آرمان‌شهر اقتصادی
اپیزود شماره 22
فصل اول

حکمرانی اقلیت

نامدارترین‌ها پیروز می‌شوند

کاور اپیزود بیست و دو پادکست اکوتوپیا - حکمرانی اقلیت

معرفی اپیزود حکمرانی اقلیت

نسیم طالب در کتاب پوست در بازی اشاره می‌کنه که یک اقلیت سه درصدی در جامعه که بیش از حد متعصب و تندرو و سختگیر هستند میتونن بجای 97 درصد ، باقی مردم تصمیم بگیرند و خواسته خودشون رو پیش ببرند، این چیزی هست که بهش میگیم حکمرانی اقلیت!

در این اپیزود ابعاد مختلف حکمرانی اقلیت رو با هم بررسی خواهیم کرد.

فایل صوتی اپیزود 22

نسیم طالب نویسنده‌ایست که تا به حال زیاد از او صحبت کرده‌ایم بخصوص در اپیزود شانس. خواندن صحبت‌های او آدم را به فکر فرو می‌برد. امروز راجع به یکی از مهم‌ترین مطالبی که طالب صحبت کرده است، بحث کنیم.
او کتاب معروفی به نام “پوست در بازی” دارد. در بخشی از این کتاب راجع به حکمرانی اقلیت صحبت میکند که برخی جاها به آن اقلیت متعصب هم گفته می‌شود.
مفهوم مهمی است که درک آن باعث می‌شود به خیلی از چالش‌های خود جواب منطقی دهیم. پس اگر در ذهن خود درباره یکسری موضوعات ابهام دارید؛ مثل این که چرا گشت‌ارشاد هنوز وجود دارد یا چرا حتما به خاطر یک عده محدود این همه آدم باید خلاف میلشان عمل کنند؟ مثلا یکسری افراد در فامیل و روستان هستند که بقیه آدم ها بخاطر این که اینها ناراحت شوند، رفتارهایی انجام می‌دهند که خود هم دوست ندارند. اگر این سوالات چالش شما هم هست توصیه می‌کنیم این اپیزود را تا آخر گوش دهید.
نسیم طالب میگوید؛ یک اقلیت ۳، ۴ درصدی در یک جامعه می‌تواند خواسته خود را به بقیه جامعه تحمیل کند، آن هم به شرطی که به اندازه کافی سختگیر باشند.
یعنی اکثریت این را نمی‌خواهد و قشری که این را می‌خواهد در اقلیت است اما در عین خال سفت و سخت و متعصب هستند.
طالب میگوید اگر در یک جمع ۱۰ نفره اگر یک نفر مسلمان باشد، تمام گروه برای شام گوشت حلال می‌خرند. گوشت حلال برای ۹ نفر دیگر مشکل ایجاد نمی‌کند اما برای آن یک نفر مسلمان گوشت غیرفعال غیرقابل استفاده است. این چیزی است که به آن حکمرانی اقلیت می‌گویند.
یا مثلا درباره لیموناد مثال می‌زند. این که چند درصد در آمریکا معتقدند لیموناد در آمریکا باید حلال باشند. این درصد خیلی کم است. کمتر از نیم درصد جامعه آمریکا. ولی تقریبا همه لیمونادهای آمریکا حلال هستند. چون کسی که برایش مهم نباشد هرطور هست نوشیدنی را می‌خورد اما او که معتقد است و روی حلال بودن سختگیر است، در صورت حلال بودن آن را می‌خورد.
یا مثال بعد درباره بادوم زمینی است. بخشی از جامعه هستند که به بادوم زمینی حساسیت دارند. کسانی که حساسیت ندارند طبیعتا موقع خرید بستنی برایشان مهم نیست در آن بادوم زمینی وجود دارد یا خیر.
در هر صورت می‌خرند.
ولی کسی که حساسیت دارد اگر بادوم زمینی داشته باشد آن را نمی‌خرد. بخاطر همین روی اکثر بستنی ها می‌نویسند که بادوم زمینی دارد یا نه.
همین حساسیت به بادوم زمینی این قشر اقلیت باعث شده خیلی از مدارس در آمریکا بگویند خوردن بادوم زمینی در مدرسه ممنوع است.
حکمرانی اقلیت واقعا مبحث جالبی است. در بریتانیا کلا ۳ درصد مسلمان وجود دارد؛ ولی گوشتهای وارداتی از نیوزلند، ۷۰درصد حلال هستند. به خاطر حکمرانی اقلیت. خب تا اینجا صحبت کردیم راجع به این که حکمرانی اقلیت چیست‌.
البته منظور از جامعه؛ لزوما سطح کلان مملکت نیست. بلکه این جامعه می‌تواند خانواده ما باشد. در یک خانواده اگر مثلا همه بچها مشروب بخورند ولی پدر خانواده مخالف سرسخت مشروب خوردن باشد، بقیه هم در حضور پدر لب به آن نمی‌زنند.
دقت کنید نمی‌گوییم کدام کار درست و کدام غلط است، تنها داریم مثال میزنیم. یا جامعه می‌تواند شرکتی باشد که در آن کار می‌کنیم. اگر در ماه رمضان اکثر افراد کشور روزه نگیرند و اعتقادی نداشته باشند و فقط تعداد اندکی در شرکت روزه بگیرند، بخاطر همین اقلیت احتمالا ساعت کاری شرکت در این ماه تغییر کند و شرکت در آن ۱ گاه به پرسنل ناهار نمیدهد. چرا که حکمرانی اقلیت ایجاد شده است.
حالا بررسی کنیم این نوع از حکمرانی چه آثاری دارد و اگر ما اقلیت نیستیم، باید در مقابل این قشر چه برخوردی داشته باشیم و چطور می‌توان از این قاعده اقلیت به نفع خود پیش ببریم؟

بعضی وقت‌ها، حکمرانی اقلیت واقعا خوب است و باید هم انجام شود. جاهایی که اقلیت ها باید حکمرانی کنند. مثلا در نظر بگیرید در خانه شما، پدربزرگ ۹۰ ساله شما هم با شما زندگی میکند. حالا تابستان است و او از حمام تازه بیرون آمده و هوا هم گرم است اما ما باید بخاطر او کولر را خاموش کنیم که سلامتش حفظ شود.
این مدل حکمرانی خوب و بلکه مفید هم هست. اما در همین مثال که پدربزرگ اقلیت است، او می‌تواند با همین قدرت اقلیت کارهایی کند که باب میل بقیه نیست و بقیه مجبورند اطاعت کنند. حکمرانی اقلیت باعث می‌شود قشر متعصب اقلیت نظر خود را به بقیه جامعه تحمیل کنند.
مثلا همین‌ پدربزرگ اگر یک مذهبی متعصب باشد، به بقیه تذکر می‌دهد که حجاب را رعایت کنید، موسیقی با صدای خانم را پخش نکنید، در مناسبات مذهبی مهمونی نگیرید و بقیه را مجبور می‌کند کارهایی انجام دهند که خود دوست دارد‌. حالا اگر بقیه اعضای خانواده اعتقادی نداشته باشند، بخاطر احترام به او این کارها را انجام نمی‌دهند و به عبارت بهتر، قشر اقلیت اینجا حکمرانی کرده و اهدافش را پیش می‌برد و از قدرتش سواستفاده میکند.
اصلا دقت کنید، خیلی اوقات می‌دانیم بزرگترها دارند اشتباه می‌گویند.
ما هم اعتقادی به این مسائل نداریم ولی گوش می‌دهیم و انجام می‌دهیم بدون کوچکترین اعتراضی.
مثلا خودم دوستی را می‌شناسم که همیشه این حسرت را دارد که چرا شب عروسی اش، فیلمبرداری نکردند. چرا؟ چون در چند دهه گذشته فیلمبرداری را کاری قبیح می‌دانستند.
حالا اونجا بزرگ فامیل از فیلمبرداری ناراحت می‌شد. پس بخاطر اقلیت متعصب این آدم ۳۰، ۴۰ سال است که این حسرت را همراه خود دارد.
یا در نسل‌های قبل اگر نگاه کنیم، می‌بینیم خودشان حتی نمی‌توانستند همسرشان را انتخاب کنند. بزرگ فامیل شریک زندگی او را تعیین میکرده و این دقیقا از مضرات حکمرانی اقلیت است.

نکته مهمی که راجع به حکمرانی اقلیت باید بدانیم این است که منفعت قشر اقلیت از یک قانون در مقابل نفع اکثریت از لغو آن قانون اصلا قابل مقایسه نیست.
برای مثال در کشور خودمان، عده محدودی از وجود گشت ارشاد منفعت میبرند و مدافع جدی حجاب اجباری هستند.
ولی اگر کمی دقت کنیم می‌بینیم اکثر جامعه منتقد گشت ارشادند‌. یعنی افرادی که خود محجبه هستند و حجاب کاملی دارند، به وجود گشت ارشاد نقد دارند چون معتقدند گشت ارشاد تبلیغ معکوس است و آدم ها را از حجاب زده میکند‌. ولی با این‌حال منفعت قشر اقلیت متعصب، اجازه نمی‌دهد گشت ارشاد برداشته شود.
یا مثال دیگر، خودرو است. عده محدودی در ایران هستند که اقلیت هستند و ذینفع تحریم‌ها هستند و رانت اصلی را از وارد نشدن خودروهای خارجی میبرند. یعنی مافیای صنعت خودرو هستند.
همین قشر را می‌بینیم که سفت و سخت جلوی واردات خودرو ایستاده‌اند و نمیگذارند ماشین کارد شود. البته میگذارند ماشین وارد شود؛ ولی خودروهای درجه چندم چینی! همه این کارها را هم به اسم حمایت از تولید داخل انجام می‌دهند.
می‌بینیم نتیجه چیست! کیفیت خودروها بشدت پایین آمده و خودروسازان رسما ورشکست شده‌ و آدم های زیادی در جاده ها در اثر وحود این خودروهای بی کیفیت کشته میشوند؛ اما همه این ‌ها در مقابل منافع قشر اقلیت، ناچیز است. پس این جمله را دوباره تکرار کنیم:
منفعت قشر اقلیت از یک قانون در مقابل نفع اکثریت از لغو آن قانون اصلا قابل مقایسه نیست.
در همین خودرو، همه مردم ضرر می‌کنند. نمیتوانیم خودروهای خوب سوار شویم، خودروها بیش از حد گرانند و بی ارزش! اما قشر اقلیت و متعصب منفعتی دارد که اجازه نمی‌دهد خودرو وارد شود.
از دیگر مضرات حکمرانی اقلیت این است که قشر اقلیت خود را بالاتر از جامعه میبینند‌ و وقتی به عنوان مردم دید از بالا به پایین داشته باشید، به راحتی این حق را به خود میدهید که هر کاری بخواهید انجام دهید.
از تذکر گرفته تا توهین و تحقیر و سواستفاده‌.
مثلا در همین موضوع گشت ارشاد می‌بینیم اقلیتی که موافق حضور آن هستند و منفعتشان در وجود آن است، به خود حق می‌دهند قشر اکثریت را تحقیر می‌کنند و با آنها درگیر شده و به انها توهین کنند.
حتی دیده شده سطل ماست در سر مردم پرتاب می‌کنند و حق هرکار را برای خود قائل هستند.
در صورتی که این فرصت برای جبهه مخالف اصلا فراهم نیست. این چیزیست که نسیم طالب به ان ریسک نامتقارن می‌گوید.
کسی که به شما تذکر حجاب می‌دهد یا حتی شما را تحقیر میکند و با شما درگیر میشود، ریسک خاصی را متحمل نمیشود اما اگر شما همین رفتار را با او داشته باشید، تبعات خیلی سنگینی برای شما دارد. کلا در ادبیات حکمرانی اقلیت این جمله را زیاد میشنوید؛ قشر اقلیت دائما می‌گویند که به عقاید همدیگر احترام بگذاریم. اما خودشان خیلی اعتقاد خاصی به این جمله ندارند و منظورشان این است فقط شما به عقاید ما احترام بگذارید و ما اجازه داریم هر توهینی به شما کنیم و هر مدل بخواهیم با شما رفتار کنیم.
مثلا کافی است شما با افرادی که توسط گشت ارشاد به خیابان وزرا منتقل میشوند، صحبت کنید. میبینید که برخی مواقع دخترها را فاحشه و خراب و این مدل صفت‌ها خطاب می‌کنند.
بگذریم از این بحث. ما مضرات حکمرانی اقلیت را فهمیدیم و متوجه شدیم این نوع حکمرانی چه آثاری دارد.
حالا سوالی که پیش می آید این است که چطور از حکمرانی اقلیت به نفع خود استفاده کنیم؟
وقتی جز اقلیت نیستیم، در مقابل این قشر چگونه رفتار کنیم و چکاری‌ انجام دهیم بهتر است؟
نکته مهمی که باید یه آن توجه کنیم این است که جامعه اگر بخواهد درست کار کند، لازم نیست همه در آن درست کار بکنند‌؛ بلکه یک اقلیت سختگیری که پوستش در بازی باشد اگر درست کار کند و سختگیر باشد و در عین حال شجاع و متعصب باشد که مای حرفهایش سفت و سخت بماند، می‌تواند خواسته خود را به کل جامعه تحمیل کند‌. نکته مهمی است. در شرکت یا خانواده یا کلا هر سیستمی می‌توانید این کار را عملی کنید.
اگر هدفی دارید و فکر می‌کنید درست است و حتما باید عملی شود، نامدارایی کنید.
نسیم طالب میگوید نامدارا‌ها عموما برنده میشوند.
نامدارایی کنید و سفت و سخت هم پای تصمیم خود بایستید؛ اگر فکر می‌کنید درست است. هزینه آن را هم بدهید. هزینه می‌تواند ناراحت شدن اطرافیان باشد یا حتی این که طرد شویم. هزینه می‌تواند از دست دادن یکسری موقعیت ها یا هرچیز دیگر باشد.
در یک جامعه، چون معمولا سیستم‌های پیچیده ای هستند،در آنها یکسری نامتقارنی هایی وجود دارد که می‌تواند باعث ایجاد تغییرات با دوام و دائمی شود که این تغییرات توسط همان قشر اقلیت متعصب ۳، ۴ درصدی عموما اجرا می‌شوند.

مثلا رسانه‌ای که کلا ۳۰ پرسنل دارد می‌تواند نامدارایی کند و حتی یک وزیر مملکت را به کلی برکنار کند.
پس جمع بندی این قسمت این شد که برای اصلاح و تغییر اساسی در جامعه نیازی نیست هزینه های زیادی انجام دهیم یا افراد زیادی را با خود برای ایجاد تغییر همراه کنیم، خیر.
یک قشر ۳، ۴ درصدی اقلیت، می‌توانند تغییرات جدی رقم بزنند. برای همین در اکثر حکومت‌های دنیا، تندرو های متعصب زیادی وجود دارد. اگر دقت کنیم می‌بینیم عموما کسی که جامعه را از نظر اقتصادی و اخلاقی رشد میدهد، اینطور نیست که اکثریت در جامعه با اجتماع برسند؛ خیلی اوقات اقلیتی کوچک این کار را می‌کنند.
به عنوان حرف پایانی شاید سوالی برای شما پیش آید. این که راهکار جیست و در برابر اقلیت متعصب چه کاری انجام بدهیم؟ نسیم طالب میگوید: جواب یک کلمه است. نامدارایی با اقلیت. نامدارا باشید و به عقیده‌ای که فکر میکنید از نظر خودتان درست تر است احترام بگذارید. به یک نکته توجه داشته باشید؛ اگر بخاطر احترام به عقاید یک‌ نفر، روی عقاید خود پا می‌گذارید، شما در اصل به عقیده خود بی احترامی می‌کنید. اینکه چقدر بخاطر اینکه یک نفر ناراحت نشود یا برداشت بد نکند، روی خواسته های خود پا گذاشته ایم.
خیلی اوقات می‌توان این کار ها را سياست مدارانه انجام داد. مثلا اگر مهمان داریم و یک نفر از مهمانان دوست ندارد مرغ بخورد ولی ما دوست داریم مرغ بپزیم؛  می‌توانیم برای آن یک نفر یک غذای دیگر درست کنیم، نه این که کل منو را عوض کنیم   برخلاف میلمان عمل کنیم.
یا مثلا در خانواده هایی که سنتی و پایبند رسم و رسومات هستند، خیلی سعی می‌کنند که همه را راضی نگه دارند. مثلا یک نفر توانایی خرید کادوی گران قیمت ندارد اما برای عروسی مجبور است هدیه گران قیمت دهد بخاطر این که ممکن است یک نفر در فامیل ناراحت شود.
اگر ما به این نتیجه رسیدیم که پوشش، افکار، عقیده، کارهایی که میکنیم، کارهای درستی هستند، همان را پیش ببریم و اگر مثلا کسی ناراحت می‌شود چرا در عروسی ما غذا این مدلی بود، مشکل آن آدم است نه مشکل ما. اگر کسی نگران این است که اعمال ما باعث می‌شود ما به جهنم رویم، ایرادی ندارد. بگذارید ما به جهنم رویم که حداقل در دنیای دیگر با این افراد در یک مکان نباشیم!
حکمرانی اقلیت مبحث بسیار مهمی است که اگر آن را درک کنیم می‌توانیم از آن سیاستمدارانه‌ در جهت اهداف خود استفاده کنیم و جلوی قشر اقلیت بایستیم که نظرشان را به ما تحمیل نکنند‌.

به زودی منابع اضافه می گردند ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین اپیزودها

در این اپیزود درباره این صحبت می‌کنیم که قدرت پتانسیل ایجاد فساد رو ایجاد میکنه. عوامل مختلفی که باعث میشه قدرتمندان از قدرتشون …
در این اپیزود به این سوال مهم جواب می‌دهیم که چه مسیری طی شد تا مردم توانستند به آزادی فکر کنند و آن را حق خود بدانند و در جست و جوی آزادی …
در این اپیزود درباره وضعیت صندوق‌های بازنشستگی در ایران صحبت می کنیم که شبیه بمب ساعتی در اقتصاد ایران بوده و راه زیادی تا …
در این اپیزود می‌خواهیم از تجربیات یک پوکرباز معروف به نام خانم آنی دوک استفاده کنیم و یاد بگیریم که چطور می‌توانیم با تصمیم‌گیری بهتر، زندگی …
لوگوی اکوتوپیا کامل