موضوع تبعیض جنسیتی، موضوع جدیدی نیست. افراد زیادی هم برای برابری زنان و مردان در جامعه تلاش کردهاند. این تلاشها تا حد خوبی هم جواب داده است. امروز زنان در محیطهای کاری نقش مهمی پیدا کردهاند، مسیر رشد برایشان هموارتر شده و به طور کلی در اقتصاد و جامعه امروزی نقش پررنگی را دارند. اگر نگاهی به چند دهه گذشته بیندازید و نقش زنان در آن دوران را با امروز مقایسه کنید این صحبت را بهتر درک میکنید.
البته واقعیت این است که هنوز آن آرمانشهر عادلانهای که بسیاری از افراد در جست و جوی آن هستند محقق نشده و همچنان تبعیض جنسیتی وجود دارد، هرچند که بسیار کمتر شده است. به عنوان مثال در محیطهای کاری هرچند در ظاهر همه چیز برابر است و زنان میتوانند همچون مردان مسیر موفقیت و ارتقا را طی کنند ولی در واقعیت برایشان سقف شیشهای وجود دارد.
به همین ایران خودمان نگاهی بیندازید، در بیشتر سازمانها به خصوص سازمانهای بزرگ و دولتی، زنان جایگاه شغلی بالایی مانند مدیرعامل، مدیر ارشد شرکت و… ندارند. با وجود این که هیچ منع قانونی برای رشد و پیشرفت بانوان وجود ندارد، اما طبق یک قانون نانوشته زنان اجازه رشد در سازمان را ندارند.
برابری هم برای زنان برابری نیست!
نکته مهم اینجاست که حتی اگر آرمانشهری داشتیم که همه افراد از حقوق برابری برخوردار بودند و همگی حقوق برابری هم میگرفتند، باز هم این شرایط برای زنان برابر نبود. به عبارت بهتری در یک شرایط کاملا برابر، زن بودن گرانتر از مرد بودن است. چرا که برای زنان هزینههای پنهان و آشکار زیادی در زندگی وجود دارد، هزینههایی که یک مرد از پرداخت آن معاف است. موضوعی که میتوانیم آن را مالیات صورتی بنامیم.
مالیات صورتی چیست؟
در اقتصاد اصطلاحی وجود دارد به نام مالیات صورتی. این مفهوم به این اشاره میکند که به طور کلی زن بودن، گرانتر از مرد بودن است. ما در زندگی دو دسته هزینه داریم، هزینههای ثابت و هزینههای جاری. هزینههای ثابت مثل اجاره مسکن یا بیمه ماشین ربط زیادی به جنسیت ندارند. اما مطالعات نشان میدهد که دسته دوم هزینهها، هزینههای جاری، به شدت با جنسیت مرتبط هستند و به شکل عجیبی، برای زنها گرانتر هستند.
برای مثال زنها باید لوازم آرایشی بخرند، پول بیشتری را برای پوست و مو خرج کنند و بیشتر از طلا و جواهرات استفاده کنند. به طور کلی فشار اجتماعی «خوشگل باش» برای زنها بیشتر است و زنان به خاطر همین موضوع ناچار هستند بیشتر از درآمدشان را خرج و کمتر پس انداز کنند.
البته فقط موضوع زیبایی نیست. نیازهای بهداشتی و درمانی زنان هم بیشتر است. خرید پد روزانه، تمپون، مراجعه به پزشک زنان و تستهای منظم پاپسمیر و ماموگرافی. با این که خیلی از این تستها لازم و ضروری هستند، اما اکثرا تحت پوشش بیمه قرار نمیگیرند.
مورد بعدی، تفاوت قیمت خدمات مشابه برای مردان و زنان است، یک آرایشگاه مردانه برای کوتاه کردن مو، به طور میانگین یک پنجم آرایشگاه زنانه برای انجام همان کار پول میگیرد. یا یک تیغ اصلاح زنانه ممکنه دوبرابر تیغ مردانه قیمت داشته باشد. در نتیجه اگر زنی تصمیم بگیرد از مخارج اضافی پرهیز کنه باز هم در نهایت زندگی برایش گرانتر تمام میشود.
از طرفی شهر هم برای زنان امنیت کمتری دارد، در بسیاری از موارد زنان مجبور میشوند تاکسی اینترنتی بگیرند یا مثلا نمیتوانند برای ورزش شبانه، به یک پارک جنگلی بروند و حتما باید پول باشگاه بدهند.
در کنار این موارد، اگر به آمارها هم نگاهی بیندازیم میبینیم که معمولا به طور میانگین دستمزد یک زن حدود ۳۰ درصد از کارمند مرد با وظایف کاملا مشابه، کمتر است. به بیان دیگر، خرید هر چیزی برای زنان ۳۰ درصد سختتر است. خود این دستمزد کمتر هم بخشی از مالیات صورتی است.
نتیجه این که زن بودن، هزینههایی اضافی بسیار زیادی دارد که ممکن است مردها خیلی به آن فکر نکنند. شاید به این فکر کنید که «مردها هم هزینههایی مانند قسط خرید خانه و ماشین میدهند.» بله، اما باید توجه داشته باشید که این هزینههای مردانه عمدتا باعث افزایش تدریجی ثروت فرد میشوند، درحالی که مالیات صورتی، تماما هزینههای از دست رفته است.