کتاب شیب (۲۰۰۷)، دربارهی کشمکشهایی است که همگی ما در هنگام شروع یک پروژهی جاهطلبانه یا مسیر شغلی جدید با آن مواجه میشویم. همانطور که ست گادین اشاره خواهد کرد، ما میتوانیم شانس موفقیت خود را با آمادگی برای این دورههای سخت و طاقتفرسا، خیلی بالا ببریم. با انتخاب چیزهایی که دوست ندارید، دوری از حواسپرتی و تعیین اولویتها، بهخوبی این دوران را پشت سر میگذارید و قویتر از قبل میشوید.
ست گادین یک نویسندهی آمریکایی است که در زمینهی بازاریابی و کسبوکار مینویسد. او سابقهی فعالیت در حوزهی استارتاپ و فناوری را دارد. در اولین تجربهی حرفهایاش، او مدیر برند شرکت اسپیناکر شد. پس از سه سال کار در این شرکت و با یک سرمایهی اولیهی بیستهزار دلاری، او شرکت خود را تأسیس کرد. سپس این شرکت را فروخت و به همراه مارک هرست، یک شرکت برای بازاریابی به نام یویوداین در سال ۱۹۹۵ تأسیس کرد. در سال ۱۹۹۸، گودین شرکت یویوداین را با مبلغی نزدیک به سی میلیون دلار به یاهو فروخت و خودش معاون بازاریابی مستقیم یاهو شد. کتابهای گادین اغلب پرفروش هستند. کتاب مهره حیاتی و گاو بنفش از مشهورترین آثار او هستند.
در آهنگ قدیمی قمارباز میشنوید: «باید بدانید چه زمانی ادامه دهید و چه زمانی منصرف شوید.». این جمله اگرچه ممکن است به بازی پوکر اشاره داشته باشد؛ اما دربارهی چگونگی موفقیت در دنیای تجارت یا هر پروژهی شخصی هم هست. شما باید بدانید چه زمانی باید ادامه دهید و چه زمانی باید دست از تلاش بردارید.
در هر مسیری که در زندگی انتخاب کنید، به احتمال زیاد به یک دورهی سخت برسید؛ دورهای که در آن کارها طبق برنامه پیش نمیرود و پیشرفت در آن دوره به شکل ناامیدکنندهای متوقف شده است. بسیاری از ما در زندگی این تجربهها را داشته باشیم: همکارانمان قبل از ما ارتقا میگیرند، آمار فروشهایمان ثابت میمانند، روابطمان سرد میشوند یا احساس میکنیم که شرایط بهجای بهتر شدن، بدتر شده است. به گفتهی ست گادین، این دورهی سخت «شیب» (Dip) نامیده میشود و تقریباً در هر جنبهای از زندگی دیده میشود.
اما ناامید نشوید! هرچند نمیتوانید از پدیدهی شیب دوری کنید؛ اما اغلب نوری در انتهای تونل تاریک میبینید. کسانی که صبر و عزم راسخ نشان میدهند، دردهای رشد برای آنها به پایان میرسند، ارتقاها از راه میرسند، مشتریان سرازیر میشوند و روابط به سمت بهترشدن میروند. درنهایت پاداشها از راه خواهند رسید. همانطور که گادین اشاره میکند، شیب فقط یک مرحله از پیشرفت طبیعی در هر کاری است و با آمادگی برای آن، قلههای موفقیت را بهتر فتح خواهید کرد.
فرض کنید میخواهید به بازی اسکیت تسلط پیدا کنید. یادگیری سُر خوردن روی یخ شاید خیلی راحت باشد؛ اما یادگیری فرود پرش چهارگانه، زمان و تلاش زیادی لازم دارد. در این زمان شما در اعماق شیب در حال دست و پا زدن هستید.
همین تجربه ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که میخواهید یک کسبوکار جدید را شروع کنید. در ابتدا کارها آسان هستند؛ زیرا شما عاشق ایدههای هیجانانگیز و خلاقانهی خود میشوید. اما بعد از آن، کوهی از کاغذ بازی هست که نمیتوانید از آنها فرار کنید و مشکلات زیادی هستند که در مراحل اولیه ایجاد میشوند. احتمالاً سالها بعد مرحلهی شیب به پایان برسد و شما بهراحتی یک تجارت موفق را اداره کنید.
البته گاهی اوقات هم شیب عمداً در یک فرآیند ایجاد میشود تا افرادی که بیشترین تعهد و سختکوشی را دارند، مشخص شوند. تصور کنید دانشجویی در ایالات متحده هستید و قصد دارید وارد دانشکدهی پزشکی شوید. یکی از کلاسهای اجباری در سال اول شما درس شیمی آلی است، درسی فوقالعاده دشوار که بخش زیادی از زمان شما را میگیرد. شیمی آلی مهمترین درس در برنامهی درسی شما نیست؛ اما یک شیب ایجاد میکند که بسیاری از دانشجویان در همان اول کار تسلیمش میشوند.
بسیاری از مردم دوست دارند پزشک شوند؛ بنابراین ایجاد یک شیب در اوایل کار، راهی آسان برای دانشگاههاست تا جمعیت کلاسها را فقط محدود به دانشجویان متعهد کنند. مشابه این استراتژی در فرآیندهای استخدامی شرکتها در سراسر جهان استفاده میشود. برای کاهش تعداد کارجویان و جذب بهترین استعدادها، باید مدارک زیادی فرستاده و چند مرحله مصاحبهی سخت پشت سر گذاشته شود.
خبر خوب این است که با شناخت این شیبها و درک سختی آنها، میتوانید با اطمینان خاطر بدانید که با استقامت، همه چیز آسانتر خواهد شد.