«هنر سیر و سفر» (2002) اثری ماندگار در حوزه راهنماهای سفر است. این کتاب به جای ارائه اطلاعات صرف در مورد مقاصد گردشگری، به بررسی فلسفه سفر و انگیزههای انسان برای کشف مکانهای جدید میپردازد. دوباتن در این کتاب، ضمن ارائه نکاتی کاربردی، به خواننده کمک میکند تا از سفر خود لذت بیشتری ببرد.
آلن دوباتن، فیلسوفی است که بر روی فلسفهی زندگی روزمره تمرکز دارد. او نویسندهی پرکاری است که آثار متعددی را در زمینههای مختلفی از جمله عشق، معماری، ادبیات و سفر به رشتهی تحریر درآورده است. دوباتن همچنین یکی از بنیانگذاران «مدرسهی زندگی» (The School of Life) است؛ نهادی آموزشی که با هدف توسعهی روشهای نوین آموزش در لندن تاسیس شده است.
در لحظاتی که در محیط کار محصور شده و درگیر فشارهای کاری هستیم، ناخودآگاه به مکانهای آرام و دلنشین پناه میبریم. تصور استراحت در آلاچیقی ساحلی، در حالی که نوشیدنی در دست داریم و به صدای دلنشین امواج گوش فرا میدهیم، تجربهای است که بسیاری از ما به آن پناه میبریم.
تخیل انسان اغلب به سوی جزایر استوایی و سواحل بکر کشیده میشود، اما دنیای واقعی عموما با این تصورات فاصلهی زیادی دارد. شلوغی، حشرات موذی و آفتاب سوختگی تنها بخشی از چالشهایی هستند که ممکن است در سفر به مناطق گرمسیری با آنها روبرو شویم. این تناقض میان رویاهای سفر و واقعیت آن، موضوعی آشنا برای بسیاری از ما است. با این حال، همانطور که در این خلاصه کتاب به آن اشاره شده است، امکان بهبود این وضعیت و لذت بردن بیشتر از سفر وجود دارد.
با تمرکز بر لذت بردن از جزئیات کوچک زندگی، از زیبایی طبیعت گرفته تا تجربه سفر هوایی، میتوانیم از سفرهای خود لذت بیشتری ببریم. این کتاب با ارائه نکاتی کاربردی و روایت داستانهای مسافران، به ما کمک میکند تا با نگاهی فلسفی به سفر بنگریم و از آن لذت بیشتری ببریم.
زندگی انسان، جستجویی مداوم برای دستیابی به خوشبختی است. راههای رسیدن به این مقصد، گوناگون و گاه مبهماند. برخی افراد ثروت را کلید خوشبختی میدانند، برخی دیگر عشق را و عدهای هم در سفر به دنبال معنا و آرامش هستند. با این حال، واقعیت سفر غالبا با تصورات آرمانشهری که ما را به سوی آن میکشاند، فاصلهی بسیاری دارد. رمان «آ دور» (A Rebours) اثر ژوریس کارل هوئسمانس (Joris-Karl Huysmans) این تضاد میان رویاهای سفر و واقعیت آن را به زیبایی به تصویر میکشد.
شخصیت اصلی داستان، دوک اسسنتس (Duke of Esseintes) فردی منزوی و بدبین به جامعه است که اوقات خود را در انزوا و با مطالعهی آثار کلاسیک سپری میکند. با این حال، مطالعهی آثار چارلز دیکنز و توصیفات زندهی او از لندن مه آلود، اشتیاقی برای تجربه دنیای بیرون در دوک ایجاد میکند. او تصمیم میگیرد از انزوای خود خارج شود و به سوی لندن برود.
شخصیت اصلی داستان، پیش از آغاز سفر به لندن، در پاریس به یک کتابفروشی انگلیسی رفته و راهنمای گردشگری این شهر را خریداری میکند. سپس، برای گذراندن زمان و با اشتیاقی که از لندن در دل داشت، به یک میخانه انگلیسی سر زده که فضایی سنتی و پر رفتوآمد داشت.
اما این تلاشهای زودهنگام برای شبیه شدن به انگلیسیها، اشتیاق اولیه دوک را فروکش میکند. هنگام عزیمت به ایستگاه قطار، خستگی بر او غلبه کرده و از ادامهی سفر منصرف میشود. او ترجیح میدهد به جای تحمل زحمتهای سفر با قطار، به خانه بازگردد و تا پایان عمر در انزوا بماند.
ناامیدیهای سفر مطمئنا به داستان محدود نمیشوند و در قرن بیست و یک هم به اندازه قرن نوزدهم تاثیرگذار هستند. برای شروع باید بگویم که سفر، بهترین راه برای فرار از مشکلات شما نیست، زیرا هر کجا که بروید، همانجا خواهید بود.
نویسنده در سفری به باربادوس (Barbados) به دنبال آرامش و فرار از روزمرگی بود. اما با وجود زیباییهای طبیعی و لذتهای این جزیره، نتوانست از احساسات منفی مانند غمگینی و اضطراب رهایی یابد و همان حسی را داشت که در لندن تجربه میکرد.
سفر واقعی، اغلب با تصورات آرمانشهری که از آن داریم، تفاوت بسیاری دارد. با این حال، سفر همچنان پتانسیل کشف شگفتیهای بسیاری را داراست؛ تنها کافی است رویکرد خود را نسبت به سفر تغییر دهیم.