جفتساز میشود که قیمت تنها عامل تعیینکننده نباشد. در برخی موارد، به ویژه در مورد منابع کمیاب، بحث قیمت حتی مطرح نمیشود (به پیوند کلیه یا ثبتنام در مدارس دولتی فکر کنید). مسئله این است که کمبود منابع میتواند هم برای خریداران و هم فروشندگان حاضر در این بازارها مشکل ایجاد کند. و در برخی موارد، اطلاعات ناکافی میتواند منجر به انتخاب اشتباه شود. بیایید نگاهی به این مشکلات داشته باشیم.