کتاب رها کردن (2022) در مورد یک مهارت اساسی و مهم در مسیر موفقیت است: این که بدانیم چه زمان باید یک کار را رها کنیم. انتخاب بین ادامه دادن یا رها کردن برای موفقیت بسیار مهم است. اما موضوع فقط تعیین زمان درست برای استعفا یا کنار گذاشتن یک عادت نیست. این که چطور عادتهای خود را ترک کنیم یا چطور استعفا بدهیم هم اهمیت دارد.
این کتاب برای چه کسانی مفید است؟
آنی دوک، نویسنده و سخنران به مدت 20 سال، قهرمان پوکر بود. در سال 2004 او در رقابتهای جهانی پوکر WSOP در میان 234 بازیکن به مدال طلا دست پیدا کرد. او در دانشگاه پنسیلوانیا در رشته روانشناسی شناختی تحصیل کرده است ودر حال حاضر به عنوان مشاور، سخنران و نویسنده فعالیت دارد.
چطور رها کردن به شما آزادی میدهد تا با اهداف خود برسید؟
بیایید بحث را با یک نقل قول شروع کنیم: «شما نه تنها باید توان رقابت داشته باشید، بلکه لازم است صرف نظر از شرایطی که با آن روبرو هستید، هرگز تسلیم نشوید.»
این حرف را ابی وامباخ ستاره فوتبال گفته است، زنی که با عزمیراسخ به قلههای دنیای ورزش رسید. فرهنگ ما از این باور سخاوتمند حمایت میکند. پشتکار و وفاداری صرف نظر از هر اتفاقی که بیفتد مهم است. اما همین دیدگاه میتواند بسیار منفی شود. زمانی که مردم رها کردن را نشانه ضعف میداند.
درست است که خوشبینی و پشتکار میتواند به ما کمک کند که در روزهای سخت به مسیر خود ادامه دهیم. اما همین دیدگاه میتوانند باعث شود که بیش از آنچه باید به مسیرهای اشتباه خود پایبند باشیم. باید برای رسیدن به موفقیت استقامت داشته باشیم، اما معنی این حرف این نیست که پشتکار تضمین کننده موفقیت است. گاهی اوقات، تا مدتها به اشتباه خود ادامه میدهیم.
این کتاب به شما کمک میکند که ارزش رها کردن را بفهمید و در مورد چگونگی و زمان انجام آن تصمیم بهتری بگیرید. این کتاب نشان میدهد که لازمه موفقیت، پشتکار کورکورانه نیست. بلکه موفقیت به یافتن راه مناسب برای پیگیری نیاز دارد. اگر این کار را نکنیم، ممکن است در نهایت مبلغ هنگفتی را برای یک کسب و کار محکوم به فنا یا سالهایی از عمر را در یک رابطه بیهدف هدر دهیم.
با رها کردن در زمان مناسب، میتوانیم از بدبختیهای غیرضروری و اتلاف وقت و پول جلوگیری کنیم. این کار ما را آزاد میکند تا به سمت چیزی که واقعا برایمان ارزشمند است حرکت کنیم.
بیایید شروع کنیم!
یک بازی وجود دارد که ارزش رها کردن را نشان میدهد. به این بازی پوکر میگویند. به گفته پوکرباز مشهور جمیراجرز، دانستن اینکه چه زمانی باید یک دست را نگه داشت و چه زمان جا زد، جوهره بازی است.
آیا حرفهایهای پوکر برای برنده شدن به قدرت پشتکار در دستهای بد تکیه میکنند؟ هرگز!
حرفهایها بیش از نیمی از زمانها جا میزنند. حتی خیلی بیشتر از آماتورها. در مقابل، تازهکارها معمولا بیشتر دستهای خود را بازی میکنند. آنها به دلیل نیاز به اینکه ببینند آیا میتوانند چند دست پشت سر هم ببرند یا نه یا برای پس گرفتن پولهایی که باختهاند، دستهای بد خود را نگه میدارند و همهچیز را میبازند.
عموما در داستانهای موفقیت نسبت به «برندگان» تعصب داریم.
ما بر قسمت الهامبخش داستانهای موفقیت تمرکز میکنیم. شبیه به یک عکس در آخرین لحظه. چیزی که ما نمیبینیم افرادی هستند که اهداف خود را رها کردهاند. چیزی که ممکن است ما آن را «شکست» بنامیم، آنها را نجات میدهد.
رها کردن یک واکنش عاقلانه و حیاتی به شرایط در حال تغییر است.
برای مثال رشته کوهنوردی را در نظر بگیرید. هر ساله افراد زیادی سعی میکنند به قله اورست صعود کنند. تعدادی از آنها موفق میشوند. تعدادی هم جان خود را از دست میدهند و قربانی خشم هیمالیا میشوند. هر دو دسته استقامت کردهاند. برخی به آرزوی خود رسیدند و برخی دیگر تسلیم سرنوشت خود شدند.
با این حال، کوهنوردانی هستند که مسیری طولانی را تا نزدیکی بلندترین قله جهان طی میکنند، اما به این دلیل که شرایط را نا امن میبینند، تسلیم شوند و برمیگردند. این افراد دست به انتخابی میزنند که جانشان را نجات میدهد.
میتوانیم از این کوهنوردان باهوش و پوکربازهای حرفهای درس بگیریم، رها کردن میتواند یک فضیلت باشد. رها کردن چیزی نیست که از آن خجالت بکشیم.
26 پاسخ
“رها کردن” کتابیه که برعکس چیزی که همیشه بهمون گفتن—یعنی تسلیم نشو، ادامه بده، هر طور شده بچسب به کارت—میاد و یه دیدگاه جدید میده: اینکه بعضی وقتا، رها کردن نهتنها ضعف نیست، بلکه یه تصمیم هوشمندانهست.
بخشی که خیلی به دلم نشست، مفهوم “هزینه از دست رفته” بود. اینکه ما گاهی فقط به خاطر وقتی که گذاشتیم، پولی که خرج کردیم یا انرژیای که صرف کردیم، حاضر نیستیم از چیزی دست بکشیم، حتی وقتی واضحه که به جایی نمیرسه. انگار یه بازی باخته رو تا آخر ادامه بدی، فقط چون قبلاً توش سرمایهگذاری کردی. در حالی که واقعاً شجاعت اینه که بدونی کی باید یه راه رو ول کنی و مسیر بهتری رو انتخاب کنی.
این کتاب یه جور تلنگر بود که رها کردن بعضی چیزا، نه نشونهی شکست، بلکه یه حرکت هوشمندانهست که جای رشد و موفقیتهای جدید رو باز میکنه.
حتی اگر فکر کردی که دیر شده برای رها کردن ، بازم رها کن
چون دور برگردون هفتم بهتر از دوربرگردانه هشتمه.
ترس از شکست باعث میشه نتونیم رها کنیم و این کاملا درسته کتاب خوبی بود
رها کردن برای حفظ هویتتت🤌🤌
هفتاد و یکم تمام
نزدیک ترین مثال برای داستان رها کردن داستان فیل سفید است به همه کسانی که این داستان را نمیدانند توصیه میکنم برای فهم بهتر رها کردن این داستان را بخوانند
در هر کسب و کاری همانطور که برای شروع آن بیزنس پلن میخواهیم باید exit پلن هم داشته باشیم.
کتاب خیلی خوبیه
اینکه بتوانید موقعیتی را ترک کنید یک مهارت حیاتی است. حتی اگر از جایی که هستید هم راضی باشید، گزینههای دیگر را در نظر داشته باشید. شرایط ممکن است تغییر کند.
بهترین قسمت کتاب برای من تعریف ناهماهنگی شناختی بود که گاهی اطلاعات جدید هویت مارو زیز سوال میبره و ما بجای پذیرش بدنبال توجیه هویت خودمون هستیمم.
یاد یه جمله افتادم:
حرف مرد یکیه
ایا واقعا حرف مرد تو گذر زمان بر اساس دادهدهای جدید نباید تغییر کنه؟؟ایا این حرف مرد یکیه همون ناهماهنگی شناختی نیست؟؟
بسیاری از ما برای رسیدن به اهداف خود تا رسیدن به یک پایان تلخ به مبارزه ادامه میدهیم. ما این کار را به این دلیل انجام میدهیم که احساس میکنیم با رها کردن، فرصتی را از دست میدهیم. چیزی که برای آن تلاش زیادی کردهایم.
اما ترک نکردن یک هزینه جدی دارد: فرصتهای دیگری را که میتوانستیم به دست بیاوریم، از خودمان گرفتهایم.
“کسی که مایل است حقیقت تلخ را به شما بگوید و برای یافتن مسیر درست با شما همکاری کند. شنیدن حقیقت ممکن است سخت باشد، اما شما را از یک دردسر بزرگ نجات میدهد”
موضوع قابل تأملی داشت خیلی به فکر فرو رفتم البته یه اپیزود پادکست اکوتوپیا هم راجع به همین موضوع بود و همون موقع هم که اون اپیزود رو شنیدم خیلی به این فکر کردم کجاها باید رها میکردم و نکردم و حالا چی؟
چقدر لذت بردم از خوندنش.
حتما نسخه ی فیزیکی کتاب رو میخرم و کامل میخونم.
رها کردن تو دنیای امروزی شده یکی از سختترین و مهمترین کارها. تو دنیایی که پر شده از عوامل حواسپرتی و حوزههای مختلف که خیلی وسوسه کننده هستند و تشخیص اینکه مسیر درستی رو انتخاب کردی یا نه اصلا کار آسونی نیست.
خداروشکر
رها کردن میتواند یک فضیلت باشد. رها کردن چیزی نیست که از آن خجالت بکشیم.
کوهنوردانی هستند که مسیری طولانی را تا نزدیکی بلندترین قله جهان طی میکنند، اما به این دلیل که شرایط را نا امن میبینند، تسلیم شوند و برمیگردند. این افراد دست به انتخابی میزنند که جانشان را نجات میدهد.
با عبارت «مگر اینکه» اهداف را انعطافپذیرتر و واقعبینانه نگه دارید.
هویت، نقش مهمی در تصمیمگیریهای ما دارد و میتواند رها کردن را بسیار دشوار کند.
ناهماهنگی شناختی در این مورد نقش مهمی دارد. وقتی با اطلاعات یا حقایقی جدید مواجه میشویم که باورهای ما را به چالش میکشد، ناراحت میشویم. اسم این حس ناهماهنگی شناختی است. برای مقابله با این حس، میتوانیم باورهایمان را تغییر دهیم، اما ممکن است این باورها هسته اصلی هویت ما باشند. راه دیگر این است که برای اطلاعات توضیح جدید پیدا کنیم. معمولا به جای اینکه بپذیریم اشتباه کردهایم، کار دوم را انجام میدهیم.
نکات خوبی دارد
وقتی به رفتار حقیقی انسان ها می نگریم، همه چیز همان طور که پیش بینی شده بود پیش نمی رود. حوزهٔ اقتصاد رفتاری بر این ایده استوار است: شرایطی وجود دارد که ما در آن به شکلی قاعده مند غیرمنطقی رفتار می کنیم.
کتاب خیلی خوبی بود و من راغب شدم کامل مطالعه کنم
هویت نقش مهمی در تصمیم گیری ها دارد
در رابطه با هنر و مهارت رها کردن، این جمله رو همیشه به یاد داشته باشید
«وقتی فهمیدی قطار را اشتباه سوار شده ای، در اولین ایستگاه پیاده شو!… هر چه دیرتر پیاده شوی مجبوری هزینه بیشتری برای بازگشت بپردازی»
در رابطه با هنر و مهارت این جمله رو همیشه به یاد داشته باشید
«وقتی فهمیدی قطار را اشتباه سوار شده ای، در اولین ایستگاه پیاده شو!… هر چه دیرتر پیاده شوی مجبوری هزینه بیشتری برای بازگشت بپردازی»
ما از رها کردن میترسیم، زیرا از شکستخوردن وحشت داریم.
خیلی کتاب خوبی بود🙏💚
لازمه موفقیت، پشتکار کورکورانه نیست. بلکه موفقیت به یافتن راه مناسب برای پیگیری نیاز دارد. اگر این کار را نکنیم، ممکن است در نهایت مبلغ هنگفتی را برای یک کسب و کار محکوم به فنا یا سالهایی از عمر را در یک رابطه بیهدف هدر دهیم.
رها کردن مثل پیاده شدن از روی تردمیله
*موفقیت به یافتن راه مناسب برای پیگیری نیاز دارد
*با رها کردن در زمان مناسب، میتوانیم از بدبختیهای غیرضروری و اتلاف وقت و پول جلوگیری کنیم.
*میتوانیم از این کوهنوردان باهوش و پوکربازهای حرفهای درس بگیریم، رها کردن میتواند یک فضیلت باشد. رها کردن چیزی نیست که از آن خجالت بکشیم.
*بسیاری از ما برای رسیدن به اهداف خود تا رسیدن به یک پایان تلخ به مبارزه ادامه میدهیم. ما این کار را به این دلیل انجام میدهیم که احساس میکنیم با رها کردن، فرصتی را از دست میدهیم. چیزی که برای آن تلاش زیادی کردهایم.
*مغالطه هزینه از دست رفته/اثر مالکیت
* اهداف میتوانند در ایجاد انگیزه در ما برای انجام کارهای دشوار مفید باشند. اما میتوانند ما را نسبت به واقعیت کور کنند
*ذهنیت خط پایان
*تمرکز بر اهداف یک انتخاب نادرست ایجاد میکند: شروع کرده را به پایان برسانید یا کلا به خود زحمت ندهید. این رویکرد همه دستاوردهای ما را نادیده میگیرد.
*ما از رها کردن میترسیم، زیرا از شکستخوردن وحشت داریم.
*ما باید بپذیریم که تعاریف ما از شکست و اتلاف منابع ممکن است اشتباه باشد.
از هر جمله این کتاب لذت بردم. خیلی کتاب خوبی بود و ارزش مطالعه کاملش رو داره.
ممنون از اکوتوپیا
ما از رها کردن میترسیم
بسیار عالی بود
از تظر من رها کردن به موقع یه هنره
عالی بود 👏🏻👏🏻👏🏻