کتاب انسان خردمند

تاریخ مختصر بشر

۳۸۶ نفر در حال مطالعه این کتاب هستند.

کتاب انسان خرمند (۲۰۱۵) داستان تکامل گونه‌ی ماست، از کهن‌ترین و قدیمی‌ترین اجدادمان تا جایگاه امروز ما در عصر فناوری. چطور یک گونه‌ی بدون مو از یک میمون بدون دم، توانست سیاره‌ی زمین را فتح کند؟ این کتاب فرایندهایی را توضیح می‌دهد که به انسان خرمند کمک کرد تا به نوک قله برسد.

 

کتاب انسان خردمند برای کیست؟

  • آن‌هایی که کنجکاو هستند بدانند گونه‌ی ما چطور بر دنیا حکومت کرد؟
  • آن‌هایی که می‌خواهند بدانند چطور مسیر ما به زندگی در جهان کاپیتالیستی و سرمایه‌داری رسید؟
  • کسانی که می‌خواهند سرآغاز تمدن و فرهنگ بشری را بشناسند.

یووال نوح هراری استاد دانشگاه و متخصص تاریخ است. اثر پرفروش او، کتاب انسان خردمند به شصت زبان ترجمه شده است.

خلاصه کتاب انسان خردمند

حاوی ۱۱ ایده کلیدی
Sapiens
A Brief History of Humankind
متن ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه ای بر کتاب انسان خردمند

اگر در حال خواندن این متن هستید، به احتمال بسیار زیاد، انسانید.

ما انسان‌ها بسیار خاص هستیم و در بالای زنجیره‌ی غذایی ایستاده‌ایم. چنددهه است که در فضا کاوش می‌کنیم. ما چرخ را اختراع کردیم، کشاورزی کردیم، اینترنت را توسعه دادیم و البته پیتزای یخ‌زده ساختیم.
در این مرحله، ما تقریباً بر این سیاره تسلط پیدا کردیم و البته مدت زیادی هم نیست که روی کره‌ی زمین آمده‌ایم. یکی از پرسش‌های اصلی یووال نوح هراری در کتاب انسان خردمند این است که چطور در این مدت کوتاه به این سطح از تسلط رسیدیم؟

ایده کلیدی ۱

۱انسان خردمند اولین انسان نبود؛ اما جایگزین انسان‌های دیگر شد

بشریت دو و نیم میلیون سال پیش پا به صحنه‌ی هستی گذاشت. در آن روزگار ما موجوداتی ویژه نبودیم. نه اتم می‌شکافتیم و نه NFT مبادله می‌کردیم.

از بسیاری از جهات ما فقط یک حیوان بودیم و تأثیر ما بر محیط هرگز بیشتر از طوطی‌ها، یوزپلنگ‌ها و عروس‌دریایی‌ها نبود. بله، ما مغز بزرگی داشتیم، روی دو پا راه می‌رفتیم، رفتارهای اجتماعی از خودمان نشان می‌دادیم، اما در این کارها تنها نبودیم؛ زیرا گونه‌ی ما انسان‌ها متنوع بود.

این تصور اشتباه است که انسان خردمند، آخرین انسانی است که در مسیر تکامل به وجود آمده. ما به صورت خطی از انسان‌های دیگر تکامل پیدا کردیم. در واقعیت، انسان خردمند نخستین، به صورت همزمان با دست‌کم شش گونه‌ی دیگر از انسان‌ها، همزیستی داشته است.

گونه‌ای به نام هوموفلورسی گونه‌ای قدیمی از انسان بود با قدی کوتاه، که به زحمت به یک متر می‌رسید؛ اما باهوش بود و می‌توانست فیل شکار کند.

هومودنیسوا، انسان بومی سیبری بود که در سال ۲۰۱۰ کشف شد. با این کشف این سؤال مطرح شد که چند گونه‌ی دیگر از انسان هست که ما هنوز از آن‌ها خبر نداریم؟

پسرعموی مشهور ما یعنی نئاندرتال‌ها نیز از گونه‌های دیگر انسان بودند.

برخلاف نام مغرورانه‌ای که تحت عنوان انسان خردمند به خود داده‌ایم، که لاتین آن Homo sapiens می‌شود، ما بی‌تردید تنها میمون باهوش روی زمین نبودیم. درواقع، نئاندرتال‌ها قبل از آن‌که ما به وجود بیاییم، در شکار ماموت و درست کردن کباب زغالی استاد شده بودند. حتی مغزشان هم از مغز ما بزرگ‌تر بود.

سؤال مهم این است که اگر ما آن‌قدرها که خیال می‌کنیم خاص نبودیم، چطور موفق شدیم و به جایگاه امروزی رسیدیم؟ آن‌هم در‌حالی‌که گونه‌های دیگر با حداقل اثر به‌جامانده منقرض شدند. پس چه بلایی سر پسرعموهای ما آمد؟

دو نظریه برای توضیح این انقراض‌ها هست.

نظریه‌ی آمیزش می‌گوید انسان‌های خردمند شروع به جفت‌گیری با گونه‌های دیگر انسان مثل نئاندرتال‌ها کردند که این‌ کار باعث شد هر دوگونه با هم آمیخته شوند. شواهدی در تأیید این نظر وجود دارد. DNA انسان مدرن اروپایی بین یک تا چهار درصد از DNA نئاندرتال‌ها را دارد. همچنین ردی از DNA گونه‌های قدیمی‌تر در ما پیدا می‌شود.

اما مشکل این‌جاست که جفت‌گیری بین انسان خردمند و نئاندرتال به‌ندرت به فرزندآوری منتهی می‌شود؛ زیرا این دو، دو گونه‌ی متفاوت بودند.

یک نظریه‌ی دیگر این است که انسان خردمند به‌خاطر توانایی‌ها و فنون پیشرفته‌تر، توانست با دزدیدن منابع غذایی آن‌ها و قتل‌هایی وحشیانه، گونه‌های دیگر را منقرض کند. اگر این نظریه درست باشد، واضح است که تمایل ما به قتل گونه‌های دیگر فقط به‌خاطر دعوا بر سر غذا یا تفاوت‌های ظاهری نبوده است.

اما کدام نظریه درست است؟ آیا ما با گونه‌های دیگر ترکیب شدیم تا یک خانواده‌ی خوشحال بسازیم یا ما پسرعموهای خود را تا آخرین نفر به قتل رساندیم؟

پژوهشگران هنوز هم در حال بررسی شواهد هستند. هرچند که محتمل است که هر دو نظریه درست باشد.

در قسمت بعدی نگاهی دقیق‌تر می‌اندازیم به برتری‌های انسان خردمند که به او کمک کرد تا بر تمام سیاره مسلط شود.

ایده کلیدی ۲

۲با انقلاب شناختی، انسان خردمند به توانایی‌های فکری و ارتباطی دست پیدا کرد. این توانایی‌ها باعث شدند زمین را فتح کند

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی ۳

۳زبان پیچیده‌ی انسان‌ خردمند، امتیازی ویژه برای موفقیت او بود

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی ۴

۴در طول انقلاب کشاورزی انسان‌ها از موجوداتی علف‌خوار به کشاورز تبدیل شدند که باعث رشد زیاد جمعیت شد

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی ۵

۵برای ممکن کردن تجارت در جوامع بزرگ، انسان‌ها پول و خط را اختراع کردند

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی ۶

۶ظهور امپراتوری‌ها و مذاهب، اتحادی جهانی ایجاد کرد

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی ۷

۷انقلاب علمی، بشریت را مدرن و راه را برای فناوری‌های جدید، امپریالیسم و رشد اقتصادی هموار کرد

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی ۸

۸جامعه‌ی نوین جهانی و ایمان به قدرت سرمایه‌داری، میراث استعمارگری اروپاییان است

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی ۹

۹بشر هرگز به اندازه‌ی دوران جهانی‌شدن، در صلح نبوده است

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی ۱۰

۱۰تاریخ نه خوب است و نه بد

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی ۱۱

۱۱در آینده، انسان خردمند از محدودیت‌های زیستی فراتر خواهد رفت و در نهایت یک گونه‌ی کاملاً جدید را جایگزین خود خواهد کرد

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
خلاصه نهایی

پیام کلیدی کتاب

برای مشاهده این بخش از محتوا، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
کتاب‌های دیگر از یووال نوح هراری
۱ کتاب
نظرات و دیدگاه‌های شما
۹۶ دیدگاه

۹۶ پاسخ

  1. من صوتی این کتاب رو گوش داده بودم مشتاق شدم کتاب رو کامل بخونم. کلا نوشته های نوح حراری ارزش خواندن و تامل رو حتما داره

  2. همین که باعث میشه خط فکری آدم با خوندنش یکم تکون بخوره و راجع به اتفاقات دورش یکم دقیق تر بشه و بیشتر تفکر و نگاه کنه خودش یه نکته مثبت و خوبه

  3. ایشون از سیصد هزار سال تا سه هزار سال رو از کجا کشف کرده بعد همین ۱۵۰۰سال گذشته رو با این همه متفکر هیچ اشاره ای نکرده بیشتر به خیال پردازی میخوره خیلی جدی نگیرید

  4. بااین‌که شادی و غم انسان‌ها عمر کمی دارد؛ اما در بلندمدت سطح خوشبختی ما تغییر محسوسی نداشته

    این مطلب جای تامل داره، چرا ؟ مگه همه این پیشرفت های طی سیصد هزارسال برای خوشبختی و رفاه بیشتر انسان نبوده ، پس چرا سطح خوشبختی ما نسبت به گذشتگان تغییر چندانی ندارد؟

  5. این کتابو خونده بودم، بهانه‌ای شد تا مرور و یاداوری بشه، بنظرم نویسنده بصورت واضحی جانبدارانه نوشته و هرگز تو تحریر این کتاب بی‌طرف نبوده.

  6. -چطور مردم را متقاعد کنید که به فرمان‌هایی خیالی مثل مسیحیت، دموکراسی و سرمایه‌داری ایمان بیاورند؟ شرط مهم این است که هرگز به آن‌ها نگویید که این فرمان‌ها، خیالی هستند.
    و حمورابی چه انسان باهوشی بوده که متوجه شده با ایجاد ایدئولوژی و ایجاد افسانه می تونه خودش رو در منصب قدرت نگه داره و تازه مردم رو هم سرگرم…و چقدر برام دردناک بود که اون سنگ نوشته قانون حمورابی داخل ایران(شوش)کشف شده و از ایران خارج شده …
    -امروز به‌جای انتظار رسیدن به سعادت در آخرت، تمرکز انسان‌ها این شده است که از زندگی کوتاهشان در دنیا لذت ببرند.
    -علم مدرن بسیاری از فرضیات دینی را رد کرده است. بیشتر مردم دیگر فکر نمی‌کنند که خداوند، جهان را در هفت شبانه روزِ بیست‌وچهارساعته خلق کرده است. مردم امروز نظریه‌ی تکامل داروین و انتخاب طبیعی را پذیرفته‌اند.و اینجاست که عقل بر جهالت پیشی گرفته است.و برای من انگار رسیدن و درک این موضوع ارزشمند است

  7. کتاب جالبی بود به نظرم و از اون کتابایی که دوست دارم کاملش رو هم بخونم (:
    فقط یکم این مسائل آدم رو به فکر فرومیبره و عجیبن!

  8. سرعت تغییر و پیشرفت انسان خردمند در طول تاریخ سیصد هزار سالش روند تصاعدی داشته

  9. قبلا نظرات مثبت و منفی درباره کتاب خونده بودم یا شنیده بودم ولی این کتاب رو نخوندم
    امروز که خلاصه کتاب رو خوندم لازم شد که برم حتما کاملش رو بخونم با اینکه نویسنده یک سیر تاریخی رو به خوبی نشون میده ولی در بعضی از مفاهیم مثل پیدایش انسان خردمند و خیالی بودن دین و و تقابل نظام سرمایه‌داری و دین بیشتر تحت تاثیر فرهنگ غربی و اروپایی است .
    البته این برداشت من از خلاصه کتابه و ممکنه با خوندن کامل کتاب، این سوالاها هم جواب داده بشن.

  10. بدک نبود/تعاریفش از تکامل گونه انسان جالب بود ولی تلاشی ک میکرد ک انسان رو فقط یک گونه برنده نشون بده و خارح از معنویات نشون بده جالب نبود.

  11. پیشنهاد میدم اگه کسی از این کتاب خوشش اومده
    پادکست خداحافظ افریقا رو هم گوش کنه

  12. انسان خردمند معمولاً جایی بین امید و ناامیدی است. درنتیجه ما هیچ‌وقت در اثر یک اتفاق ناگوار، از پا در نمی‌آییم. همین‌طور با رسیدن به هدفمان خیلی راضی و خوشحال نمی‌شویم و از تلاش برای چیزهای بزرگ‌تر و بهتر دست برنمی‌داریم

  13. انسان خردمند معمولاً جایی بین امید و ناامیدی است. درنتیجه ما هیچ‌وقت در اثر یک اتفاق ناگوار، از پا در نمی‌آییم.

  14. انسان خردمند معمولاً جایی بین امید و ناامیدی است. درنتیجه ما هیچ‌وقت در اثر یک اتفاق ناگوار، از پا در نمی‌آییم. همین‌طور با رسیدن به هدفمان خیلی راضی و خوشحال نمی‌شویم و از تلاش برای چیزهای بزرگ‌تر و بهتر دست برنمی‌داریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *