کتاب مدرسه زندگی (2019) مجموعهای از آموزههای فلسفی و کاربردی در زمینهی هوش هیجانی است که از مؤسسهای به همین نام الهام گرفته شده است. این کتاب توصیههایی ارزشمند دربارهی روابط، کار و زندگی دارد و به ما کمک میکند تا خود و دیگران را بهتر بشناسیم.
آلن دوباتن (Alain de Botton) فیلسوف و نویسندهای است که در آثارش به دنبال یافتن پاسخهایی برای چالشهای زندگی مدرن است. او در سال 2008 مؤسسهای به نام «مدرسه زندگی» را تأسیس کرد که با ارائهی راهکارهای عملی، به افراد کمک میکند تا زندگی بهتری داشته باشند. از جمله آثار پرفروش دوباتن میتوان به کتابهای «جستارهایی در باب عشق» «اضطراب موقعیت» و «تسلیبخشیهای فلسفه» اشاره کرد.
آموزش، یکی از مهمترین اولویتهای جوامع امروزی است. کودکان بخش قابلتوجهی از دوران کودکی خود را در مدرسه سپری میکنند و درسهایی مانند ریاضی، علوم، جغرافیا و زبانهای خارجی را یاد میگیرند. با وجود تأکید بر آموزشهای علمی و آکادمیک، یک جنبهی مهم در سیستم آموزشی نادیده گرفته میشود: هوش هیجانی.
فارغالتحصیلان از مدرسه و دانشگاه، امروزه دانش کافی در زمینهی ارتباط مؤثر، مدیریت خشم و مهارتهای بینفردی ندارند. معمولاً ما از طریق تجربیات تلخ و سختیهای زندگی برای یادگیری مدیریت احساساتمان استفاده میکنیم. اما راههای دیگری هم برای یادگیری این مهارتها وجود دارد. خلاصهی کتاب مدرسه زندگی میتواند به شما کمک کند تا درک بهتری از احساسات خود پیدا کنید.
لطفاً توجه داشته باشید که نکتهی هفتم دربارهی روابط عاطفی و جنسی است.
ما روزانه ساعتهای زیادی را در دنیای افکار خود سپری میکنیم. بااینحال، اغلب اوقات در شناخت خود ناتوانیم. تعداد دفعاتی که بدون دلیل مشخص احساس عصبانیت، گناه یا خشم کردهایم، بسیار زیاد است و همین عامل باعث میشود که ناخودآگاه روابط ارزشمند را از بین ببریم؛ درحالیکه نمیتوانیم دلیل این کار را توضیح دهیم. همچنین، بسیاری از افراد شغلی را انتخاب میکنند؛ بدون آنکه از مناسب بودن آن برای خودشان مطمئن باشند.
ذهن ما دائماً همه چیز را فراموش میکند، روی چیزهای مختلف وسواس دارد و ما را گمراه میکند. ما گمان میکنیم واکنش ما به هر اتفاقی، در همان لحظه است؛ اما در حقیقت، تجربیات گذشته، بهویژه دوران کودکی، تأثیر قابلتوجهی بر واکنشهای فعلی ما دارد.
یکی از معروفترین آزمونهای روانشناسی، آزمون رورشاخ (Rorschach) است. در این آزمون، از افراد خواسته میشود تا به یک لکهی جوهر نگاه کنند و اولین تصویری را که به ذهنشان میرسد، توصیف کنند.
تصاویر آزمون رورشاخ در واقع هیچ چیز مشخصی را نشان نمیدهند؛ آنچه ما در این تصاویر میبینیم، تحتتأثیر احساسات عمیق و تجربیات دوران کودکی ما قرار دارد. برای مثال، فردی که در محیطی گرم و صمیمی بزرگ شده است ممکن است در یک لکهی جوهر، حیوانی آرام و مهربان ببیند؛ در حالی که فردی که در محیطی پرتنش بزرگ شده است، ممکن است همان لکه را موجودی تهدیدآمیز ببیند.
تجربیات دوران کودکی تأثیر عمیق و ماندگاری بر احساسات ما در بزرگسالی دارد. حتی در محیطهای پر از محبت، آسیبهای اندک دورهی کودکی میتواند منجر به آسیبهایی روانی شود که در طول زندگی همراه آنها خواهد بود.
البته با توجه به اینکه ما تا مدتها به والدینمان وابسته هستیم، این تأثیرپذیری خیلی عجیب نخواهد بود. یک کره اسب تنها نیم ساعت پس از تولد میتواند بایستد؛ درحالیکه یک انسان بهطور متوسط تا 18 سالگی به مراقبتهای والدین خود نیاز دارد. یادگیری مهارتهایی مانند عبور از خیابان، پوشیدن لباس و یادگیری نوشتن، به زمان زیادی نیاز دارد.
کودکان نه تنها از نظر جسمی، بلکه از نظر عاطفی نیز محدودیتهای زیادی دارند. آنها اغلب قادر به درک ریشههای احساسات خود و دیگران نیستند. برای مثال، یک کودک ممکن است با شنیدن صدای بلند والدین خود نتیجه بگیرد که آنها از هم متنفرند؛ درحالیکه ممکن است این مشاجره بخشی از یک تعامل طبیعی باشد.
به طور مشابه، ما در دوران رشدمان عمیقاً از والدینمان تأثیر میگیریم. اگر والدینمان در کودکی به ما بیتوجهی کرده باشند، احتمالاً در بزرگسالی ما نیز دچار کمبود عاطفه و توجه میشویم. یا والدین دائماً مشغول ممکن است کودکانی را تربیت کنند که در آینده خواهان توجه زیاد دیگران هستند. این تجربیات ابتدایی، در آینده عواقب مهمی خواهند داشت.
29 پاسخ
بنابراین، هنگامی که مورد حمله و بدرفتاری قرار میگیریم، به جای خشم یا تحقیر، بهتر است با همدلی به موضوع نگاه کنیم؛ زیرا معمولاً افرادی که به ما آسیب میرسانند، خود در شرایط روحی نامناسبی قرار دارند و به نوعی نیازمند کمک هستند. اگرچه عمل به این توصیه دشوار است؛ اما واقعیت این است که اغلب اوقات، افرادی که به ما آسیب میرسانند، به جای مجازات، به عشق و حمایت ما نیازمندند.
شکراله
اضطراب در واقع حالت طبیعی و ذاتی بشر است.
طبیعت و هنر قادرند رنج های بشر را تسکین بخشند.
سپاسگزاریم.
باید به دنبال ارزش های نهفته در تمام چیزهای ساده و رایگانی که داریم باشیم و قدردان این نعمت ها صرف نظر از بها و قیمت آنها باشیم
اینکه نوع رفتار های ما چطور میتونه ریشه در کودکی ما داشته باشه رو خیلی خوب توضیح داده بود
مرسی از تیم خفن اکوتوپیا
کتاب های آلن دوباتن همه شون خوبن
رمانتیسیسم، عشق را به انحراف کشانده و ما را به دنبال یک آرمان دستنیافتنی سوق داده است.
کتاب خوبی بود و واقعا برازنده اسمش بود به خصوص قسمت رمانتیک که برای زندگی مشترک به چیزی فراتر از عشق و احساس توجه کنیم مثل وضعیت مالی
تکرار مکرر رفتارهایی مانند شرمسار کردن شریک زندگی در جمع، رد کردن محبتهای او، یا اولویت دادن به کار بهجای گذراندن وقت باکیفیت با او، میتواند به مرور زمان به احساس نیاز به جستوجوی عشق و محبت در جای دیگر منجر شود. هرچند هر یک از این رفتارها بهتنهایی ممکن است بیاهمیت به نظر رسند، اما جمع شدن آنها میتواند عواقبی جدی در پی داشته باشد.
کتابی نبود که مورد علاقه من باشه و با خیلی از چیزایی که مطرح کرده بود حتی موافق هم نبودم و به نظرم توی خیلی از مسائل برداشت خیلی سطحی ای رو مطرح کرده بود اما با این حال این جمله رو دوست داشتم:
“قدردان ارزش ذاتی اشیا، صرفنظر از قیمت آنها باشیم”
برای دستیابی به بلوغ عاطفی و هوش هیجانی، ضروری است که به ریشههای عمیق احساسات و تجربیات گذشته خود پی ببریم.
به نظرم 4 شاخص خودشناسی که در کتاب مطرح شده خیلی جای تامل داره که اگر بشه هر کدام رو جداگانه تحلیل کرد فکر کنم کمک بزرگی برای شناخت ریشه نقص ها و ضعفها باشه که بادونستن آنها میشه برای برطرف کردنشون قدم بردلشت
۱-خوددوستی
2-صداقت
3-ارتباط موثر
4-اعتماد
سازگاری صرفاً به جذابیتها محدود نمیشود؛ بلکه توافق دربارهی مسائلی نظیر روش تمیز کردن کف آشپزخانه نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
این کتاب رو که خوندم، حس کردم دوباتن اومده یه معلم خصوصی برای زندگیمون بشه، اونم از جنس واقعی، نه از اون نصیحتکنندههای کلیشهای! چیزی که خیلی توجهم رو جلب کرد، این بود که چقدر ساده ولی عمیق از احساسات حرف میزنه. انگار که به آدم یه جعبهابزار بده تا بتونه حال خودش رو بهتر درک کنه، نه اینکه فقط با موج احساساتش بالا و پایین بشه.
چیزی که خیلی توجهم رو جلب کرد این بود که دوباتن میگه «ما معمولاً از احساساتمون فرار میکنیم، چون نمیدونیم چطور باهاشون کنار بیایم.» و این خیلی حقیقت داره! چند بار شده که ناراحت بودیم ولی فقط حواسمون رو پرت کردیم؟ یا توی یه رابطه دچار مشکل شدیم ولی به جای اینکه بفهمیم چرا اینجوری شده، فقط دعوا کردیم یا کنار کشیدیم؟ مشکل این نیست که احساسات منفی داریم، مشکل اینه که ابزار درستی برای مدیریتشون نداریم.
بعدش هم توضیح میده که چطور شناخت بهتر احساسات میتونه روابطمون رو قویتر کنه، تصمیمگیریهامون رو بهبود بده و حتی باعث بشه آدم آرومتری بشیم.
چقدر این کتاب رو دوست داشتم
سخت است که اعتراف کنیم؛ اما ما بهندرت میتوانیم در تمام طول زندگیمان فقط به یک نفر علاقهی جنسی داشته باشیم. ممکن است کسی را دوست داشته باشیم و همچنان بخواهیم با یک غریبه رابطهی جنسی برقرار کنیم. ما میتوانیم در زندگی روزمره مهربان باشیم و در عین حال بخواهیم رابطهی جنسی خشن داشته باشیم.
کتاب خوبیه. ای کاش سایست های نظام آموزشی ما تغییر کنه تا بشه موارد مهم تری به کودکان آموزش داد.
عالیی و آموزنده خصوصا نکته ۲ که میگه تجزیه و تحلیل گذشته کلید راه اینده
خداروشکر
چهار شاخص کلیدی سلامت روان است.
برای دستیابی به این هدف(مراقبه فلسفی)، باید بر روی سه پرسش اساسی تمرکز کنیم:
اگرچه نظام سرمایهداری در تأمین نیازهای اولیهی بشری موفقیت چشمگیری داشته، اما به طور قطع نتوانسته احساس خوشبختی و رضایتمندی افراد را تأمین کند.
ممنون.
ما گمان میکنیم واکنش ما به هر اتفاقی، در همان لحظه است؛ اما در حقیقت، تجربیات گذشته، بهویژه دوران کودکی، تأثیر قابلتوجهی بر واکنشهای فعلی ما دارد.
نباید اجازه دهیم قیمت، ملاک سنجش ارزش اشیا باشد. بلکه باید به دنبال زیبایی و ارزشهای نهفته در تمام چیزها، حتی آنهایی که ارزان هستند، باشیم.
درک مطالب این کتاب واقعا نیاز به زمان داره
مطالبش برای من کمی سنگین بود اما خب حقیقت غیر قابل انکاری است
جست وجوی بیش از حد علنی یا شدید درمورد معنای زندگی سرگرمی عجیب وغریب، بدفرجام و خنده داری به نظر می رسد. چیزی نیست که یک انسان فناپذیر عادی بتواند به آن مبادرت ورزد، یا اگر هم چنین کرد، بتواند زیاد پیش برود. تعداد کمی از افراد آماده ی این اند که چنین راهی را در پیش بگیرند و پاسخ را در زندگی خود بیابند؛ همه ی ما چنین بلندپروازی هایی نداریم. زندگی های معنادار مختص افراد خارق العاده است: قدیسان، هنرمندان، دانشمندان، عالمان، پزشکان، فعالان سیاسی اجتماعی، کاشفان، رهبران و… . اگر معنای زندگی را کشف کنیم، احتمال می دهیم درک ناشدنی باشد؛ شاید به زبان لاتین یا به صورت کدهای کامپیوتری نوشته شده باشد. با خودمان می پنداریم چیزی نیست که به فعالیت های ما جهت بدهد، یا راهمان را روشن کند. همیشه با دیدگاهی کوته نظرانه در رابطه با معنای زندگی، به فعالیت می پردازیم؛ بدون این که خود به آن اذعان داشته باشیم. بااین حال، حقیقت این است که این موضوع به همه ارتباط دارد. همه ی ما باید درخصوص آن جست وجو کنیم، و زندگی ای معنادار را شرح دهیم. هیچ چیز ناخوشایندی درخصوص این موضوع نباید وجود داشته باشد. زندگی ای معنادار ازنظر ساختار ممکن است فردی، مفید، جذاب و آشنا باشد.
یه چراغ تو ذهنم روشن کرد👏
کل این پاراگراف خلاصه سریال Ted Lasso هه
هنگامی که مورد حمله و بدرفتاری قرار میگیریم، به جای خشم یا تحقیر، بهتر است با همدلی به موضوع نگاه کنیم؛ زیرا معمولاً افرادی که به ما آسیب میرسانند، خود در شرایط روحی نامناسبی قرار دارند و به نوعی نیازمند کمک هستند. اگرچه عمل به این توصیه دشوار است؛ اما واقعیت این است که اغلب اوقات، افرادی که به ما آسیب میرسانند، به جای مجازات، به عشق و حمایت ما نیازمندند.
بابخش ۹ کتاب خیلی ارتباط گرفتم. در کل که کتاب خوبی بود.فکرمیکنم مباحث کتاب خیلی گسترده باشه و این خلاصه خیلی حق مطلب رو ادا نکنه.
با تشکر از اکوتوپیا
شصت و سوم تمام
کتاب جالبی بود نگاه به اطرافیان فراتر از ارزش ذاتی و نگاه به اجسام فراتر از ارزش اقتصادی و پذیرش نقص در خود و دیگران و تکرار هر روزه این جمله:
افرادی را که نمیتوانند نقصهایشان را بپذیرند، اصلاً نمیشود تحمل کرد. پذیرش نقاط ضعف با رویکردی متواضعانه و همراه با شوخطبعی، میتواند زندگی مشترک را آسانتر کند.
ملاک نباید قیمت باشه باید ارزش نهفته و ذاتی باشه. حالت بد شد برو طبیعت و نگرانیهایت رو با جهان بزرگ مقایسه کن می بینی ک خیلی ریزه
کاش نظام اموزشی دو مورد رو خیلی جدی اموزش میداد
۱.نحوه ارتباط برقرار کردن
۲.تهران شناسی
که البته مورد دوم ربطی به این کتاب نداره
ولی همیشه بنظرم جای این دو مورد در اموزش خیلی خالیه
کتابی بسیار خوب و پر از نکات و توصیه های مهم
سپاس فراوان 🙏💚
سلام
معمولاً ما از طریق تجربیات تلخ و سختیهای زندگی برای یادگیری مدیریت احساساتمان استفاده میکنیم
نباید اجازه دهیم قیمت، ملاک سنجش ارزش اشیا باشد
مرسی از اکوتوپیا