چالش مطالعه ۱۰۰ کتاب تا پایان سال ۱۴۰۳
آرمان‌شهر اقتصادی

سرکوب نرخ ارز؛ آفت اقتصاد ایران

تصویر مقاله سرکوب نرخ ارز

فهرست مطالب

یکی از مسائل مهمی که حدود نیم قرن است در ایران با آن درگیر هستیم و اگر نگاهی به ریشه مشکلات اقتصادی هم بندازیم ردپای آن را به وضوح می‌بینیم، بحث سرکوب نرخ ارز است.
نکته قابل توجه در این زمینه است که هرچند در ایران قیمت دلار برای همه مردم مهم است و تقریبا اکثر مردم هر روز نرخ آن را چک می‌کنند و درباره آن بحث می‌کنند ولی باورهای غلط بسیار زیادی در مورد آن دارند. البته این موضوع طبیعی است، چرا که تقریبا نیم قرن است که صحبت‌های اشتباه در مورد دلار آنقدر تکرار شده که این صحبت‌های اشتباه به یک باور عمومی رایج اشتباه شده تا جایی که حتی اگر کسی صحبتی خلاف این باور اشتباه رایج کند یا حتی آن را نقد و بررسی هم کند، عموم مردم هزاران برچسب مختلف به او می‌زنند.

نگاهی تاریخی به روند 30 ساله نرخ ارز در ایران

تقریبا همه دولت‌های بعد از انقلاب سیاست اصلیشان در زمینه اقتصاد، سرکوب نرخ ارز بوده است. یعنی بدون اینکه سیاست‌های مالی و پولی کشور را در نظر بگیرند یا نوسان‌ ارزهای مختلف در جهان را بررسی کنند، تلاش می‌کنند نرخ ارز را به صورت مستقل و دستوری ثابت نگه دارند و اگر توانش را داشته باشند، نرخ را پایین هم می‌آورند. برای درک بیشتر موضوع بد نیست تاریخ روند نرخ ارز را بررسی کنیم .
در اوایل دوره هاشمی رفسنجانی یعنی سال 68 و 69 قیمت دلار از 80 تومان به 140 تومان رسید. یعنی افزایش حدودا 80 درصدی که خب منطقی هم بود. جنگ تمام شده بود، تقاضای داخلی هم بالا رفته بود و طبیعتا قیمت ارز می‌بایست افزایش می‌یافت. بعد از این جهش، حدود 4 سال نرخ ارز در این محدوده دلار ثابت ماند.
در دوره دوم هاشمی رفسنجانی یعنی سال 73 و 74 قیمت دلار از 150 تومان به حوالی 400 تومان افزایش پیدا کرد. یعنی یک جهش 170 درصدی. علت جهش، تحریم‌های نفت و گاز توسط آمریکا بود. این بار هم بعد از جهش، نرخ ارز حدود 4 سال در همین محدوده ثابت ماند.
در اوایل دوره خاتمی یعنی سال های 77 و 78 قیمت دلار با افزایش حدودا 80 درصدی، از 470 تومان به 800 تومان رسید. علت این جهش هم این بود که در آن زمان، قیمت جهانی نفت تغییر شدیدی را تجربه کرده بود. البته بعد از این جهش، یک دوران بی‌نظیر تثبیت نرخ ارز را در ایران به مدت حدودا 12 سال تجربه کردیم.
بعد از 12 سال ثبات ارزی، در دوره دوم احمدی نژاد سال های 89 و 90 قیمت دلار از 900 تومان به 3500 رسید. علتش هم این بود که تحریم‌های آمریکا شروع شد. بعد از این جهش، نرخ ارز حدودا 6 سال در این محدوده ثابت ماند.
در ابتدای دوره دوم روحانی یعنی سال های 96 و 97 قیمت دلار از 4000 تومان به 18 هزار تومان رسید و بعد از آن ریزش کرد و در نهایت نرخ ارز حوالی 12000 تومن تثبیت شد و تا سال 99 در همین محدوده ثابت ماند.
در اواخر دولت روحانی و دو سال اول دولت نیمه تمام رئیسی به خاطر تحریم‌های حداکثری و نبود مبادلات خارجی نرخ ارز سال به سال جهش پیدا کرد و تا محدوده حدود 60 هزارتومان رسید.
در نهایت از اسفند ما سال 1401 تا همین امروز که این مقاله را منتشر می‌کنیم نرخ ارز حدودا 18 ماه هست که در حال تثبیت شدن است و در همین محدوده حدود 60 هزارتومان ثابت مانده است. که علت اصلی آن به خاطر این بود که دریچه‌های فروش نفت برای ایران باز شد و توانست روزانه حدودا 2.5 میلیون بشکه نفت بفروشد.

اشتباه دولت خاتمی؛ تثبیت نرخ ارز، یک سیاست اقتصادی ثابت در تمام دولت‌ها

تا سال 78 قیمت دلار هر 4 سال یکبار یک جهش را تجربه می‌کرد و به قیمت واقعی خود نزدیک می‌شد. ولی یکی از سیاست‌های دولت خاتمی، سیاست تثبیت نرخ ارز بود که خیلی جدی و محکم انجام شد. اوضاع روابط خارجی خوب بود و از تحریم‌ها هم خبر خاصی نبود و می‌توانستیم نفت بفروشیم، ذخایر ارزی هم عدد بسیار بالایی پیدا کرده بود و دولت دغدغه‌ای نداشت برای اینکه بخواهد سیاست‌گذاری ارزی را اصلاح کند. بر همین اساس دولت خاتمی توانست قیمت ارز را سرکوب کند و بعد هم احمدی نژاد راه او را ادامه داد و در نهایت نرخ ارز حدود 12 سال در ایران ثابت نگه داشته شد.
اما بد نیست شاخص قیمت‌ها را هم از بعد انقلاب با هم مرور کنیم.
شاخص قیمت ها از سال 68 تا 95 حدودا 109 برابر افزایش پیدا کرده در صورتیکه دلار طی این مدت فقط 50 برابر رشد کرده است.

تثبیت نرخ ارز باعث صنعتی زدایی می‌شود

به زبان خیلی ساده، سیاست تثبیت نرخ ارز یعنی کالاهای ایرانی گران شوند و کالاهای خارجی ارزان بمانند. به عبارت بهتری تثبیت نرخ ارز یک جریمه بزرگ برای تولید کننده داخلی و یک مشوق بزرگتر برای وارد کننده خارجی است.
دولت با سرکوب نرخ ارز، مرگ تولید کننده داخلی را تضمین می‌کند. برای اینکه داستان را بهتر درک کنید اجازه دهید مثال بزنیم: فرض کنید سال 1378 است و یک تولید کننده داخلی محصولش را به قیمت 80 هزار تومان در بازار می‌فروشد. تولید کننده چینی هم همین محصول را در بازار ایران به قیمت حدودا 100 دلار در بازار عرضه می‌کند، با توجه به نرخ ارز حدودا 800 تومانی، قیمت هر دو محصول در بازار تقریبا برابر هستند. در اینجا رقابت کاملا عادلانه و منطقی است و تولید کننده تلاش می‌کند محصول خود را با کیفیت بالاتر از چینی عرضه کند . از طرفی وارد کننده محصولات چینی هم می‌داند اگر بخواهد به قیمتی بالاتر بفروشد کسی جنس او را نمی‌خرد و مجبور است کمی پایین تر از جنس ایرانی عرضه کند. با توجه به شباهت زیاد دو محصول مردم به جنس داخلی اعتماد بیشتری کرده چون هم کیفیت بالاتری دارد و هم از تولید داخل حمایت کرده‌اند.

حالا بیایید در ماشین زمان بنشینیم و ده سال جلوتر بیاییم و به سال 1388 برسیم. همچنان قیمت دلار، همان قیمت حدود 10 سال پیش است در طی این مدت ما در چین مجموعا 50 درصد تورم داشتیم. پس قیمت آن کالای 100 دلاری حالا به 150 دلار رسیده و وارد کننده می‌تواند با قیمت حدودا 120 هزارتومانی در بازار، محصولش را عرضه کند. اما ما در طی این ده سال، حدودا 250 درصد به طور مجموع تورم داشتیم و این یعنی تولید کننده داخلی مجبور است محصولش را با قیمت 280 هزار تومان در بازار عرضه کند.
متوجه شدید چه اتفاقی افتاد؟ محصول 280 هزارتومانی ایرانی باید با همتای چینی خود که با قیمت 120 هزارتومان در بازار در حال عرضه است، رقابت کند. و اینجاست که کالای ایرانی مغلوب شده و بازار را دو دستی به چین واگذار کرده و در نهایت ورشکست می‌شود.
در این حالت کدام عقل سلیمی، محصول ایرانی را به دوبرابر قیمت می‌خرد؟ هرچقدر هم مسئولین به فکر فرهنگسازی باشند که مردم باید از کالای تولید داخل حمایت کنند، در نهایت مردم به انگیزه‌های شخصی خود جواب داده و گزینه چینی که ارزان تر است را انتخاب می‌کنند.
این مسئله یک تراژدی غمگینی بود که صاحبان صنایع کوچک و بزرگ در طی این چند دهه با آن درگیر شدند. به معنی واقعی تثبیت ارز باعث صنعتی زدایی در ایران شد و دولت خودش با دست‌های خودش، صنعت داخلی را نابود کرد و تولید و اشتغال را از بین برد.
دولت‌ها در ایران درگیر مغالطه اقتصادی بزرگی شده‌اند و معتقدند: ارزش پول ملی، قدرت ملی است. اما این فقط همه داستان نیست تثبیت نرخ ارز، آفت‌های زیاد دیگری هم دارد.

تثبیت نرخ ارز، انگیزه قاچاق را افزایش می‌دهد

وقتی تورم داشته باشیم و قیمت دلار را هم ثابت نگه داریم، با این کارمان در اصل داریم به کالای خارجی برای ورود به ایران یارانه می‌دهیم. در این حالت واردات به طرز چشمگیری افزایش پیدا می‌کند. در این شرایط، دولت برای حمایت از کالاهای داخلی چه کاری انجام می‌دهد؟ برای واردات، تعرفه‌های بالا اعمال می‌کند. در این شرایط طبیعتا مردم برای اینکه درگیر این تعرفه‌ها نشوند به راه‌های دور زدن بیشتر فکر می‌کنند و در نهایت به قاچاق رو می‌آورند. در این شرایط هم عموما دولت، ستادی برای مبارزه قاچاقچیان تشکیل می‌دهد که عموما هیچ تاثیر خاصی هم نمی‌توانند داشته باشند.
بد نیست بدانید ایران یکی از بالاترین نرخ های تعرفه در جهان را دارد.

تثبیت نرخ ارز، ذخایر ارزی کشور را به باد می‌دهد

دولت برای تثبیت نرخ ارز، مجبور است از ذخایر ارزی خود هزینه کند. در دورانی که قیمت نفت بالاست و صادرات خوبی هم داریم و طبیعتا درآمد ناشی از فروش نفت هم مطلوب است. این سیاست به خوبی کار می‌کند ولی به محض اینکه شوک قیمت نفتی رخ می‌دهد یا درگیر تحریم می‌شویم طبیعتا درآمدهای حاصل از فروش نفت هم کاهش چشمگیری پیدا می‌کند و ذخایر ارزی کم می‌شود. در این شرایط دولت اگر بخواهد سیاست تثبیت نرخ ارز را انجام دهد، تنها نتیجه‌ای که بدست می‌آورد نابودی ذخایر ارزی است که در نهایت منجر به جهش‌های چشمگیر نرخ ارز می‌شود.

تثبیت نرخ ارز، متقاضیان سفر خارجی را افزایش می‌دهد

یکی دیگر از اتفاقاتی که با تثبیت نرخ ارز رخ می‌دهد این است که باعث می‌شود سفر خارجی ارزان‌تر از سفرهای داخلی شود. به عنوان مثال، هزینه سفر کیش از ترکیه گران‌تر می‌شود. بر همین اساس مردم تریج می‌دهند سفر خارجی را انتخاب کنند که طبیعتا با این اتفاق هم خروج ارز بیشتری از کشور شکل می‌گیرد و هم صنعت گردشگری داخلی آسیب می‌بیند.
به عبارت بهتری می‌توان گفت ارزان بودن تصنعی نرخ ارز، باعث می‌شود ثروتمندان سود بیشتری ببرند.

تثبت نرخ ارز به ضرر قشر فقیر جامعه است

ذخایر ارزی کشور برای همه مردم جامعه از همه دهک‌های اقتصادی هستند ولی همانطور که متوجه شدید، برندگان اصلی سیاست تثبیت نرخ ارز، عموما از طبقه‌های مرفه جامعه هستند. به عبارت بهتری دولت با تثبیت نرخ ارز و پایین نگه داشتن مصنوعی قیمت دلار، سهم فقرا را به ثروتمندان می‌دهد.
بله قشر ضعیف جامعه آسیب زیادی با تثبیت نرخ ارز می‌بینند چرا که اگر نرخ ارز واقعی بود، هم برای طبقه پایین اشتغال ایجاد میشد و هم خروج ارز کمتری را از کشور شاهد بودیم.

دلار معلول است و نه علت

در مورد نرخ ارز مغالطه‌های اقتصادی بسیار غلطی در ایران وجود دارد که به یک باور عمومی هم تبدیل شده، لذا مراقب باشید فریب این صحبت‌ها را نخورید.
دلار علت گرانی و تورم نیست، معلول آن است. تورم یک پدیده پولی است که ناشی از عوامل مختلفی از جمله رشد نقدینگی است. علت اصلی رشد نقدینگی هم، کسری بودجه‌های سنگین دولت است.
رشد قیمت دلار بیشتر جنبه روانی دارد. به عبارت بهتری افزایش قیمت دلار، یک سیگنال به سایر بازارها وارد می‌کند و برای همین است که زمانی که افزایش قیمت ارز را می‌بینیم بقیه کالا ها هم گران می‌شوند.

مقالات پیشنهادی برای مطالعه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین اپیزودهای پادکست

در این اپیزود درباره آثار غیر اقتصادی مشکلات اقتصادی ناشی از تورم صحبت می‌کنیم، چون مشکلات اقتصادی عموما آثار غیر اقتصادی زیادی ایجاد می‌کنند. همچنین …
در این اپیزود از نظریه چشم انداز صحبت می‌کنیم که یکی از جذاب‌ترین و کاربردی ترین‌ دستاوردهای اقتصاد رفتاری است. نظریه‌ای که پایه‌های علم اقتصاد کلاسیک را …
در این اپیزود می‌خواهیم دنیا رو از دریچه نهادگراها ببینیم و درک کنیم که نهادها چقدر قدرت دارند. نهادگرایی آنقدر اهمیت دارد که …
در این اپیزود درباره این صحبت می‌کنیم که قدرت پتانسیل ایجاد فساد رو ایجاد میکنه. عوامل مختلفی که باعث میشه قدرتمندان از قدرتشون …
لوگوی اکوتوپیا کامل