تا به حال فکر کردید افرادی که به خاطر سکته مغزی که فلج می شوند، چگونه می توانند دوباره از چنگال استفاده کنند یا دکمههای پیراهن خود را ببندند؟ برخلاف آنچه برای مدت طولانی تصور میشد، مغز سیمکشی سختی ندارد؛ بلکه می تواند تغییر کند، بازسازی شود و رشد کند. کتاب مغزی که خودش را تغییر می دهد، با استفاده از تجربه و آزمایشات واقعی دانشمندان ، پزشکان و بیماران به ما نشان می دهد که چگونه به جای تکیه بر جراحی و دارو ، می توانیم مغز خود را از طریق فکر و رفتار تغییر دهیم.
نورمن دویج روانپزشک، روانکاو و محقق مرکز آموزش و تحقیقات روانکاوی دانشگاه کلمبیا و گروه روانپزشکی دانشگاه تورنتو است. آثار او تاکنون در بسیاری از رسانههای معروف از جمله وال استریت ژورنال، تایم و گاردین منتشر شده است. دویج اغلب در برنامههای تلویزیون و رادیو اجرا میکند و جز نویسندههای پرفروش نیویورک تایمز است.
این کتاب درباره قدرت شگفتانگیز مغز در بازآفرینی خود است. مغز شما و دکتر هو، اشتراکهای زیادی دارند. مغزتان مانند دکتر، میتواند بارها و بارها خود را بازآفرینی کند. بعد از یک آسیب میتواند خودش به درمان خودش بپردازد، با کسب تجربه قادر است خود را رشد دهد و حتی میتواند توان فیزیکی شما را عوض کند.
این کتاب نمایشدهنده انعطافپذیری خیرهکننده مغز است. این که چطور یک عضو از بدن میتواند خودش را به وجود بیاورد، توسعه دهد، به آسیب واکنش بدهد و خودش را تهییج کند، چیزی که باعث میشود ما به عنوان انسان بتوانیم تا این اندازه خود را با شرایط وفق بدهیم.
در این کتاب میبینید که:
برای سالها تصور میشد که وقتی رشد مغز کامل شود، دیگر بدون تغییر میماند. تنها تغییری که ممکن تصور میشود، زوال مغز در کهنسالی بود. اما با پیدایش دانش نوروپلاستیسیتی ما دریافتیم که دریافت ما از مغز خودمان تا چه اندازه اشتباه بوده است.
نوروپلاستیسیتی یا انعطافپذیری عصبی توانایی مغز برای تغییر پیوسته خود است. پیشوند نورو از کلمه نورون گرفته شده است. سلولهای عصبی در مغز و سیستم اعصاب؛ و پسوند پلاستیستی به معنای تغییرپذیر است. نورو پلاستیسیتی یعنی توانایی مغز در ساختار عصبی و کارکرد خود به وسیله افکار و فعالیتها.
اما مغز چطور قادر است خود را تغییر دهد؟ یکی از روشها Unmasking یا نقابزادیی است.
نقابزدایی به ما میگوید که چطور یک مسیر عصبی میتواند غیرفعال شود و مسیری جدید با تکرار قدرت بگیرد.
شیرل شیلتز یک مثال خوب از این پدیده است. او برای مدت پنج سال هر بار که میخواست از جای خود برخیزد، تعادلش را از دست میداد. او تقریبا تمام قسمت وستیبولار مغز خود را از دست داده بود، ناحیهای که برای تعادل به آن نیاز داریم. اما یکی از پیشگامان نوروپلاستیسیتی ، پاول باخ وای ریتا برای او یک دستگاه پوشیدنی مخصوص طراحی کرد. دستگاه در واقع یک شتابسنج بود که سیگنالها را به نواری پلاستیکی حاوی الکترود میفرستاد. این نوار به زبان بیمار متصل میشد. در مرحله بعدی گیرندههای عصبی زبان به جای آن که به طور طبیعی به ناحیهای از کورتکس که لامسه را درک میکند متصل باشد، به بخش پردازش تعادل فرستاده میشد.
بعد از مقداری تمرین با دستگاه، مسیری جدید در مغز او نقابزدایی و تقویت شد. او با این روش توانست بار دیگر تعادل خود را بازیابد.
طبیعت به ما مغزی داده که بتوانیم با تغییر دادن آن در جهان پر از تغییر دوام بیاوریم.
2 پاسخ
با سلام و احترام
پوریا عزیز بسیار سپاس گذارم بابت فعالیتت تو این حوزه و انتخاب کتاب های جذابت و زحمت خلاصه کردنش.
خاستم بگم بنظرت نمیشه از هوش مصنوعی کمک گرفت تا با صدای خودت اینارو فایل صوتی کرد .به جهت انتشارش برا عموم نزدیکان خونواده پدر مادر و….چون میدونم سرت شلوغه و نمیتونی اینارو ضبط کنی استفاد از هوش مصنوعی جذابه اینطوری وقتت هم نمیگیره…
سلام پارسای عزیز خیلی ممنونم از همراهیت و اینکه به فکر رشد اکوتوپیا هستی
بله بله به زودی این کار را خواهیم کرد فعلا در حال تکمیل محتواهای کتابخوانه هستیم
این کار انجام بشه در فاز بعدی این کار را انجام خواهیم داد