کتاب مغز

داستان شما

نویسنده:
دیوید ایگلمن
(David Eagleman)
8 نفر در حال مطالعه این کتاب هستند.

 کتاب مغز آخرین تحقیقات علوم اعصاب را توضیح می‌دهد و به سؤالاتی می پردازد که برای هزاران سال ذهن فیلسوفان را به خود مشغول کرده بود. سؤالاتی درباره‌ی «شخصیت»؛ اینکه شخصیت واقعاً چیست؟ چرا مدام تغییر می‌کند؟ و سؤالات دیگر. این کتاب ذهنیت مخاطبانش را درباره‌ی ماهیت ذهن و مغز تغییر می‌دهد.

 دیوید ایگلمن، استاد علوم اعصاب در کالج پزشکی بیلور تگزاس است. مجلات معتبری مانند Science و Nature مقالات او را منتشر کرده‌اند. او نویسنده‌ی کتاب‌هایی نظیر «ناشناخته»، «گونه‌های شگفت‌انگیز» و «مغز پویا» است و اجرای مستند «مغز» را در شبکه‌ی بی‌بی‌سی بر عهده گرفت که به‌نوعی مکمل کتاب مغز به حساب می‌آید.

خلاصه کتاب مغز

حاوی 6 ایده کلیدی
The Brain
The Story of You
ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه‌ای بر دنیای مغز

ذهن و مغز شما خیلی عجیب و غریب است؛ هم درباره‌اش خیلی چیزها می‌دانید و هم هیچ‌چیز نمی‌دانید! ما معمولاً مغز را شبیه به کابین خلبانی تصور می‌کنیم که اختیارش در دست ماست. اما هر کسی که مغز را مطالعه می‌کند، از دانشمندان قدیمی‌تر مثل فروید گرفته تا به‌روزترین عصب‌شناسان، می‌گوید این دست پنهان «ناخودآگاه» است که اوضاع را کنترل می‌کند؛ نه مغز!

این اتفاق خیلی هم بد نیست؛ اگر ما می‌خواستیم آگاهانه همه‌ی امیال، اعمال و حرکات را کنترل کنیم، زندگی غیرممکن می‌شد. حتی کارهایی ساده مثل نوشیدن یک فنجان چای می‌توانست تمام انرژی ما را بگیرد. اما همین موضوع باعث مطرح شدن پرسش‌های جذابی می‌شود. چه چیزی ما را به آنچه که هستیم تبدیل می‌کند؟ ما چطور تصمیم می‌گیریم و چگونه حقیقت را می‌فهمیم؟ چرا آدم‌ها در طول زمان این‌قدر تغییر می‌کنند؟

در اینجاست که خلاصه‌ی کتاب مغز به کار می‌آید. این کتاب نه‌تنها به این سؤالات جواب می‌دهد، بلکه شما را به سفری در دنیای مغز می‌برد که هیجان‌انگیز و تفکربرانگیز است.

ایده کلیدی 1

1اتصالات درحال‌تغییر مغز شخصیت شما را شکل می‌دهند.

زندگی پیش‌بینی‌ناپذیر است و همیشه هم درحال تغییر است. تنها چیزی که ثابت می‌ماند این است: آدم‌ها تغییر می‌کنند. گاهی با افزایش سن، ما جاافتاده‌تر، پخته‌تر و بهتر می‌شویم؛ درست مانند یک شراب کهنه. گاهی هم مانند شرابی اعلا که به سرکه تبدیل می‌شود، ناخوشایند می‌شویم.
شاید شما هم با تغییرات شخصیت برخورد کرده باشید. وقتی بعد از مدت‌ها یکی از دوستان قدیمی دوران مدرسه را می‌بینید، قطعاً از خود می‌پرسید دوستتان چطور این‌قدر تغییر کرده؟ پس آن آدمی که روزگاری می‌شناختید، کجا رفته؟ علم این تغییرات را چگونه توضیح می‌دهد؟
تغییرات مغز در طول زمان، شخصیت دوستتان را تغییر داده‌اند. از بدو تولد، مغز ما اتصال‌هایی جدید می‌سازد تا با شرایط جدید سازگار شود و همین باعث تغییرات ما می‌شود. یک کودک دو ساله را تصور کنید. او در مغز خود به اندازه‌ی یک فرد بالغ سلول دارد؛ اما تعداد سیناپس‌های مغزش (اتصال‌هایی که اطلاعات را منتقل می‌کنند) دوبرابر افراد بالغ است. چرا؟ چون با افزایش سن، اتصال‌های سیناپسی کم‌کم از بین می‌روند؛ مگر این‌که برای نگه داشتن اتصال، تمرین و تکرار داشته باشید. برای مثال یادگیری یک زبان خارجی را تصور کنید. یاد گرفتن یک زبان جدید یا حتی تشخیص آن‌ها از یکدیگر ممکن است در بزرگسالی سخت یا غیرممکن باشد؛ زیرا از کودکی در معرض آن زبان قرار نگرفته‌ایم و مغزمان اتصالات را تشکیل نداده است.
این قاعده به طور کلی در مورد شخصیت هم صدق می‌کند. اتصال‌های سیناپسی که شخصیت شما را شکل می‌دهند، حاصل همه‌ی چیزهایی است که شما در معرض آن‌ها قرار می‌گیرید. تک‌تک آدم‌هایی که ملاقات می‌کنید، فیلم‌هایی که به تماشایشان می‌نشینید و هر کلمه از هر کتابی که می‌خوانید، شخصیت شما را شکل می‌دهند. اجازه بدهید اسم این حالت را بگذاریم شکل‌پذیری یا پلاستیسیتی، که در واقع نام قلنبه‌سلنبه‌ای است برای توانایی یادگیری مغز با تمرین و تکرار. توانایی‌ای که فقط مختص کودکان نیست و شامل بزرگسالان هم می‌شود.
دانشمندان کالج دانشگاهی لندن در مطالعاتشان این موضوع را بررسی کردند. آن‌ها مغز برخی رانندگان تاکسی شهری را اسکن کردند و فهمیدند که راننده‌ها نسبت به افراد عادی، هیپوکامپ بزرگ‌تری دارند. هیپوکامپ بخشی از مغز است که مسئولیت حافظه‌ی فضایی را برعهده دارد. ولی چطور چنین چیزی ممکن است؟ راننده‌های تاکسی یک ویژگی منحصربه‌فرد دارند. بیست‌وپنج هزار خیابان، بیست‌هزار مکان و 320 مسیر متفاوت را کاملاً حفظ هستند. توانایی‌ و قابلیتی که در طول چهار سال تمرین به دست می‌آید. صرف کردن این اندازه زمان برای تمرین یعنی این‌که راننده‌ها اتصالات ویژه‌ای را در مغز خود ایجاد  و هیپوکامپشان را بزرگ کرده‌اند. این کار تا حدی شبیه به بدن‌سازی است، درست مانند زمانی که با تمرین مداوم، عضلاتتان را تقویت می‌کنید.
اما گاهی این تغییرات می‌توانند تأثیر ناگواری بر شخصیت افراد بگذارد. شاید نام چارلز ویتمن را شنیده باشید. مردی که در سال ۱۹۶۶ همسر و مادرش را به قتل رساند و بعد از بالای برجی در دانشگاه تگزاس با مسلسل به ۱۳ نفر شلیک کرد. شاید این موضوع را ندانید که بعد از کشته شدن چارلز، کالبدشکاف‌ها یک تومور در مغزش پیدا کردند. تومور در قسمتی بود که مسئولیت کنترل خشم و ترس را برعهده دارد!

ایده کلیدی 2

2مغز شما جهان را آن‌طور که می‌خواهد به شما نشان می‌دهد. شاید چیزی که شما درک می‌کنید، واقعی نباشد!

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 3

3 بیشتر تصمیم‌ها به صورت ناخودآگاه گرفته می‌شوند.

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 4

4امیال و خواسته‌ها، دوپامین و پاداش‌های کوتاه‌مدت در تصمیم‌گیری ما نقش مؤثری دارند.

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 5

5 ارتباط با دیگران یکی از کارکردهای اصلی مغز است و احتمال بقای گونه‌‌ها را افزایش می‌دهد.

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 6

6فناوری به بهبود عملکرد مغز کمک می‌کند اما نمی‌تواند جایگزین آن شود.

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
خلاصه نهایی

پیام کلیدی کتاب

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
نظرات و دیدگاه‌های شما
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کتاب‌های مشابه
اثر پیتر سنگه
اثر داگلاس استون، شیلا هین
اثر والتر آیزاکسون
لوگوی اکوتوپیا کامل