آرمان‌شهر اقتصادی
اپیزود شماره 33
فصل اول

نخرید تا بگندد

مطالبه‌گری‌ای که نتیجه معکوس دارد

کاور اپیزود سی و سوم پادکست اکوتوپیا - نخرید تا بگندد

معرفی اپیزود نخرید تا بگندد

یکی از نسخه‌های اقتصادی که سلبریتی‌ها و شاخ‌های مجازی در شبکه‌های اجتماعی در مواقع گرانی، برای مردم می‌پیچند این است که بیایید نخریم تا ارزان شود. و از آن جایی که مردم دوست دارند واکنشی به این گرانی و شرایط بد اقتصادی بدهند با این کمپین ها همراهی میکنند ولی این کمپین ها بر عکس چیزی که فکر میکنید نتیجه کاملا معکوس دارد. در این ایپزود ابعاد مختلف این مدل کمپین را باهم بررسی میکنیم.

فایل صوتی اپیزود 33

وقتی شرایط اقتصادی به مدلی می‌شود که قدرت خرید مردم کمتر میشود، مردم سعی می‌کنند به مدلهای مختلف اعتراض کنند یا کاری کنند قیمت‌ها به حالت قبل بازگردد. یعنی سعی می‌کنند با کمپین های مختلف و اعتراضات کاری کنند قیمت‌ها به حالت قبل برگردد. اما متاسفانه اکثر نوع مطالبه‌گری که داریم غلط است. یعنی یک مدل اعتراضاتی انجام می‌دهیم که واقعا هیچ تاثیری ندارد.
که علت اصلی آن هم این است که آموزش درست اصول اقتصادی به ما داده نشده.
البته عده ای معتقدند اشکالی ندارد و اعتراض به هم مدلی که باشد یک فشار به سیاستمداران می آورد که باعث شود درست‌تر کار کنند. اما این هم استدلال غلطی است.
چون وقتی شما به مدلی اعتراض میکنی و آن مدل غلط است، تنها نتیجه ای که باقی میماند این است که مردم را از اعتراضات و مطالبه گری های بیشتر دلسرد کنی.
امروز راجع به یکی از همین موارد صحبت میکنیم.
معمولا وقتی قیمت‌ها به صورت لحظه ای بالا می‌روند آدم‌ها شروع به پیچیدن نسخه های اقتصادی می‌کنند که از سمت سلبریتی ها هم شروع می‌شود.
یکی از نسخه های اقتصادی که خیلی هم باب شده، کمپین‌هایی مثل نخرید تا بگندد، نخرید تا ارزان شود و ..‌هستند.
اما این‌ کمپین ها هیچوقت تاثیری نداشته و نخواهد داشت.
یک اتفاق بد اینجا می افتد؛  مثلا کمپین راه می‌افتد که ماشین نخرید تا ارزان شود. اما چون یکسری افراد هستند که خرید کنند، صحبت‌هایی از این دست شروع می‌شود که هرچه سرمان بیاید، حقمان است، ما خودمان به خودمان رحم نمیکنیم، چه انتظاری داریم حکومت و دولت به ما رحم کند و…
پس چه اتفاقی افتاد؟ مردمی را مقصر جلوه دادیم که قربانی های وضع موجودند.
مردمی که هیچ تاثیری در رشد نقدینگی و تورم نداشتند؛ مقصر اصلی دولت بوده که با خلق نقدینگی باعث شده تورم بالا رود، ما این ها را فراموش می‌کنیم و فقط مردمی را مقصر جلوه میدهیم‌ که در صف می ایستند و خرید می‌کنند.
در صورتی که مردم اصلا کار اشتباهی نمی‌کنند.
یکی از نسخه های اقتصادی که معمولا سلبریتی ها در شبکه های اجتماعی می‌پیچند این است که نخرید تا ارزان شود‌. معمولا هم کلی مثال می آورند که مثلا فلان سال در فلان کشور مردم فلان کالا را نخریدند و قیمت‌ها سریعا به حالت قبل بازگشت.

با این استدلال که چون تقاضا برای کالا نباشد، مجبور میشوند‌ قيمت کالا را پایین آورند.
اما این استدلال، استدلال غلطی است.  واقعیت این است در اکثر کشورهایی که مثال می‌زنند هم هیچوقت این اتفاق نیوفتاده‌.
یکی از این داستان‌هایی که تعریف می‌کنند هم راجع به آلمان است که مردم شیر نخریدند و قیمت‌ها سریعا کم شد‌ اما نکته ای را توجه نمیکنند آن هم این که اقتصاد المان، اقتصادی است که رقابت آزاد در آن کاملا وحود دارد‌. یعنی اینطور نیست که انحصار شیر دست شرکت خاصی باشد که مردم بخواهند آن را تحریم کنند تا قیمت لبنیات کم شود‌.
در اقتصاد آلمان تولید کنندگان مختلف وجود دارد و این یعنی قیمت‌ها با دستور کنترل نمی‌شود. صدها هزار تولیدکننده و وارد کننده از کشورهای مختلف برای این که بتوانند از سهم بیشتر بازار برخوردار باشند باهم رقابت می‌کنند. یعنی دولت بجای اینکه انحصار به یک شرکت دهد و بعد هم با این مدل اعتراضات بخواهد قیمت را کم کند، رقابت را بین شرکت‌ها تقویت می‌کند تا هم قیمت‌ها را پایین آورند و هم قیمت، واقعی باشد نه دستوری.
اما کشور ما‌کاملا ساز و کار متفاوتی دارد‌ و این کمپین ها جوابگو نیستند.

اولین استدلالی که راجع به شروع این کمپین وجود دارد عرضه و تقاضاست. می‌گویند مشخص است؛ اگر تقاضا برای کالایی کم شود، عرضه کننده مجبور است قیمت را کم کند تا مردم از آن بخرند. تحریم یک کالا یعنی تقاضا را کم‌ کنیم.
پس اگر نخریم، تولید کنندگان و عرضه کنندگان مجبور می‌شوند کالایشان را ارزان بفروشند. اما‌ یک سوال مهم اینجا بوجود می آید؛ داریم درمورد چه کالایی حرف میزنیم؟ اگر کالای مورد نظرمان مسکن، خودرو و طلا باشد، وقتی تقاضا برای آن کم شود، عرضه کننده با قیمت‌کمتر آن را نمیفروشد؛ بازارها با رکود مواجه می‌شوند و یعنی همیشه تقاضا قیمت را کم‌ نمی‌کند.
آدم‌ها خرید و فروش نمیکنند؛ مثلا خود شما حاضرید ماشینی که به قیمت ۲ میلیارد تومان خریدید را به قیمت ۱میلیارد تومان بفروشید؟ یا خانه ای که ۱۰ میلیارد خریدید را ۵ میلیارد میفروشید؟ نه
نگه می‌دارید تا به قیمت قبل بازگردد.

نکته مهم این است آدم‌ها برای این مدل کالاها مثل مسکن و خودرو و دلار و طلا حاضر نیستند آن ها را به هم قیمتی بفروشند.
اینجا شاید شما بگویید بقیه کالاها مثل کالاهای سوپرمارکتی و گوشت و مرغ چطور؟
این مدل کالاها را که دیگر‌ نمی‌شود نگه داشت و تاریخ انقضا دارند؟
ولی این مدل تحریم هم جوابگو نیست.
فرض‌کنید در اقتصاد فقط یک کارخانه لبنیات وجود دارد و ماهیانه ۱۰۰۰ ماست تولید می‌کند. حالا اگر شرایط اقتصادی بهتر شود و نیاز مردم بیشتر شود و کارخانه حس کند ۲۰۰۰ تقاضا وجود دارد، سرمایه‌گذاری می‌کند و دستگاه های بیشتری می‌خرد و نیروهای بیشتر استخدام می‌کند تا نیازهای مردم را برآورده کند.
حالا ۱ سال میگذرد، حقوق کارمندان با توجه به تورم بالا میرود، اجاره بیشتر میشود؛ این تولیدکننده مجبور است قیمت را افزایش دهد. مردم هم برای اعتراض، تحریم می‌کنند و کمپین راه میندازند که نخرید تا محصولات لبنی این کارخانه‌ بگندد.
در حالت ایده آل مردم باهم همدلی میکنند؛ کمپین جواب می‌دهد و به جای اینکه ۲۰۰۰ماست بخرند، ۵۰۰ ماست می‌خرند.
چه اتفاقی می افتد؟ تولید کننده لبنیات، دستگاه های اضافه را خاموش می‌کند؛ نیروها را اخراج می‌کند و به اندازه نیاز بازار تامین میکند چون نمی‌تواند هزینه سربار را تامین کند.
نکته همین است. وقتی تولیدکننده تولید را بخواهد افزایش دهد؛ نیاز به جذب سرمایه و استخدام نیرو دارد اما در حالت برعکس یعنی وقتی بخواهد تولیدش را کم کند، در عرض چند ساعت آن را انجام میدهد. خاموش کردن دستگاه و تعدیل نیرو.
نکته همین‌جاست. تولیدکننده مجبور نیست که حتما تولید کند. تولید نمیکند! تقاضا کم شد؛ به همان میزان هم عرضه کم شد.
تولیدکننده قیمت رو کم‌نکرد بلکه هزینه هایش را کم کرد.
کاری کاملا منطقی.
اقتصاد علم انگیزه هاست. کسی که‌کسب و کار راه می اندازد فارغ از مسئولیت های اجتماعی اش، شرط اول دوام کسب و کارش کسب سود است. اگر زیان دهد که حاضر به ادامه نیست.

پس قبول کنیم تولیدکننده و فروشنده برای رضای خدا محصول تولید نمیکنند. اولویت دوم آنها هم سود کردن است!
پس تحریم کردیم و نخریدیم؛ اما ماست ارزان که نشد هیچ؛ یک تعدادی کارگر بیکار شدند و هیچ اتفاق خاصی هم نیوفتاد.
این اعتراض اعتراض مردم علیه مردم است.

تاثیر این کمپین ها برعکس چیزی که‌ فکر می‌کنیم به ضرر خودمان است و بجای اینکه دولت را مجبور کنیم انضباط مالی پیدا کند، به تولید کننده ای اعتراض میکنیم که قربانی وضع موجود است نه مسبب آن.
یکی از فرمول های مهم اقتصاد، رابطه نظریه مقداری پول است.
برای این نظریه ۴ پارامتر داریم؛
یکی مقدار پول است، یکی سرعت خرج شدن پول است، قیمت کالاها و سرعت تولید کالاها.
حالا اگر مقدار پول را ضربدر سرعت خرج شدن پول کنیم و آن را مساوی قیمت کالاها ضربدر سرعت تولید کالاها بذاریم، اگر سرعت خرج کردن پول و تولید تغییر نکند، افزایش حجم پول باعث افزایش قیمت‌ها می‌شود.
پس این مدل تحریم‌ممکن است نتیجه معکوس هم داشته باشد. چون همان حداقلی هم که در بازار عرضه میشدند حالا عرضه نمی‌شوند.

اگر مردم‌ کمپین نخرید تا بگندد را راه بیندازند، سرعت گردش پول در جامعه کم می‌شود. کم شدن سرعت گردش پول می‌تواند تولید را کم کند یا حتی به صعر برساند.
گفتیم مردم‌ کم خرید می‌کنند و تولید کننده تولیدش را کم می‌کند. نیروهایش را تعدیل می‌کند که هزینه هایش را کنترل کند. پس اگر این تحریم‌ها راه بیوفتند و سرعت گردش پول کم شود، از آن طرف هم تولید کاهش پیدا میکند. هر بنگاه اقتصادی باید حداقل مقدار مشخصی تولید کند که بتواند ادامه داد که در اقتصاد به آن نقطه تعطیلی بنگاه میگویند‌. حالا اگر تولید به کمتر از این نقطه برسد بنگاه طبیعتا تعطیل می‌شود. حالا حداقل تقاضایی که وحود دارد دیگر برایش عرضه ای نیست. کالایی وجود ندارد‌ پس کالاهایی که موجودند هم بشدت افزایش قیمت میخورند.
نکته حالب این است که وقتی کالایی عرضه نشود، یک فرصت جذاب برای دلالان اقتصادی بوجود می اید‌. یعنی کسانی که یا این کالاها را در انبارشان به تعداد زیاد احتکار کرده بودند؛ که حالا با قیمت‌هایی سرسام آور به بازار میدهند، یا قاچاقچیان و واردکنندگان که با هزینه های خیلیی زیاد تر آن را وارد می‌کنند و میفروشند.

اصلا یکی از عللی که کمپین ها راه میوفتند همین است‌. سلبریتی هایی که کمپین را راه می اندازند دو حالت دارند؛ یک دانش این کار را ندارند و نمی‌دانند اثر معکوس دارد.
حالت دوم این است که دلالان و قاچاقچیان حمایتهای جدی از این مدل کمپین ها کنند.
این کم شدن کالاها در بازار، عموما برای کالاهایی پیش می آید که انبارپذیرند؛ مثل ماکارونی، کنسرو، تن ماهی و…
با تئوری توهم توطئه این موارد را بررسی نمی‌کنیم اما این مدل کمپینها واقعا اتفاقی نیستند.

نکته مهم این است که اقتصاددان ها و متخصصین این رشته هم هیچوقت از این مدل کمپینها حمایت نکردند. اگر صحبت کنند هم مردم دربرابر آنها بسیار گارد میگیرند و می‌گویند او از سمت حکومت پول گرفته تا جلوی همدلی مردم را بگیرد.

عامل دیگری که باید به آن توجه‌ کنیم، چسبندگی قیمتهاست.
تا حالا دقت کرده اید قیمت‌ها سریعا بالا می‌روند اما وقتی میخواند کم شوند، خیلی فرسایشی و طی زمان طولانی این اتفاق می افتد یا حتی بعضا قیمت ها اصلا پایین‌نمی آید.

مورد بعد این است که واقعا کالاها قابل جایگزین شدن اند.
مثلا وقتی شما خرید گوشت را تحریم‌کنید چه اتفاقی می افتد؟ گوشتهای قصابی میگندد یا آن کشتارگاه ورشکست میشود؟
خیر! به یکسری کالاهای دیگر تبدیل می‌شود.  مثلا‌ گوشت همبرگر درست می‌کنند فریزر میکنند‌و مدتها باقی میماند.

یا مثلا اگر مرغ را تحریم کنیم و نخریم، به فرآورده های مرغی مثل ناگت و.. تبدیل می‌شود.
پس اسم این کمپین بطور کل اشتباه است .‌نخرید تا بگندد، نمی‌گنده! بلکه به یک کالای دیگر تبدیل می‌شود. میوه را به کمپوت یا آبمیوه تبدیل می‌کنند.
حالا اینها که کارهای مصرفی است و تاریخ انقضا دارد، یکسری کالاهای دیگر که تاریخ ندارند مثل خودرو را چکار میکنند؟ دپو می‌کنند! احتکار می‌کنند.
پس این بطور کل یعنی اثر این اعتراضات کاملا برعکس است.

تا اینجا ابعاد افتصادی قضیه را بررسی کردیم.
از اینجا به بعد با نظریه بازی‌ها می‌خواهیم ببینیم این‌کمپین ها فارغ از تمام پارامترهاي اقتصادی جواب می‌دهند یا نه.
فرض کنیم‌ کمپین راه می افتد که ماشین نخریم تا ارزان شود. اینجا کسانی که ماشین دارند طبیعتا در این کمپین شرکت نمی‌کنند چون ماشین دارند و ار طرفی اگر بخواهند ماشین را بفروشند در این کمپین شرکت نمی‌کنند که ارزان نشود.
پس دسته اول اینها هستند.
دسته دوم، کسانی هستند که پول خرید ماشین ندارند. پس تاثیری در بازار ندارند.
دسته سوم کسانی اند که پول دارند و می‌خواهند ماشین بخرند. حالا فرض کنیم اصلا این تحریم جواب دهد و قیمت‌ها هم‌کم شود. کسانی که پول نقد دارند شروع به خرید می‌کنند. مخصوصا سرمایه گذارها و کسانی که به دید سودکردن می‌خرند.
این آدمها می‌خرند و دوباره قیمت بالا میرود. این چیزیست که آدام اسمیت به آن دست نامرئی بازار میگفت.
واقعا فکر می‌کنید در شرایط اقتصادی که تورم خیلی بالاست و قدرت خریدها هم کم شده، اگر  فرصت سود کردن برای کسی بوجود آید آن کار را انجام‌ نمیدهد؟
قطعا انجام میدهد.
منفعت شخصی هرکس بر هر منفعت اجتماعی و گروهی اولویت دارد.

کسی که‌ماهیانه ۱۰ میلیون تومان یعنی سالیانه ۱۲۰ میلیون تومان‌ حقوق میگیرد، حالا اگر‌ پس اندازی برای خرید خودروی ۳۰۰ میلیونی داشته باشد و به قیمت ۸۰۰ میلیون بفروشد این کار را نمیکند؟ قطعا می‌کند.
اقتصاد علم انگیزه هاست.

آدم‌ها به انگیزه های شخصی‌شان جواب می‌دهند. اگر میبینید آدم‌ها در صف خودرو و دلار می ایستند که مقداری سود بیشتر کنند، این از بیشعوری و عدم هم نوع دوستی آنها نیست. آنها کار منطقی انجام می‌دهند.  پس آنها را متهم نکنیم. مقصر اصلی کسی است که این انگیزه را برای آدم‌ها بوجود آورده است.

گفتیم در کمپین خرید خودرو آدم‌ها ۳ دسته می‌شدند.
دسته سوم‌کسانی بودند که‌ پول داشتند و می‌خواستند ماشین بخرند. فقط این تعدادند که می‌توانند در این مدل کمپین اثرگذار باشند. گفتیم فرض کنیم‌ این تحریم جواب دهد و قیمت‌ها هم کم شود‌. چه اتفاقی می افتد؟ کسانی که به دید سود کردن می‌خرند که به قیمت بالاتر بفروشند، سریعا وارد بازار شده و خودرو را می‌خرند به دید اینکه چند وقت دیگر قیمت‌ها افزایش میابد. همین هجوم بردن این افراد برای خرید قیمت را بالا می‌برد.

اگر جایی فرصت سود کردن وحود دارد، حتما آدم‌ها برای سود کردن وارد می‌شوند.
اتفاق بدتری هم ممکن است بیوفتد. مثلا تحریم‌ میکنیم؛ قیمت‌ها هم‌ کم میشود، کسانی که ماشین برای مصرف میخواستند بخرند اما‌ با مردم همدلی کردند و خرید نکردند، حالا با فزایش قیمت‌ها بیشتر ضرر می‌کنند.
پس با این‌ کمپین فقط فرصت را برای دلال و کسانی که به دلیل سرمایه گذاری وارد بازار شدند ایجاد کردید.
نکته مهم همین است. اکثر مردم آرزو دارند که همه غیر از خودشان کالا را تحریم کنند تا او بتواند آن را به قیمت کمتر بخرد. اما یک سوال. اگر این فرد کالا را با قیمت کم بخرد حاضر است موقع فروش آن را کمتر از چیزی که خریده است بفروشد؟ طبیعتا خیر!

بحث سر مطالبه گری‌نکردن نیست. اتفاقا باید مطالبه گری کنیم تا شرایط اقتصادی درست شود. اما از راه درست. ما با این مدل اعتراضات کردن مردم را مقصر جلوه میدهیم‌.
ما حقمان این چیزی که سرمان می آید نیست‌.
ما مردم مقصر وضع موجود نیستیم بلکه قربانی های وضع موجودیم‌.
عامل اصلی گرانی و تورم، رشد نقدینگی است. پول بی پشتوانه ای که خلق می‌شود برای ولخرجی های دولتمردان و خرید محبوبیت.
اتفاقا دولتمردان از این کمپین ها بسیار خوشحال می‌شوند. چون همان استراتژی تفرقه بینداز و حکومت کن انجام می‌شود.
ممکن است برایتان سوال شود که اوکی این تحریم‌ها جوابگو نیست. پس ما هجوم ببریم سمت بازارها؟
خیر. این‌کار هم توصیه نمی‌شود.  وقتی هجوم میبرید، چون در کوتاه مدت تولید افزایش پیدا نمیکند، به افراد هم نوع خودمان که وضع اقتصادی خوبی ندارند فشار می آید.

به زودی منابع اضافه می گردند ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین اپیزودها

در این اپیزود درباره این صحبت می‌کنیم که قدرت پتانسیل ایجاد فساد رو ایجاد میکنه. عوامل مختلفی که باعث میشه قدرتمندان از قدرتشون …
در این اپیزود به این سوال مهم جواب می‌دهیم که چه مسیری طی شد تا مردم توانستند به آزادی فکر کنند و آن را حق خود بدانند و در جست و جوی آزادی …
در این اپیزود درباره وضعیت صندوق‌های بازنشستگی در ایران صحبت می کنیم که شبیه بمب ساعتی در اقتصاد ایران بوده و راه زیادی تا …
در این اپیزود می‌خواهیم از تجربیات یک پوکرباز معروف به نام خانم آنی دوک استفاده کنیم و یاد بگیریم که چطور می‌توانیم با تصمیم‌گیری بهتر، زندگی …
لوگوی اکوتوپیا کامل