کتاب اعراب (سال 2021) نگاهی عمیق به تاریخ سههزارسالهی مردمی میاندازد که ما آنها را به نام عرب میشناسیم. این کتاب کاوشی است در نیروهای شکلدهندهی فرهنگ اعراب در قالب یک گروه و نیروهایی که از آن زمان تاکنون آنها را متحد نگه داشته است.
تیم مکینتاش-اسمیت سیسال در صنعا، پایتخت یمن، زندگی کرده است. او چندین کتاب در مورد جهان عرب نوشته، کتابهایی با موضوع تاریخ و سفرنامه. در سال 2011، مجلهی نیوزویک او را یکی از دوازده سفرنامهنویس برتر در صد سال گذشته معرفی کرد.
نگاهی به تاریخ پرفرازونشیب عرب
داستان مردمی که ما آنها را با نام اعراب میشناسیم، پر از ماجرا و شخصیت است. از تمدنهای باستانی که درگیر مسئلهی آبیاری بودند تا صعود پرشتاب آنها به صحنهی جهانی با ظهور حضرت محمد، شکوفایی اعراب در سلسلهی امویان و سپس علمدوستی عباسیان، از خیانتهای وحشیانهای که هنوز بخشیده نشدهاند تا سوارکاران مغول، داستان اعراب داستانی است که قدیمیترین روایتهای آن هنوز هم در جریان هستند. جهان عرب از قرن هفتم به بعد از نظر سیاسی متحد نبود. اما در کتاب اعراب، شما درک خواهید کرد که چه نیرویی این منطقهی متنوع را به هم پیوند میدهد.
طبیعت همیشه سرنوشت مردم شبهجزیرهی عربستان را رقم میزند. از نظر جغرافیایی، این منطقه را میتوان به سه منطقه تقسیم کرد: شمالغربی و مناطق سنگی، فلات مرکزی خشک و شنی و قسمت حاصلخیز جنوبی. یک چیز همهی این سه منطقه را به هم متصل میکند: کمبود آب. مردم شبهجزیرهی عربستان دو روش برای پیدا کردن آب داشتند. در مناطق جنوب که حاصلخیزتر است، آنها با استفاده از کارهای کشاورزی بزرگمقیاس، آب باران را جمعآوری و ذخیره میکردند. این امر سازماندهی سیاسی و اجتماعی را آسان میکرد.
در سایر قسمتهای عربستان، مردم به دنبال آب در بیابان سرگردان بودند. این سرگردانان بیابانگرد که به صورت قبایل زندگی میکردند، اولین افرادی بودند که با نام عرب شناخته شدند. آزادی عشایری آنها یکی از ویژگیهای اصلی فرهنگ عرب شناخته شده است. در نهایت، اعراب جنوب یکجانشین شدند و گروههای عشایری هم شروع به تجارت با هم کردند. در قرن اول قبل از میلاد، اعراب ساکن جنوب شروع به تجارت کندر و سایر کالاهای باارزش از طریق مسیرهای کوهستانی کردند. آنها این مسیرها را با شتر طی میکردند.
اما کالاهای لوکس تنها چیزی نبودند که در امتداد مسیرهای تجاری جابهجا میشدند. اعراب اولیه از شعر برای حفظ تاریخ، دعا و ارتباطات عمومی استفاده میکردند. شعر نزد اعراب بسیار محبوب بود و از شمال به جنوب شبهجزیره رسید. اولین اشارهی کتبی به اعراب در آثار یک شاعر عرب دیده میشود که قبیلهی آنها در سال 853 با ائتلافی از قبایل عرب جنگید. این اشاره نشاندهندهی روابط اعراب با امپراتوریهای همسایه است.
برای آشوریها، بابلیها و بعدها ایرانیان، اعراب آفاتی بودند که کاروانهای تجاری آنها را غارت میکردند و شترهایشان را میدزدیدند. قبایل عرب در جنگ با یکدیگر و همچنین خارجیها پیشرفت کردند؛ زیرا اسب را به زرادخانهی خود اضافه کردند. شترها برای رسیدن به جنگ عالی بودند؛ اما سرعت و چابکی اسب، همراه با نوآوریهای جدید مانند زین و رکاب، اعراب را به یک نیروی جنگی قوی تبدیل کرد. اعراب در آن زمان هنوز خود را یک ملت نمیدانستند؛ اما تماس با دو امپراتوری بهتدریج این وضع را تغییر داد. از غرب رومیان آمدند، از شرق ایرانیان. هر دو این امپراتوریها قبایل مختلف عرب را یک گروه میدیدند و بهتدریج اعراب نیز باور کردند که ملتی واحد هستند.
یک پاسخ
با تشکر از شما بابت معرفی این کتاب جذاب.
دو نقد کوتاه:
۱. به جنگ دکار در منابع فارسی معمولا با همان شیوه نگارش عربی یعنی ذیقار اشاره میشود. دکار احتمالا تلفظ انگلیسی این کلمه است.
۲. در ایده کلیدی ششم سقوط امپراتوری عباسی به دوران سلجوقی نسبت داده شده که ممکن است کمی گمراه کننده باشد. سقوط رسمی خلافت عباسی با حمله هولاکوخان مغول رقم میخورد. اما در معنای اقتدار سیاسی تقریبا نفوذ این خاندان با فتح بغداد توسط آل بویه به پایان میرسد. قدرتگیری ترکان سلجوقی در واقع شرایط مساعدتری برای بازسازی حداقل اقتدار معنوی خلیفه در قلمرو اسلامی فراهم میکند هرچند همچنان به لحاظ سیاسی در ذیل اقتدار سیاسی سلاطین سلجوقی قرار میگیرد. در مجموع خلافت عباسی در دوران سلجوق گرچه فاقد اقتدار سیاسی معنادار است، اما به لحاظ رسمی وجود دارد و سلطان برای کسب مشروعیت ناچار به حفظ و تقویت کنترل شده آن است.