کتاب فریب خورده تصادف

نقش پنهان شانس در زندگی و در بازارها

5 نفر در حال مطالعه این کتاب هستند.

کتاب فریب خورده تصادف اثر نسیم نیکلاس طالب به بررسی نقش شانس (Luck) و تصادف (Randomness) در زندگی ما می پردازد و از ما می خواهد که از نیروهای پنهانی که ادراکات و تصمیمات ما را شکل می دهند آگاه باشیم. طالب از طریق حکایات و مثال‌های مختلف توضیح می‌دهد که چگونه می‌توانیم تاثیر شانس را بر زندگی‌مان بهتر درک کنیم.

کتاب فریب خورده تصادف (2001) مجموعه ای از مقالات در مورد تأثیر تصادف بر بازارهای مالی و خود زندگی است. نویسنده از طریق آمیزه‌ای از آمار، روان‌شناسی و تفکر فلسفی، چگونگی تسلط تصادف بر جهان را بیان می‌کند.

نسیم نیکلاس طالب یک دانشگاهی، نویسنده و سرمایه‌گذار است که عمر خود را صرف درک ماهیت حقیقی شانس، عدم قطعیت و دانش کرده است. کتاب دیگر وی یعنی «قوی سیاه» نیز به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها تبدیل شد و او را یکی از برترین متفکران روی کره زمین می‌دانند.

نویسنده تا حدی بر اساس تجربیات و تعاملات خود به عنوان یک معامله گر وال استریت، کتاب فریب خورده تصادف را نوشته است.

خلاصه کتاب فریب خورده تصادف

حاوی 9 ایده کلیدی
Fooled by Randomness
The Hidden Role of Chance in Life and in the Markets
ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه‌ای بر شانس و تصادف

ما اغلب شانس و تصادفی بودن اتفاقات را نادیده می‌گیریم و به اشتباه آن را به مهارت یا تقدیر و جبرگرایی نسبت می‌دهیم.

ما اغلب با تصادفی بودن اتفاقات فریب می‌خوریم؛ به این معنی که تاثیر شانس و رویدادهای تصادفی را بر زندگی‌مان دست‌کم می‌گیریم و عموما از واژه‌هایی مانند «مهارت‌» ، «تقدیر» و یا «جبرگرایی» به جای «شانس» و «تصادف» استفاده می‌کنیم. این باور اشتباه و جابجا گرفتن این دو مفهوم تقریبا در همه جا دیده می‌شود ولی شاید در هیچ جایی به اندازه بازار سهام این تفاوت مشهود نباشد؛ اتفاقی که باعث می‌شود «احمق‌های خوش‌شانس» دچار این توهم بشوند که «سرمایه‌گذار توانا» هستند.
کسی که توهم و ادعای این را دارد که بهترین و خبره‌ترین تحلیل‌‌گر و سرمایه‌گذار بازار است و می‌تواند همه چیز را درست و دقیق پیش بینی کند، این فرد در اصل یک احمق خوش شانس است که نمی‌داند بازارها با عدم قطعیت همراه هستند و عامل شانس را نادیده می‌گیرد.
در برخی مشاغل، نمی‌توان سادگی و بدون مهارت موفق شد. مثلا خیلی بعید است که یک نجار بدون مهارت و اندازه گیری و به صورت شانسی و اتفاقی بتواند یک درب بسازد که دقیقا متناسب با نیاز آن منزل باشد یا یک دندان‌ساز نمی‌تواند بدون دانش و مهارت یک دندان مطابق ویژگی‌های بدن ما و متناسب با اندازه فک و دهن ما بسازد، این مدل مشاغل نیاز به مهارت دارند و حتی اگر به صورت شانسی چند باری هم موفق شوند نمی‌توانند در طولانی مدت در شغل خود مشغول باشند ولی در بازارهای مالی داستان کاملا متفاوت است و باید قبول کنیم که خوشبختانه یا متاسفانه عدم قطعیت و تصادفی بودن، عنصر انکار ناپذیر بازارهای مالی است.
همانطوری که اگر میلیون‌ها میمون برای مدت طولانی بر روی ماشین‌های تایپ بکوبند، می‌توانند در نهایت آثاری مثل شکسپیر خلق کنند؛ سرمایه‌گذاران غیر ماهر نیز احتمال دارد که بعد از این همه معامله و ترید شانس با آن‌ها یاری کند و بتوانند موفقیت بزرگی کسب کنند.
برای مثال یک گروه متشکل از ۱۰,۰۰۰ سرمایه‌گذار و تحلیل‌گر را در نظر بگیرید که نسبتا بی‌کفایت هستند: این گروه، هر سال تنها ۴۵ درصد شانس سودآوری دارند. پس ما اگر به جای کمک گرفتن از این گروه از سکه استفاده کنیم و مبنای تصمیم گیری را شیر و خط بگذاریم احتمال موفقیتمان به ۵۰ درصد می‌رسد پس، اساسا بهتر است بر اساس شیر یا خط سرمایه‌گذاری کنید تا این گروه سرمایه‌گذاران!
با وجود فقدان مهارت‌های لازم در این افراد، می‌توان انتظار داشت که پس از ۵ سال حدود ۲۰۰ نفر از آن‌ها هر سال سودآور باشند. این افراد چون نقش شانس را نمی‌بینند و به اشتباه، عامل شانس را به مهارت خود نسبت می‌دهند، به سوابق بی‌نقص خود افتخار کرده و از تحسین مهارت‌های استثنایی خود لذت می‌برند.
این‌ها همان احمق‌های خوش شانسی هستند که نمی‌دانند بازارها با عدم قطعیت همراه هستند. البته در دراز مدت همین شانسی که باعث موفقیت این «احمق‌های خوش شانس» شده، علیه آن‌ها عمل خواهد کرد.
وال استریت، معامله گران و تحلیل‌گران و سرمایه گذاران بسیاری را به خود دیده که پس از سال‌ها موفقیت همه چیز را در یک ضربه بزرگ از دست می‌دهند.

ایده کلیدی 1

1دنیا، دنیای عدم قطعیت‌هاست. ما هرگز نمی‌توانیم مطمئن باشیم که یک نظریه‌ کاملا درست است، زیرا همه چیز به طور مداوم تغییر می‌کند و مشاهده بعدی ممکن است اثبات کند ما اشتباه تصور می‌کردیم.

ما به علت دیدگاه محدودی که داریم، چیزهایی را بر اساس مشاهدات و محیط اطرافمان درباره طبیعت جهان استنباط می‌کنیم و این استنباط در بسیاری از موارد باعث خطاهای جدی و بزرگی می‌شود. مثلا از دیدن صدها قوی سفید اشتباها، به این نتیجه رسید که همه قو‌ها سفید هستند.
متاسفانه این رویکرد یک مشکل اساسی دارد آن ‌هم اینکه باعث شکل گیری پدیده قوی سیاه می‌شود. نکته‌ای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که: «ما هر چقدر هم در طول زندگی قوهایی با رنگ سفید ببینیم این مشاهدات نمی‌تواند ما را به این استنباط برساند که همه قو‌ها سفید هستند، چرا که مشاهده فقط یک قوی سیاه برای ابطال نظریه ما کافی است».
به طور کلی نظریه قوی سیاه این نکته مهم را به ما می‌رساند که صحت هیچ نظریه‌ای نمی‌تواند تا ابد درست باشد، و اشتباه بودن آن تنها با ارائه یک مثال نقض (مشاهده قوی سیاه) آشکار می‌شود. از این رو غلط بودن نظریه‌ها به طور مداوم اثبات شده و با نظریه‌های بهتر جایگزین می‌شوند.
این طرز فکر در سرمایه‌گذاری نیز صادق برقرار است. همیشه این احتمال را در نظر بگیرید که تئوری‌ها ، فرضیات و روش‌های تحلیل شما ممکن است با پیدا شدن یک قوی سیاه کاملا زیر سوال برود و این موضوع می‌تواند به راحتی بر پورتفولیوی شما تاثیر گذاشته و شما را وارد زیان‌های جدی کند.
مثلا یک مدیر صندوق سرمایه گذاری اگر این توصیه را نادیده بگیرد، این طور تصور می‌کند که: «این اتفاق قبلا هرگز رخ نداده؛ بنابراین در آینده هم رخ نخواهد داد». همین تصور ممکن است روزی به طرز ناخوشایندی این مدیر را با قوی سیاه آشنا کرده و او را شگفت‌زده کند.
در واقع او با فرض اینکه گذشته یک نمونه مناسب برای پیشبینی آینده است رفتار می‌کند. اما اگر اوضاع عوض شده باشد چه؟ اگر رنگ قو‌ها به طور مداوم تغییر کند چطور می‌توانید الگویی درباره رنگ قو‌ها برای خود بسازید؟
نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که هر جایی که انسان در آن حضور پیدا می‌کند دستخوش تغییر می‌شود پس نمی‌توانیم از الگوهای ثابت استفاده کنیم. برای مثال در بازار سهام، اگر فعالین بازار بررسی کنند و به این نتیجه برسند که مثلا قیمت سهام همیشه در فروردین ماه افزایش پیدا می‌کند، سرمایه‌گذاران در سال بعدی با این الگو به طور منطقی تصمیم می‌گیرند سهام را در اسفندماه خریداری کنند تا از رشد فروردین ماه بهره ببرند، بعد از چند سال این افزایش تقاضا در اسفند ماه باعث می‌شود که رشد قیمت سهام در اسفند ماه اتفاق بیفتد و کسانی که طبق آن الگوی قدیمی در فروردین ماه هر سال خرید می‌کنند با ضرر جدی مواجه شوند. نکته مهم اینجاست که بازارها پویا و دائما در حال تغییر هستند پس نمی‌توان یک الگوی ثابت مادام‌العمر برای پیش بینی بازارها بدست آورد.
اغلب موفقیت کوتاه‌مدت احمق‌های خوش شانس ناشی از این واقعیت است که آن‌ها در زمان مناسب در مکان مناسبی بودند، یعنی شانس خالص آوردند ولی این شانس را به مهارت خود نسبت داده‌اند.
البته این موضوع فقط در مورد بازارهای مالی نیست، هرجایی که رد پای انسان در آن حضور دارد دستخوش تغییر می‌شود. مثلا انسان‌ها وقتی به یک منطقه بکر طبیعت می‌روند و در آن‌جا سکونت و رفت وآمد می‌کنند اقلیم گیاهی و جانوری آن منطقه کم کم تغییر می‌کند.

ایده کلیدی 2

2زندگی ناعادلانه و غیر خطی است پس تصور نکنید که اگر بهترین‌ باشید، موفقیتتان تضمینی است!

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 3

3ذهن ما نمی‌تواند همیشه تصمیم‌های منطقی بگیرد، چرا که درگیر سوگیری‌های مختلفی است.

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
نکته کلیدی 4

4احساسات می‌توانند به ما در تصمیم‌گیری سریع‌تر کمک کنند؛ اما ظرفیت ما برای استدلال منطقی را درهم می‌ریزند.

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 5

5اگر به گذشته نگاهی بیندازیم متوجه الگوها، علل و توضیحاتی در روندها و اتفاقات گذشته می‌شویم؛ اما این الگوها اغلب برای پیش‌بینی آینده بی‌فایده هستند.

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 6

6ما ذاتا در درک تاثیر رویدادهای نادر ضعیف هستیم.

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 7

7از تصادفی بودن بی‌خطر لذت ببرید و در مواجه با نوع ضرر آن، خویشتن‌دار باشید!

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 8

8هم در رسانه‌ها و هم در بازارهای سهام، سروصداهای تصادفی ارزش شنیدن را ندارد.

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
خلاصه نهایی

پیام کلیدی کتاب

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
کتاب‌های دیگر از نسیم نیکلاس طالب
3 کتاب
اثر نسیم نیکلاس طالب
اثر نسیم نیکلاس طالب
اثر نسیم نیکلاس طالب
نظرات و دیدگاه‌های شما
3 دیدگاه

3 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کتاب‌های مشابه
اثر دیوید ای.سنگر
اثر نلسون ماندلا
اثر یووال نوح هراری
اثر دیوید گرن
لوگوی اکوتوپیا کامل