کتاب نویز (۲۰۲۱) مدل قضاوتهای انسان را بررسی میکند.
در این کتاب نویسنده با بررسی سازوکار پنهان عملکرد ذهن و جامعه، نشان میدهد که نویز (متغیری ناخواسته در تصمیمگیری) اجتنابناپذیر و فریبنده است.
این کتاب برای کیست؟
دنیل کانمن برندهی نوبل اقتصاد در سال 2002 بود. او استاد روانشناسی و روابط عمومی در دانشگاههای مختلفی مثل دانشگاه پرینستون است.
تصور کنید یک کرونومتر در دست دارید. بدون نگاه کردن به آن، روشنش کنید و دقیقاً بعد از ده ثانیه آن را متوقف کنید.
اگر این کار را چند بار پشت سر هم انجام دهید، متوجه خواهید شد که متوقف کردن ساعت درست در ده ثانیه تقریباً غیرممکن است. گاهی کمی کوتاه میشود و گاهی طولانیتر. گاهی اوقات شما چند میلیثانیه اختلاف خواهید داشت. در مواقع دیگر یک ثانیه یا حتی بیشتر عقب یا جلو میافتید. با همین آزمایش کوچک، شما با مجموعهای از خطاها مواجه میشوید که نه الگوی مشخصی دارند و نه دلیل خاصی.
این مثال، نمونهای است از نویز یا اشتباهات تصادفی در قضاوت.
هرچند اشتباهات شما در این آزمایش، بیضرر هستند؛ ولی در این کتاب متوجه خواهید شد خطاهایی از این دست عواقب بسیار جدیتری دارد. به دنیای شگفتآور نویز خوش آمدید.
در این کتاب میآموزیم:
تصور کنید که شما در دبیرستان به همراه بهترین دوستتان، بهترین دانشآموزان مدرسه به حساب میآیید. هر دو شما همیشه نمره بیست میگیرید، کنکور را هم پشت سر میگذارید و در دانشگاه سراسری قبول میشوید.
به مصاحبهی ورودی دانشگاه میروید، همهچیز هم بهخوبی پیش میرود. نمرات بالای شما مصاحبهکننده را تحتتأثیر قرار میدهد و شما درحالیکه آفتاب بر صورتتان میتابد و نسیمی ملایم پشتتان را خنک میکند، با احساس خیلی خوبی از محوطهی دانشگاه به سمت ماشین خود میروید.
دوست شما روز بعد با همان مصاحبهکننده قرار ملاقات دارد. دقیقاً شبیه به شما، مصاحبهی او هم خوب پیش میرود. اما وقتی او از دفتر خارج میشود، ابرهای آسمان شروع به باریدن میکنند.
چند هفته میگذرد و هر کدام از شما نامهای از بخش پذیرش دریافت میکنید. معلوم میشود آنها شما را رد کردهاند؛ اما دوستتان را پذیرفتهاند. ذهن شما به هم میریزد. چرا؟ او چه چیزی داشت که شما نداشتید؟
یوری سیمونسون (پژوهشگر حوزهی رفتارشناسی) در سال ۲۰۰۳ مقالهای عنوان «ابرها باعث میشوند بچهدرسخوانها بهتر به نظر برسند» به این نکته اشاره کرد که آبوهوا ممکن است تفاوت مهمی در دیدگاه و قضاوت افراد، ایجاد کند. سیمونسون متوجه شد که در روزهای ابری، افسران پذیرش کالج توجه بیشتری به نمرات متقاضی دارند.
از طرفی در روزهای آفتابی، افسران پذیرش نسبت به ویژگیهای غیرآکادمیک حساستر هستند؛ به این معنی که در روز مصاحبهی شما، افسر ممکن است بیشتر به ورزش و استعدادهای هنری علاقه داشته باشد تا نمرات شما.
شاید تصمیم افسر پذیرش اصلاً ربطی به آبوهوا نداشته باشد و بیشتر به مصاحبهشوندگانی که قبل از شما مراجعه کرده بودهاند، مربوط شود. مثلاً آنها دانشجویانی عالی بودند؛ ولی افسر پذیرش فقط به خاطر اینکه نمیخواست پشتسرهم دانشجوها را قبول کند، آنها را رد کرده است.
اما صبر کنید، شاید سایر عوامل بیربط نیز بر این تصمیم تأثیر گذاشته باشند. ممکن است افسر پذیرش گرسنه بوده باشد یا مثلاً ممکن است تیم فوتبال محبوب او یک بازی مهم را باخته باشد.
محققان نشان دادهاند که هر یک از این عوامل نامربوط بر تصمیم مأموران بانکی، داوران بیسبال، پزشکان و قضات تأثیر میگذارند.
نکتهی مهم این است که در همهی این شرایط، یک نفر مدام با وضعیتی مشابه روبرو می شود؛ اما قضاوتهای متفاوتی میکند. به این مسئله «نویز مناسبتی» میگویند که یکی از دستهبندیهای اصلی نویز است. که البته این مدل، تنها نوع نویز نیست.
179 پاسخ
راهبری دیدگاهها
“There is at least one source of occasion noise that we have all noticed: mood.”
― Daniel Kahneman, Noise
به قول سعدی:
دلی کز خرد گردد آراسته یکی گنج گردد پر از خواسته
شکیبایی و هوش و رای و خرد هژبر از بیابان به دام آورد
ز دانش بود جان و دل را فروغ نگر تا نگردی به گرد دروغ
ستودهتر آنکس بود در جهان که نیکش بود آشکار و نهان
مشورت کردن، خرد جمعی عجول نبودن در قضاوت
خرد جمعی فقط زمانی آشکار میشود که هر فرد دقیقاً به سؤال مشابهی جواب دهد.
این کتاب باعث شد عمیق بشم و به تصمیمات گذشته ام فکر کنم و نویز هارو ببینم👌🏻
سلام. این کتاب نکتهای بدیهی و در عین حال بسیار مهم را گوشزد میکرد که میتواند در مقیاس فردی هم مشخص باشه.. دقت کافی نیست! چون دقیق نیست!
عالی بود، در دنیای پیچیده ای که زندگی میکنیم درک نحوه تاثیرگذاری نویز ها بر قضاوت باعث میشه تصمیمات هوشمندانه تر و درست تری رو بگیریم. برای انتخاب ها و قضاوت هامون بیشتر از داده ها و شواهد معتبر بجای احساسات یا نظر شخصیمون استفاده کنیم چرا که در داده ها پیش داوری و یا پاداش احساسی ای وجود نداره.
هرجا قضاوت انسانی باشد نویز هم هست.
خیلی با این کتاب حا ل نکردم
خیلی باید عمیق بشی
با خوندن خلاصه شاید نشه برداشت درستی از این مفهوم داشت
ممنون از پوریا عزیز و اکوتوپیا
خلاصه جمع و جوری بود. ممنونم
بسیار عالی
ما نمیدانیم که چی نمیدانیم و انچه ح میدانیم ممکن است ناقص یا اشتباه و گمراه کننده باشد ….
در طرز تفکر و قضاوت هایمان بیشتر تأمل کنیم،نویزها در همه اتفاقات روزانه ما هستن،باید بیشتر مراقب افکارمان باشیم
در سازمان خود و در دایره دوستان خود و در تصمیمگیریهای شخصی او انتخاب کتابها و فیلمها ز اصل تنوع و diversity غافل نشیم تا نویزها با هم خنثی شوند و کاهش پیدا کنند.
به قول دکتر هولاکویی جهت انجام یک کار در ساعات مختلف رو ز به آن فکر کنید مثلا قبل از خواب.صبح زود و وسط ظهر.اگر همچنان بر تصمیم خود پایبند بودید ان کار را انجام دهید.فکنم اینم مصداقی از نویز گیری باشه
هر تصمیمی که انسان میگیره یه نویز همراهشه خیلی مفید بود ممنون🍀
ممنون از لطف شما 😍
سلام اکوتوپیا🌱🤍
«نویز سیستم»
(نوعی پراکندگی که در آن قضاوت های درونی یک سیستم به طور توجیه ناپذیری باهم ناسازگارند).
کاملا به فکر فرو رفتم
سپاس از شما🌹
در حین ساختن یک چارچوب آماری قوی، باید در برابر قضاوتهای سریع مقاومت کنید.
داستان وزن گاو و بهره گیری از خرد جمعی در مواردی ک سوگیری و تعصب درش دخیل نیست خیلی جالب بود.
طرز فکر خود را تغییر دهیم و اصول پیشگیری را یاد بگیریم، میتوانیم نویز را کم کنیم
” میانگین قضاوتهای متعدد و مستقل از یک سؤال با نویز آن قضاوتها مقابله میکند و پاسخی بسیار دقیق به شما میدهد. حالا اگر چندین بار یک سؤال را از خودتان بپرسید، میتوانید به همان اثر برسید”
کتاب جالبی بود، مسئله ای رو مطرح کرد که همیشه باهاش درگیر هستیم ولی دقت کافی نداریم بهش
نویز در برابر روایت مقاومت میکند
بسیار عالی.
کتاب نشان میدهد که بیثباتی در تصمیمگیریهای انسانی اجتنابناپذیر است، اما با روشهایی مثل استانداردسازی و استفاده از دادهها، میتوان نویز را کاهش داد و تصمیمات منصفانهتر و کارآمدتری گرفت
کتاب خوبی بود. یه سری از قسمت ها چون خلاصه بود نیاز به توضیح بیشتر داشت
بسیار کتاب خوبی بود من خیلی لذت بردم
راه عملی کم کردن نویز : “چندین بار یک سؤال را از خودتان بپرسید” .
اینکه همه ما در تصمیمات خودمان دچار نویز هستیم یک امر بدیهی و غیر قابل انکار هست ولی اینکه برای دوری از نویز بیایم به خرد دست جمعی متوسل بشیم به نظر من شیوه درستی نیست چون اما و اگرهای خودش رو داره و به نظرم بهترین راه برای جلوگیری از نویز همان چیی هست که خود کتاب به اون اشاره کرده
که اگر طرز فکر خود را تغییر دهیم و اصول پیشگیری را یاد بگیریم، میتوانیم نویز را کم کنیم.
در ادامه این کتاب فک کنم باید کتاب دوباره فکر کن رو بخونیم
راهبری دیدگاهها