اپیزود شماره 44
فصل اول

ترکیه

از کمال درویش تا اردوغان

کاور اپیزود چهل و چهارم پادکست اکوتوپیا - ترکیه

معرفی اپیزود ترکیه

در این اپیزود با هم به ترکیه سفر می‌کنیم و داستان دو نفر را بیان می‌کنیم و کارهایی که انجام دادند را بررسی می‌کنیم.

یک سیاستمدار به نام رجب طیب اردوغان و یک اقتصاددان بزرگ به نام کمال درویش.

فایل صوتی اپیزود 44

چند وقت پیش می‌خواندم که نوشته بودند یک پادکست باید یک سالاد خوشمزه به مخاطب ارائه کنه، کمی فکر کردم که این جمله چقدر جالب است‌.

محتوای این سالاد باید آنطور که باید و شاید به دل بنشیند.

روی همین حساب امروز پادکست ترکیبی درست کردیم.

می‌خواهیم باهم به ترکیه برویم و دلستان دو نفر را بگوییم که کارهای جالبی کردند: یک اقتصاددان و یک سیاستمدار 

اقتصاددانی که کارهای بزرگی کرد: کمال درویش

و سیاستمداری که واقعا سیاستمدار است: رجب طیب اردوغان

اگر این دو را در کنار هم قرار دهیم و تحولات این ۲۰؛ ۳۰ سال ترکیه را مرور کنیم خیلی چیز جالبی می‌شود و آینه عبرت خوبی هم برای ماست که بدانیم چطور یک کشور می‌تواند بحران‌های اقتصادی خیلی بد را پشت سر بگذارد و چطور یکسری اشتباهات را تکرار کند.

این اپیزود کمی متفاوت است. 

اقتصاد و سیاست و شرایط اجتماعی در کنار همدیگر همگی یک سالاد خوشمزه می‌شود که امروز آن را به شما ارائه می‌دهیم.

منابع مختلف برای این اپیزود استفاده شده؛ ولی اگر این مباحث را دوست دارید؛ یکی از کتاب‌های خیلی خوب؛ کتاب دیروز و امروز یک ملت، واکاوی تحولات ترکیه از ۱۹۸۹ تا امروز است.

در تاریخ اقتصادی ترکیه؛ فراز و نشیب های زیادی می‌بینیم که اتفاقا خیلی هم بی ربط به وضع اقتصادی امروز ما نیست.

در همین ۴۰ سال اخیر اگر اقتصاد ترکیه را بررسی کنیم می‌بینیم در دهه ۱۹۸۰ عملکرد خیلی خوبی داشت اما در دهه ۱۹۹۰ آنقدر اوضاع اقتصادی بد شدکه تا مرز فروپاشی اقتصادی و حتی استعفای دولت هم پیش رفت.

اینجا بود که کمال درویش، معمار اقتصادی ترکیه وارد  عمل شد و واقعا معجزه کرد.

به کمی قبل از کمال درویش برگردیم.

وضعیت اقتصادی ترکیه قبل از آمدن کمال درویش در دهه۱۹۹۰ آنقدر بد بود که آن دهه را دهه سیاه اقتصادی ترکیه می‌دانند. تورم خیلی بالا رفت و طی ۶ سال قیمت دلار در ترکیه حدود ۱۰۰ برابر شد.

ارزش پول ملی ترکیه هم افت خیلی شدیدی را تجربه کرد. تورم بالا از یک طرف و رشد اقتصادی نزدیک به صفر که در خیلی از سالها منفی بود و حتی به منفی ۶ درصد هم رسید از طرف دیگر؛ در کنار کاهش ۳۰ درصدی درآمد شهروندان ترکیه باعث شده بود ترکیه وارد بحرانی جدی شود.

اقتصادی ترکیه واقعا بیمار شده بود. این مشکلات، بحران‌های سیاسی و اجتماعی زیادی را برای این کشور به وجود آورده بود.

روندی که باعث شده بود اقتصاد تضعیف شود و اعتماد عمومی به حاکمیت از بین رود.

در این شرایط اعتماد عمومی مردم هم از بین رفته یود و باعث شده بود جریان سرمایه به طور معکوس اتفاق بیوفتد و فشار به نظام بانکی خیلی زیاد شود.

همه این اتفاقات بصورت یک دومینو قرار گرفته بود و بخش‌های مختلف اقتصاد ترکیه را تحت تاثیر قرار می‌داد.

این بحران آنقدر جدی شد که نرخ ارز در ترکیه در ۶ ماه ابتدایی ۲۰۰۱، دوبرابر شد.

حالا همه این اتفاقات اقتصادی در ترکیه درحالی راشت رقم می‌خورد که ترکیه هیچ برنامه‌ای برای گذر از بحران هم نداشت.

در تیم تصمیم‌گیرنده های اقتصادی کشور اختلاف نظرات شدیدی وجود آمده یود.

این اختلاف نظر تا جایی بالا گرفت که بین رئیس جمهور و نخست وزیر، رسما دعوا شد.

رئیس جمهور وقت، نخست وزیر را علنا به فرار متهم کرد.

در این شرایط، رئیس بانک مرکزی ترکیه، با حالت استیصال از سمت خود استعفا کرد‌.

ریشه اصلی این بحران، در فساد خیلی بالا در دولت، ناترازی بانک‌ها و بودجه بود.

این بحران آنقدر جدی شد که در ۲۹ فوریه ۲۰۰۱ احزاب مخالف ائتلاف دولت هم با برگزاری راهپیمایی های روزانه خواستار استعفای دولت بودند.

ترکیه رسما دچار یک بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شده بود.

این وضعیت آنقدر بد شده بود که دیگر سیاستمداران راهی جز تصمیم‌گیری درست نداشتند.

اوایل سال ۲۰۰۱ سیاستمداران در ترکیه تصمیم گرفتند تیم اقتصادی را عوض کنند و کار را به کاردان بسپرند.

دیدند هیچکس بهتر از کمال درویش نیست‌.

کسی که در آن دوران در بانک جهانی مشغول به کار بود.

آدمی فوق العاده باسواد و با رزومه کاری موفق.

در بهترین نهادهای مالی دنیا تجربه های موفق داشت.

از او خواستند به ترکیه بیاید و رئیس بانک مرکزی شود.

البته کمال درویش این پیشنهاد را رد کرد‌. وقتی از او دلیل خواستند یک جمله جالب گفت: من می‌دانستند این بحران طوری نبود که بانک مرکزی به تنهایی بتواند آن را برطرف کند. حل این بحران فقط یک راهکار داشت: هماهنگی کامل بین تیم اقتصادی دولت.

او معتقد بود تغییر اساسی باید در سطح بالاتر اتفاق افتد‌.

روی همین حساب به سیاستمداران می‌گوید من فقط در صورتی می آیم که رئیس خزانه شوم نه رئیس بانک مرکزی.

وزیر خزانه همان رئیس سازمان برنامه و وزیر اقتصاد در کشور ماست.

شرط دوم هم این بود که بقیه اعضای تیم اقتصادی مخصوصا رئیس کل بانک مرکزی را خودش انتخاب کند‌. سیاستمداران که راهی جز این نداشتند، حرف او را قبول کردند و شرایط بازگشت سریع او به ترکیه را مهیا میکنند‌.

اتفاقی که طی ۱ هفته می افتد.

کمال درویش از شغل قبلی خود در بانک جهانی استعفا داد و تیم خودش را از کارشناسان خبره که شامل رئیس کل بانک مرکزی، معاون بانک مرکزی و یکی از همکارانش در بانک جهانی بود، تشکیل داد.

کمال درویش علاوه بر وزارت خزانه داری، مسئول مذاکره با نهادهای بین المللی و ایجاد هماهنگی بین بانک مرکزی و آژانس قانونگذاری و نظارت بانکی را هم عهده دار شد.

کمال درویش معتقد بود مهم ترین مسئله ترکیه اقتصاد رانت‌جو است.

نهادینه شدن گرایش به رانت نه تنها در اقتصاد بلکه بنیان های اجتماعی کشور را تخریب می‌کند و هیچ چیز از این برای کمال درویش سخت‌تر نبود. واقعا در یک اقتصاد رانت جو قطع کردن دست ذینفعان اصلا راحت نیست و هزینه اش ممکن است حتی به حذف یا کشته شدن خود کمال درویش برسد.

ولی کمال درویش مرد عمل بود‌. کم کم اصلاحات اقتصادی را شروع کرد‌.

برنامه اش این بود: تغییر از یک جامعه رانت جو به اقتصادی مدرن، شفاف و بدون امتیازات ویژه سیاسی.

او از سال ۲۰۰۲ اصلاحات را شروع کرد‌.

استراتژی اصلی اش هم تغییر رویکرد اقتصادی ترکیه بود.

او می‌گفت چیزی که ترکیه می‌خواهد تغییر سیستماتیک اقتصاد، از یک اقتصاد رانت محور به یک اقتصاد مدرن و رقابتی است.

یک منطق جالب هم داشت؛ میگفت این بحران به نفع کشور شد چون با بحران فرصت اصلاحات فراهم می‌شود.

در شرایط عادی گروه های ذینفع حاضر به از دست دادن منافع خود نیستند اما در شرایط بحرانی، اینجا ذینفعان برای دوام آوردن و استفاده بیشتر، مجبورند تن به اصلاحات دهند.

کمال درویش در مدت کوتاهی که سرکار بود قوانین را به طور کلی عوض کرد.

بانک مرکزی، نظام بانکداری، قوانین مربوط به بودجه را اصلاحات اساسی کرد.

البته تمام این تغییرات اساسی را به عنوان رو بنای تغییر رویکرد اساسی با اقتصادی ببینیم چون تغییر یک قانون با تنهایی کارکرد خاصی ندارد.

این تیم اقتصادی در یک بازه چند ماهه اصلاح نظام بانکی، اصلاح ساختار بودجه و نظام ارزی را شروع کردند که کار سختی هم بود. چون باید اعتماد فعالان اقتصادی و سرمایه‌داران را به اقتصاد بازمیگرداندند.

پس روی کسری بودجه تمرکز بیشتری کردند و برای پیشبرد این هدف هم خود کمال درویش شخصا با گروهای مختلف شروع به مذاکره کرد‌.

همه این کارها باعث شد اقتصاد ترکیه که حدود ۳ دهه بود تورمهای ۲ رقمی و ۳ رقمی داشت، روند کاهش تورم را شروع کند و به رشد اقتصادی هم دست یابد.

این اصلاحات از ۲۰۰۲ شروع شد تا ۲۰۰۶.

یکی از تغییرات جدی که انجام دادند این بود که در سال ۲۰۰۵، ۶ تا صفر از پول ملی ترکیه حذف کردند‌.

قبل از شروع اصلاحات در ۲۰۰۱، ارزش هر دلار آمریکا حدود ۱میلیون و ۶۵۰ هزار لیر بود.

با اصلاحات ترکیه، باعث شد سال ۲۰۰۵ با معرفی لیر جدید، ارزش هر دلار به ۳‌۴ لیر برسد و روند تقویت ارزش لیر در برابر دلار ادامه یابد و تورم کاهش پیدا کرده بود.

نرخ تورم این کشور اوایل دهه ۹۰ حدود ۱۲۰درصد بود ولی با اصلاحات اساسی سال ۲۰۰۳ تورم به ۱۳ درصد رسید.

از سال ۲۰۰۴ به بعد غیر از چند سال اخیر، نرخ تورم هیچوقت به بالای ۱۰ درصد نرسید.

با سیاست‌های درست کمال درویش و تیم اقتصادی اش، موفقیت های چشمگیری در کارنامه اقتصادی ترکیه ثبت شد.

اینجا یک بدی داشت: توهم موفقیت گریبانگیر سیاستمداران آن دوران شد و باعث شد کمال درویش را هم به استعفا از وزارت اقتصاد وادار کند‌.

کم کم در ترکیه تفکر سیاسی به اقتصادی غالب شد.

موفقیت اقتصادی ترکیه این توهم را در ذهن سیاستمداران جا انداخت که مدل مدیریت درست آنها آنروز این شرایط ترکیه را بوجود آورده است.

عقل خود را بالاتر از اقتصاددان ها دانستند.

امروزه در ترکیه دیگر خبری از تورم تک رقمی و تقویت ارزش پول ملی نیست. تورم دوباره ۶۰، ۷۰ درصد شده و رشد اقتصادی هم کاهش یافته.

اردوغان عقل خود را از هر اقتصاددانی بالاتر می‌داند.

قبل از ورود به داستان اردوغان، کمی از کارهای کمال درویش را مرور کنیم.

چون دقیقا کارهایی است که ایران خیلی به آنها نیاز دارد.

یکی از کارهای درست او، رها کردن سیاست لنگر اسمی نرخ ارز بود‌ یعنی  سیاستمداران ترکیه مثل سیاستمداران ما نرخ ارز را یک چیز ناموسی می‌دانند و آن را به صورت مصنوعی می‌خواهند پایین نگه دارند‌.

تا قبل از کمال درویش، سیاستمداران سعی می‌کردند سیاست لنگر اسمی را حفظ کنند‌.

خیلی سفت و سخت هم کمال درویش پای این سیاست ماند و قانون گذاشته بود بانک مرکزی غیر از شرایط خاص به هیچ عنوان اجازه دخالت در بازار ارز را ندارد.

کار دوم او، استقلال بانک مرکزی و انقباض مالی و پایداری بدهی بود‌.

او دید اگر بانک مرکزی مستقل نباشد نمی‌تواند سیاست‌های خود را درست پیش ببرد.

استقلال بانک مرکزی در پیش گرفت و کم کم نظام بانکداری را کلا اصلاح کرد.

البته عامل سوم، خیلی مهم بود. کمک‌های خارجی.

کمال درویش دید اقتصاد ترکیه به تنهایی نمی‌تواند از این بحران گذر کند.

حالا که شرایط اقتصادی کم کم ثبات پیدا میکرد، سراغ کمک مالی موسسه برتون بودز رفت . مخصوصا صندوق بین المللی پول‌.

هرچند خیلی‌ها معتقدند این سیاست شمشیری دولبه است.

مثل اتفاقی که در اپیزود آلمان گفتیم بدهی های خارجی با کشور چه کرد.

اما از آنجا که کمال درویش اقتصاددان کاردرستی بود می‌دانست چطور عمل کند.

اردوغان واقعا از سیاستمدار ترین و ملی ترین آدمهای ترکیه است.

آدمی که فوق‌العاده باهوش است و برای رسیدن به اهدافش از هر کسی گذر می‌کند و به هرکس امتیاز میدهد و به موقعش هم دکمه طرف را می‌زند!

بد نیست بدانید او تنها مسلمانی بود که از یهودیان صهیونیست جایزه گرفت. هم عضو ناتو بود هم با پوتین رابطه خوبی داشت.

کسی که مدتهاست در سو ای عثمانی کبیر شدن ترکیه به سر می‌برد و به دنبال از بین بردن ساختار سکولاری آتاتورک است‌. تمام تلاشش را می‌کند که عقاید اسلامی اش را در جای جای ترکیه عملی کند و چند سالی هم هست که تفکرات اسلامی خودش را در ترکیه پیاده میکند‌. در مورد حجاب تلاش جدی میکند‌.او اعتقاد خاصی به حقوق برابر زن و مرد ندارد و معتقد است وظایف اصلی زنان مادری است.

رجب طیب اردوغان در ۱۹۵۴ در خانواده ای فقیر و پرجمعیت و سنتی بدنیا امد‌.

پدرش یک مامورد گارد ساحلی دریای سیاه بود.

وقتی ۱۳ ساله بود پدرش تصمیم گرفت به استانبول نقل مکان کند.

پس به حومه استانبول آمدند. اردوغان کودک کار بود و برای بدست آوردن پول هم لیموناد و سیمیت می‌فروخت.

در یک مدرسه اسلامی تحصیل کرد‌ بعد به دانشگاه مرمره استانبول در رشته مدیریت تحصیل کرد.

البته همیشه یک عده ادعا می‌کنند او مدرک دانشگاهی ندارد بلکه مدرک معادل دانشگاهی دارد.

 او از همان دوران جوانی علاقه خیلی خاصی به فوتبال داشت و تا دهه ۱۹۸۰ هم در تیم‌های نیمه حرفه ای حضور پیدا کرد‌.

بخاطر دعوا با مربی سکولاری تیم را ترک کرد و کم کم وارد عرصه سیاست شد.

اردوغان گرایش‌های اسلامی و سیاسی زیادی داشت. از اوایل جوانی یک اسلامگرای سیاسی بود.

در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، در مجلسهای اسلام‌گرایان فعال بود و عضو حزب رفاه اسلامی نجم‌الدین اردکان شد. اردغان یکی از تندترین جوانان این حزب بود‌. اردکان که این ا

تندی را در او دید خیلی زود تلاش کرد او را رشد دهد.

تا جایی که اردوغان را رئیس شاخه جوانان حزب کرد.

کم کم محبوبیت این حزب در دهه ۱۹۹۰ زیاد شد. در همان دوران اردوغان به عنوان نامزد حزب برای شهرداری استانبول در ۱۹۹۴ در رقابت ها شرکت کرد و این شهر را ۴ سال اداره کرد.

در دوران شهرداری خیلی خوب عمل کرد و عقاید سنتی و مذهبی اش را کمی کنار گذاشته بود.

حداقل در ظاهر وجهه خود را از یک سنت‌گرا به یک عملگرا تغییر داده بود.

اردکان در آن دوران اولین نخست وزیر اسلامگرای ترکیه بود که فقط ۱ سال در سمت خود بود تا اینکه سال ۱۹۹۷ ارتش او را مجبور به کناره گیری کرد.

با این اتفاق اردوغان با مقاماتی که سکولار بودند به طور جدی درگیر شد.

بد نیست بدانید همان سال اردوغان به علت خواندن یک شعر اسلامی ضد سکولار به تحریک‌ نفرت نژادی محکوم شد.

 در این شعر آمده بود که مساجد، پادگان ما هستند.

گنبدها، کلاه‌خود؛ مناره ها، سرنیزه‌های ما و مؤمنان سربازان ما.

با خواندن این شعر اول کار به ۲ سال و بعد به ۱۰ ماه حبس محکوم شد. ولی فقط ۴ ماه در زندان بود و بطرز عجیبی از زندان آزاد شود و به سیاست برگشت اما در سال ۱۹۹۸ فعالیت حزب او بخاطر نقض اصول سختگیرانه سکولار مدرن دولت ترکیه ممنوع شده بود.

حالا اردوغان که متوجه شده بود اردکان دیگر برایش کاربرد خاصی ندارد کم کم از اردکان فاصله گرفت و او را کنار گذاش و سال ۲۰۰۱ با متحد خودش عبدالله گل یک حزب جدید با ریشه اسلام‌گرایانه به نام حزب عدالت و توسعه را تاسیس کرد‌. محبوبیتش روز به روز بیشتر شد. مخصوصا بین دو گروه: گروه اول متدینین ترکیه بودند که سکولارها آنها را کنار زده بودند.

گروه دوم کسانی بودند که از رکود اقتصادی اواخر دهه ۱۹۹۰ در عذاب بودند.

سال ۲۰۰۲ حزب عدالت و توسعه اکثریت را در انتخابات پارلمانی بدست آورد و سال بعدش هم اردغان با عنوان مخست وزیر منصوب شد‌.

از سال ۲۰۰۳ اردوغان ۳ دوره نخست وزیر بود. در دورانی که اقتصاد ثبات یافته بود و حالا به عنوان یک اصلاح طلب بین المللی مورد تعریف و تمجید قرار می‌گرفت.

اردوغان پروژه های زیرساختی بزرگی برای مدرن کردن ترکیه در اولویت کارش داشت. اقدامات درستی که باعث شد طبقه متوسط کشور بزرگتر شوند و میلیونها نفر از فقر خارج شوند.

اردوغان که حالا هم مدیریت خوبی از خود نشان داده بود و هم محبوبیت داشت؛ دوباره روحیه اسلام‌گرایی اش اوج گرفت‌. حالا حزب اردوغان قانون ممنوعیت پوشیدن روسری در دانشگاه و خدمات عمومی را ممنوع کرد‌.

قانونی گه بعد از کودتای نظامی ۱۹۸۰ در ترکیه اعمال شده بود. این کارش را 

ادامه داد و این ممنوعیت را برای زنانی که در ارتش و پلیس و قوه قضائیه کار می‌کردند را لغو کرد.

افراد زیادی به او منتقد شدند و شکایت داشتند اردوغان با این کارهایش به ستون‌های جمهوری سکولار آتاتورک آسیب می‌زند.

اما اردوغان با اینکه خودش یک مذهبی دو آتشه بود همیشه میگفت من هیج تمایلی به تحمیل ارزش‌های اسلامی ندارم و با این‌کار صرفا از حقوق ترکها برای ابراز آشکارتر دینشان حمایت میکنم. اما همه اینها در کنار این است که بارها گفته نقص اصلی زنان در جامعه باید ایفای نقش های سنتی جنسیتی باشد که این نقش بیشتر از هر چیزی مادر ایده آل و همسر ایده آل بودن زنان است.

اردوغان فمینیست‌ها را مسخره می‌کردند و میگفتن نمی‌شود با زن و مرد یکسان رفتار کرد.

لقاید اسلامی او هرروز بیشتر می‌شد و بر تصمیمات سیاسی اش تاثیر میگذاشت تا جایی که در سال ۲۰۲۰ مسجد ایاصوفیه را که ۱۵۰۰سال پیش به عنوان کلیسای جامع ساخته شده بود و ترکهای عثمانی ان را به مسجد و اتاتورک آن را به موزه تبدیل کرده بود که‌نمادی از دولت جدید سکولار بود را دوباره به پایگاه مسلمانان تبدیل کرد‌.

اردوغان در طول رهبری اش به عنوان شخصیتی مهم در سیاست های بین المللی رشد کرد.

به عبارت بهتر، همه کار کرد و از هر کس امتیاز خاصی گرفت. با ناتو، اتحادیه اروپا و اسرائیل همکاری کرد.

با حمایت آمریکا ترکیه را در کسوت یک قدرت منطقه مطرح کرد. هرچند که رئیس یک کشور عضو ناتو بود اما روابط نزدیکی با ولادمیر پوتین داشت و در جنگ اوکراین و روسیه خود را میانجی معرفی کرد‌.

او برای بقا در قدرت و اسلامی کردن ترکیه همه کار کرد و هرکس را مانع اش بود از سر راهش برداشت؛ از اردکان گرفته تا کمال درویش و خیلی از فعالان اقتصادی دیگر ترکیه.

حالا که فهمیدیم کمال درویش و اردوغان چه کسانی بودند، اینها را کنار هم بگذاریم‌.

کمال درویش از سمت وزارت اقتصاد ترکیه استعفا کرد‌. کم کم تفکر سیاسی بر تفکر اقتصادی در ترکیه پیشی گرفت.

موفقیت‌های اقتصادی ترکیه این تفکر را جای انداخت که مدل مدیریت سیاستمداران باعث شده شرایط خوب شود.

امروز در ترکیه خبری از تورم تک رقمی و تقویت ارزش پول ملی نیست.

اردوغان با سیاست‌های غلط و اقتصادی اش عقلش را از هر اقتصاددانی بالاتر می‌داند.

مثلا نرخ بهره را شیطانی می‌داند و معتقد است این نرخ بهره معادل رباست.

بارها بصورت دستوری آن را پایین‌ نگه داشت و حتی چند بار روسای بانک مرکزی ترکیه را اخراج کرد چون در مقابل سیاست‌های غلطش ایستادگی میکردند.

بد نیست بدانید حتی داماد خود اردوغان که وزیر اقتصاد بود و جلوی سیاست‌های غلط اقتصادی اش ایستاده بود رادمجبور به استعفا کرد.

نتیجه سیاست‌های غلط اقتصادی اش، تورمهای بالا در ترکیه و کاهش ارزش پول ملی شد.

امروز قیمت دلار در ترکیه هر لحظه بالاتر میرود‌.

در دهه ۴۰ علینقی عالیخانی با آن سابقه درخشانش در ایران کنار گذاشته شد؛ در ترکیه هم‌ کمال درویش را که نقشی مشابه او داشت را کنار گذاشتند.

وقتی شما ساختاری که پر از رانت و فساد است را اصلاح میکنید، ذینفعان رانت ساکت نمینشینند‌.

نکته ای که حتما باید توجه کنیم این است که کمال درویش صرفا یک معمار اقتصادی بود نه منجی اقتصادی.

یعنی شرایط برایش مهیا بود که اصول اقتصادی را پیاده کند. کلا نباید در اقتصاد دنبال منجی برای بهتر کردن شرایط باشیم.

اگر می‌خواهیم مطالبه گری انجام دهیم باید طوری باشه که بستر مناسبی داشته باشیم که آدمهای مختلف شرایط را بهتر کنند.

در کشور خودمان اقتصاددانان کار درست زیادی وجود دارد که اگر شرایط برایشان مهیا باشد کارهای خیلی بزرگتر از کمال درویش هم می‌توانند انجام دهند.

وقتی بستر مناسب و ساختار مناسب ایجاد شد و یک تیم درست معماری اقتصادی را انجام دادند، این کارها اثراتش را بطور آنی به ما نشان‌ نمی‌دهد.

خود کمال درویش بازه کمی مسئولیت اقتصادی را بر عهده داشت‌ اما آثار کارهایش چند سال بعد یعنی ۲۰۰۶ به بعد خودش را نشان داد.

از طرفی تاثیر کمک‌های خارجی و مبادله با بانک‌های جهانی نباید نادیده گرفته شود.

بستر سیاسی و اقتصادی مناسب و آدمهای مناسب برای بهبود شرایط یک کشور لازم است.

در کار درستی کمال درویش هیج شکی نیست. کسی که توانست شرایط اقتصادی ترکیه را خوب کند و از فروپاشی ترکیه جلوگیری کرد.

طی مدت کوتاهی اصلاحات اساسی رقم زد.

اما اردوغان فارغ از تفکرات اقتصادی غلطش، به عنوان یک سیاستمدار که برای کشورش هرکار می‌کند و از هرکس امتیاز می‌گیرد واقعا قابل تقدیر است.

او فوق‌العاده باهوش است. کسی که هم با ایران ارتباط دارد هم با آمریکا.

با ایلان ماسک در ترکیه دیدار می‌کند.

واقعا یک ملی گرای دو آتشه است.

امثال کمال درویش را در ایران زیاد داریم. اقتصاددانان باسواد و کاردرست کم نیستند اما فضا مهیا نیست.

اگر یک گروه سیاستمدار دلسوز در کنار یک گروه اقتصاددان کاردرست داشتیم هنوز که هنوزه با این همه فرصتی که از دست رفته دور از انتظار نیست که شرایط ایران هم بهتر شود.

به چند نکته در انتهای اپیزود باید توجه کنیم: 

یکی اینکه با کسانی که معتقدند مردم مقصرند و تغییر باید از پایین به بالا انجام شود؛ ترکیه را یادآوری کنید. مردم ترکیه در این ۳۰، ۴۰ سال اخیر تغییر خاصی کردند؟ خیر! این نتیجه کارهای سیاست‌گذاری بوده‌ نه مردم.

روش سیاست‌گذاری و حکمرانی بود که باعث تغییر در ترکیه شد.

مورد دیگر اینکه تا وقتی تفکر سیاسی به تفکر اقتصادی غالب است شرایط هم تغییر نمی‌کند. اقتصاد یک علم است که جواب خیلی از مشکلات را داده است.

فرق ندارد اصول اقتصاد در چه کشوری اجرا شود؛ اینکه به روش درست آن را پیاده سازی کنیم مهم است.

مورد سوم این است که جایگاه رئیس کل بانک مرکزی خیلی مهم است. اگر ایران یک رئیس کل بانک مرکزی بله قربان گو نداشت و اگر آدمهای قوی بودند که جلوی تمامیت خواهی دولت می ایستادند شاید کمی شرایط اقتصادیمان بهتر می‌شد.

به عنوان حرف اخر؛ اگر کمال درویش زنده یود و شرایط بد اقتصادی ما را می‌دید چه میگفت؟

احتمالا اگر زنده بود میگفت اتفاقا بحران‌ها و شرایط بد اقتصادی است گه باعث می‌شود اصلاحات اساسی شکل گیرد.

این بحران‌های که فرصت اصلاحات را فراهم می‌کند.

چون در شرایط عادی گروه های ذینفع حاضر به از دست دادن منافع خودشان نیستند اما در این شرایط بدون ایجاد اصلاحات ممکن است آینده ای برای اقتصاد باقی نماند که بخواهند از آن منتفع شوند‌.

شاید این شرایط اقتصادی بد ما؛ روزی باعث اصلاحات اساسی اقتصادی در کشور شود.

به زودی منابع اضافه می گردند ...

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین اپیزودها

در این اپیزود درباره وضعیت صندوق‌های بازنشستگی در ایران صحبت می کنیم که شبیه بمب ساعتی در اقتصاد ایران بوده و راه زیادی تا …
در این اپیزود می‌خواهیم از تجربیات یک پوکرباز معروف به نام خانم آنی دوک استفاده کنیم و یاد بگیریم که چطور می‌توانیم با تصمیم‌گیری بهتر، زندگی …
در این اپیزود درباره مغالطه‌ها و باورهای عمومی اشتباهی مرتبط با خیریه حرف می‌زنیم و اصول و آسیب‌های جدی بررسی می‌کنیم …
این اپیزود درباره یکی از بزرگترین خاندان‌های کارآفرینی در ایران، خاندان لاجوردی است که چهار نسل کارآفرینی کردند و صنعت …
لوگوی اکوتوپیا کامل