کتاب مدیریت توجه به یکی از رایجترین مشکلات زندگی مدرن میپردازد. بسیاری از افراد معتقدند فناوری در دوران معاصر عامل اصلی حواسپرتیهای ما است. با این حال، نیر ایال ادعا میکند که هرچند تلفنهای هوشمند و اپلیکیشنها ممکن است مانع کار معنادار شوند؛ اما دلیل اصلی این مشکل نیستند. پس علت چیست؟ در این کتاب، نیر ایال یک چارچوب چهار قسمتی قابلاجرا ارائه میدهد که علت واقعی حواسپرتی را روشن میکند و به شما میآموزد چه کارهایی را برای غلبه بر حواسپرتی انجام دهید.
نیر ایال (Nir Eyal) نویسنده، مشاور و مدرسی است که بیشتر بر روانشناسی پشت فناوری و ایجاد عادت متمرکز است. او نویسندهی کتابهای پرفروش «قلاب» و «مدیریت توجه» است. نیر ایال همچنین یک سرمایهگذار فعال است و در دانشکدهی کسبوکار استنفورد تدریس میکند.
توانایی متمرکز ماندن، کلید موفقیت حرفهای و شخصی است. اگر حواستان پرت شده باشد، بهسختی میتوانید کتابتان را به پایان برسانید، طرح کسبوکار درخشانتان را روی کاغذ بیاورید یا صرفاً از وقت گذراندن با عزیزانتان لذت ببرید.
دنیا پر از حواسپرتی است. حتی زمانی که سر کار نیستیم، کارفرمایان خواستههایی را به ما تحمیل میکنند. از آنجایی که فناوری روزبهروز به زندگی شخصی ما نفوذ میکند، توجه ما اغلب از آن چیزی که در واقعیت میخواهیم، دور شده است. پس چگونه باید بازدهی و تمرکز داشته باشید؟
نیر ایال، نویسندهی کتاب پرفروش قلاب (Hooked)، دربارهی تأثیر پلتفرمهایی مانند فیسبوک و توئیتر روی تمرکز ما پژوهش و مطالعههای مختلفی کرده و روشهایی برای کنترل حواسپرتی پیدا کرده است. او این روش را «غیر قابل حواسپرتی» مینامد که در فارسی به مدیریت توجه ترجمه شده است.
در این چکیده، بررسی خواهیم کرد که چگونه بر این «مهارت مهم» مسلط شویم تا بتوانیم با حواسپرتی مقابله کنیم و توجه خود را روی چیزهایی متمرکز کنیم که واقعاً مهم هستند.
چرا ما مستعد حواسپرتی هستیم؟
یکی از پاسخهای رایجْ فناوری است. احتمالاً شما هم مثل سایر افراد بارها سعی کردهاید که دستگاهها و ابزارهای دیجیتال خود را کنار بگذارید. حتی اگر موفق به انجام این کار هم شده باشید، حتماً متوجه این مورد شدهاید که استفاده نکردن از این وسایل هم نمیتواند حواسپرتی ما را کاملاً از بین ببرند. به عبارت بهتری در این موارد ما با حذف این وسایل، حواسمان را به چیزهای دیگری پرت میکنیم؛ مثلاً تکه کاغذ روی میزمان را خطخطی میکنیم یا مشغول شمردن کتابهای موجود در کتابخانه و نقش گلهای روی قالی میشویم.
مغز ما در ابداع انواع حواسپرتی استاد است. برای اینکه بفهمیم وقتی حواسمان پرت میشود، چه اتفاقی میافتد، باید در مورد محرکها صحبت کنیم. محرکهایی که ما را به انجام کاری تحریک میکنند.
این محرکها به دو صورت ظاهر میشوند:
محرکها میتوانند منجر به جذب یا حواسپرتی ما شوند. جذب، ما را تحریک میکند تا اهداف و جاهطلبیهای خود را دنبال کنیم؛ ولی حواسپرتی برعکس عمل میکند و ما را از آن اهداف دور میکند.
به همین دلیل است که نمیتوان صرفاً فناوری را عامل حواسپرتی دانست. در واقعیت، حواسپرتی همیشه منابع داخلی دارد. حواسپرتی به معنای فرار از چیزهای ناراحتکننده است، مانند قار و قور شکم یا مشکلات زناشویی یا نارضایتی عمیق از حرفهی خود. به عبارتی بهتر فناوری، صرفاً عاملی است که ما آن را سرزنش میکنیم. آنهم به دلیل ناتوانی خود در انجام کارها و ناتوانی در بررسی مشکلات اساسی.
خبر بد این است که ما براساس تکامل و نوع سیمکشی مغزمان، هیچوقت احساس راحتی و رضایت نمیکنیم. اجداد ما به یادگیری، رشد و در نهایت زنده ماندن ادامه دادند؛ چون از سهم خود راضی نبودند. امروز، هزاران سال بعد، این میراث راضی نبودن از سهم خود، خود را با خلق و خوهایی جدید نشان میدهد. مثل بدبینی، نشخوار فکری و سریع دلزده شدن از موقعیتهای جدید.
این عادتها ما را در برابر حواسپرتی آسیبپذیر میکند؛ اما خبر خوب اینجاست که ما مجبور نیستیم بردهی احساسات منفی خود باشیم و میتوانیم آنها را مهار کنیم. در ادامه روشهای غلبه بر آن را بررسی خواهیم کرد.