سوگیری خطای برنامهریزی (Planning fallacy bias) یکی از خطاهای ادراکی است که منجر به دستکم گرفتن زمان مورد نیاز برای انجام کاری و رسیدن به یک هدف میشود.
به نظر شما یکی از بارزترین ویژگیهای مشترک دولتها، کسبوکارها و افراد چیست؟ همانطور که میدانید یکی از مشخصههای متداول همه آنها این است که برای پیشبینیکردن مدتزمان انجام یک پروژه وقت و هزینه صرف میکنند و علیرغم برنامهریزی برای رسیدن به اهداف تعیین شده گاه خطا میکنند و موفق به دستیابی به تارگتهای خود نمیشوند. آیا میدانید علت این اتفاق چیست؟
در واقع همه آنها قربانی سوگیری شناختی خطای برنامهریزی میشوند.
برای آشنایی بیشتر با این نوع از سوگیری، به مثال زیر توجه کنید. تصور کنید دانشجوی دکترا هستید و استاد به شما برای نوشتن و تحویلدادن یک مقاله، ۶ ماه فرصت داده است. با خود حسابکتاب می کنید و فکر میکنید که ۱ ماه زمان نیز برای نگارش مقاله برای شما، کافی است. یک ماه مانده به تاریخ موعود، شروع به نوشتن میکنید و تازه متوجه میشوید در مسیر پیشِ رو، چه چالش هایی وجود دارد و محدودیت زمان نیز به چالشهای شما اضافه میشود.
موضوع فوق، مثالی از خطا برنامهریزی بود. یعنی زمان برنامهریزی برای یک پروژه، با نگاهی خوشبینانه به قضیه میپردازید و ریزهکاریها را در نظر نمیگیرید. نتیجه این سوگیری، این است که به تارگت و هدف خود در زمان تعیین شده در ذهنتان، می رسید. اگر برای انجام کاری در زمان محدود، حساب شده عمل نکنید، گرفتار این نوع از خطا می شوید.
به بیان دیگر، خطای برنامهریزی زمانی اتفاق میافتد که شما زمانی را که برای انجامدادن یک وظیفه نیاز دارید، کماهمیت در نظر میگیرید. شما فکر میکنید علت گرفتار شدن در چنین دامی چیست؟
یکی از بارزترین دلیلها، افکار بلند پروازانه و خوشبینی است. از آنجایی که ذهن همه ما انسانها تمایل دارد هر کاری را هرچه سریعتر انجام دهد، متأسفانه اغلب اوقات هیجانزده میشود و مقدار زمان لازمی را که برای رسیدن به خط پایان برای خودش در نظر دارد دستکم میگیرد. بهعلاوه، یکی دیگر از علتهای چنین پیش آمدی این است که ما حضور و تأثیر عوامل داخلی و خارجی را در نظر نمیگیریم.
اهمیت خطای برنامهریزی در چیست؟
فرض کنید شما مدیرعامل یک شرکت بزرگ با تعداد زیادی کارمند هستید. برنامهریزی کرده اید که در مدتزمان سه ماه، پروژها را به اتمام برسانید. تصور کنید زمان تمام میشود و شما هم به هدف خود رسیده اید. اینجا فقط خودتان درگیر هستید؟ مسلماً نه! تمامی کارمندان و افراد مجموعه درگیر میشوند و پول و وقت خود و مجموعه از دست میرود، بدون رسیدن به هدف!
بهعلاوه، مطالعات نشان داده است بیش از ۸۰ درصد استارتاپها، قبل از رسیده به تارگت اولیه خود شکست میخورند. پس انجام برنامه ریزی برای نیفتادن در دام این نوع از سوگیری، برای هر کسبوکاری امری ضروری به شمار میرود.
چگونه در دام خطای برنامهریزی نیفتیم؟
- درست برنامه بریزید! بر اساس حدس و گمان جلو نروید. طبق تجارب و برنامهریزیهای قبلی خود، تلاش کنید برنامه ای واقع بینانه برای خود و مجموعه تنظیم کنید.
- برنامه خود را بنویسید! اینطور تصور کنید که یک برنامه کلی و هدف بزرگ دارید و این هدف بزرگ، باید به اهداف کوچکتر تقسیم شوند. برای هر کدام از اهداف کوچکتر، مدت زمانی را مشخص کنید. تمامی برنامهریزیهای خود برای رسیدن به اهداف کوچک را بنویسید و تلاش کنید طبق آنها پروژه خود را پیش ببرید. میتوانید چالشهای احتمالی پیش روی خود را نیز یادداشت کنید و در صورت امکان، راهحلی برای هریک از موانع و چالشهای موجود، پیدا کنید.
به یاد داشته باشید این خطای شناختی میتواند آسیب قابلتوجهی به اعتبار حرفهای شما بزند و از نظر اقتصادی شما را متضرر کند. همچنین برنامهریزی شما را نابسامان و غیرحرفهای جلوه دهد. زمانی که شما یک سررسید و موعد یک وظیفه و برنامهای را از دست بدهید، به این معنی است که آنچه در آینده برایش برنامهریزی کردهاید نیز باید به تاریخ و زمان دیگری موکول شود که منجر به ایجاد مشکلات جدی خواهد شد.
در نظر گرفتن وقت مناسب و کافی برای انجامدادن وظایف، رمز موفقیت است. بهجای اینکه حداقل تلاش خود را بکنید و توقع حداکثر نتیجه را داشته باشید، برای هر کاری زمان مشخصی اختصاص دهید تا مطمئن شوید بهترین کار ممکن را دراسرعوقت انجام دادهاید.