کتاب انگیزه (2009) نشان میدهد که بسیاری از سازمانها هنوز از رویکرد «چماق و هویج» پیروی کرده و از انگیزههای بیرونی برای ایجاد انگیزه در افراد استفاده میکنند. این کتاب توضیح میدهد که چرا این ایده بدی است و راهحل موثرتری را معرفی میکند: جرقهزنی در تعامل با توجه به روانشناسی انگیزه درونی.
دانیل پینک زبان شناسی و حقوق الهی خوانده و هفت کتاب نوشته است، از جمله ذهن کاملا جدید (A Whole New Mind)، هدایت (Drive)، فروش، انسان است (To Sell is Human)، چه زمانی (When) و قدرت پشیمانی (The Power of Regret) – که همگی پرفروش ترینهای نیویورک تایمز بودند. بین سالهای 1995 تا 1997، پینک، سخنران ارشد ال گور، معاون رئیسجمهور ایالات متحده بود.
شاید قبلا اصطلاح انگیزه درونی را شنیده باشید.
انگیزه درونی یعنی مردم در یک فعالیت شرکت میکنند نه به این دلیل که کسی آنها را مجبور به انجام آن میکند، بلکه به این دلیل که واقعا میخواهند در آن شرکت کنند.
صرفا به این دلیل انجام میدهند چون انجام این کار به آنها لذت میدهد و آن کار را ارزشمند تلقی میکنند.
در هر صورت، انگیزه درونی و شخصی است. هیچ منبع خارجی وجود ندارد که از طریق پاداش یا مجازات مادی بر تصمیم افراد تاثیر بگذارد.
اما در حالی که انگیزه درونی فوق العاده به نظر میرسد (و البته هست) در بسیاری از سازمانها این انگیزه وجود ندارد.
شور و اشتیاق کافی یا رضایت ذاتی، باعث هدایت نیروی کار نشده و همچنان انگیزه بیرونی، یا رفتار مبتنی بر پاداش، همچنان حاکم است.
اما چرا این طور است؟
آیا به خاطر این است که ما از کاری که انجام میدهیم لذت نمیبریم یا علت دیگری وجود دارد؟
این سوالی است که در این خلاصه کتاب به آن پاسخ خواهیم داد.
در سال 1949، یک استاد روانشناسی به نام هریهارلو (Harry Harlow) به هشت میمون از نژاد رزوس (Rhesus) یک پازل مکانیکی داد. وظیفه آنها این بود که یک سنجاق را بیرون بیاورند و یک لولا را بلند کنند. هارلو انتظار داشت که میمونها به این موضوع توجهی نکنند. از این گذشته، آزمایش به گونهای تنظیم شد که میمونهای اول برای حل معما هیچ پاداشی (نه غذا و نه تحسین) دریافت نکنند. ولی با کمال تعجب، میمونها همچنان این کار را انجام میدادند.
میمونها متوجه شده بودند که این پازل چگونه کار میکند و آن را حل کردند. علاوه بر این، به نظر میرسید که آنها واقعا از این کار لذت میبرند!
برای محققین، این یک شگفتی بزرگ بود. تا آن زمان، تنها دو توضیح ممکن برای چنین رفتاری وجود داشت: طبیعت و انگیزههای بیرونی.
اما طبیعت به وضوح در اینجا دخالتی نداشت. حل یک پازل، بخشی از معادله خوردن، نوشیدن و تولید مثل نیست. هیچ انگیزه خارجی نیز وجود نداشت. بنابراین، به نظر میرسید نوع سومی از انگیزه وجود دارد.
انگیزه درونی وارد میشود: یا به قول دنیل پینک، Motivation 3.0.
دنیل پینک معتقد است سه نوع انگیزه، در طول تاریخ تکامل پدید آمده که نحوه تکامل روش کار ما را توصیف میکند. بیایید به هر یک نگاهی بیندازیم:
یک پاسخ
سلام لطفا فایل pdf خلاصه کتاب را بگذارید تا پرینت ازش تهیه شود برای مطالعه