کتاب این است بازاریابی (۲۰۱۸) با یک حقیقت مهم آغاز میشود، بازاریابی در دهههای اخیر به شدت تغییر کرده است، با این وجود ما ذهنیت خود را نسبت به بازاریابی تغییر ندادهایم. در ذهن ما هنوز مهمترین بخش بازاریابی، تبلیغات است. اما در عصر اینترنت، بازاریابی به یک فلسفه جدید نیاز دارد.
این کتاب برای چه کسانی مفید است؟
ست گودین یک کارآفرین موفق است. او در زمینه بازاریابی و رهبری، نویسندهای مشهور و سخنرانی تاثیرگذار به حساب میآید. گودین دو شرکت تاسیس کرده و بیش از 18 کتاب نوشته است. کتاب مشهور او به نام گاو بنفش یکی از پرفروشترین کتابها در زمینه بازاریابی است.
فلسفه نوین بازاریابی را بیاموزیم.
اولین کلمهای که با شنیدن کلمه بازاریابی به ذهن شما میرسد چیست؟ بیشتر مردم قبل از هر چیز به یاد تبلیغات میافتند. در سالهای اخیر این دو رشته به قدری به هم نزدیک بودند که امروز تقریبا معادل هم فرض میشوند.
اما در دنیا امروز، برای بسیاری از شرکتها تبلیغات تقریبا هیچ فایدهای ندارد، یا دست کم یک راه فرعی برای موفقیت به حساب میآید.
امروز ما بیش از هر زمان دیگری به یک مفهوم عمیقتر برای بازاریابی نیاز داریم. رویکردی که فراتر از تبلیغات، نگاهی فلسفیتر به موضوع داشته باشد.
تصور کنید در سال ۱۹۶۰، مدیر بازاریابی یک شرکت هستید. شرکت شما یک محصول دارد و یک مشکل. مشکل این است که فروش شما کافی نیست. چطور مشکل را حل میکنید؟
در آن سالها دوای درد شما، یک کلمه بود: تبلیغ!
چقدر؟ خیلی زیاد. هر چه بیشتر بهتر.
درست شبیه به کوکاکولا. روی هر موج رادیویی، در هر شبکه تلویزیونی و در تمام مجلات و روزنامهها تبلیغ کنید.
هدف شما چیست؟
در یک کلمه شما به دنبال «حداکثر کردن» هستید. حداکثر استفاده از رسانهها برای رساندن حداکثر پیام ممکن به حداکثر تعداد مخاطب برای حداکثر کردن فروش.
چه پیامی را قرار است به مخاطب برسانید؟
این پیام که محصول شما بخشی از فرهنگ حداکثری است. مثلا همه دارند کوکاکولا مینوشند و از آن لذت میبرند!
در دهه ۱۹۶۰ زمانی که آمریکا فقط سه شبکه تلویزیونی داشت و تمام مردم برنامههای مشابهی تماشا میکردند، این استراتژی موثر بود. اگر تبلیغ خود را در یک برنامه معروف پخش میکردید، تمام کشور آن را میدیدند.
اما آن روزها دیگر گذشتهاند. توجه مردم بین هزاران شبکه تلویزیونی و سایتهایی مثل نتفلیکس و یوتیوب با هزاران برنامه متنوع پخش شده است. اینترنت بازی را تغییر داده است. این رسانه، عظیمترین شبکهای است که تاکنون انسانها را به هم متصل کرده است. اما در عمل، این رسانه بسیار کمعمق است.
توجه کنید که یک کاربر «تمام اینترنت» را نمیبیند. بلکه او به صفحههای منتخبی از فیسبوک، حسابهای معدود در توییتر، ویدیوهایی محدود در یوتیوب و لیستِ شخصیسازی شده خودش در اسپاتیفای توجه میکند.
رسانههای جمعی، امروز کوچک و متعدد شدهاند. فرهنگ جمعی نیز به همین نسبت متکثر است. سریال مرد دیوانه که بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۵ پخش شد این موضوع را نشان میدهد. این سریال به شدت مورد توجه منتقدان قرار گرفت، اما تنها یک درصد جمعیت کشور آن را تماشا کردند.
خلاصه کلام آن که تبلیغات انبوه دیگر مثل قدیم مفید نیست و ما به رویکردی جدید نیاز داریم.