در گذشتههای بسیار دور در سرزمین بابل، قانونی تصویب شد به نام قانون حمورابی. این قانون بندهای مختلفی داشت، یکی از بندها این بود که «اگر معمار خانهای را بسازد، خانه خراب شود و صاحبخانه بمیرد، معمار باید کشته شود.»
پوست در بازی
نسیم طالب در کتاب «پوست در بازی» مفصل به این موضوع پرداخته و میگوید: «اگر تصمیمی میگیری باید پای خودت هم گیر باشد و ریسکش را بپذیری و پای سود و ضرر تصمیمت بایستی. نمیشود حرفی بزنی یا کاری کنی ولی تاوان تصمیم اشتباهات را دیگران بدهند.»
نسیم طالب همچنین بیان میکند: «وقتی کسی برای دیگران تصمیم میگیرد یا به آنها مشاوره میدهد، ولی در عواقب تصمیمگیریاش دخیل نیست و دچار ضرری نمیشود، ممکن است تصمیماتاش عواقب خطرناکی را برای دیگران در پی داشته باشد.»
به قول نسیم طالب «پوست در بازی، مانع از گستاخی میشود» اگر آدمها پوستشان در بازی نباشد، واقعیتها (سیستمها) وسط میآیند. این سیستمها هستند که افراد را حذف میکنند یا اجازه میدهند در سیستم باقی بمانند.
مشکل اصلی ما در سیاست و اقتصاد هم همین است، تصمیمهای اصلی را کسانی میگیرند که پوستشان در بازی نیست و طبیعتا تاوان تصمیمهایشان را هم خودشان نمیدهند. نتیجه چیست؟ نتیجه میشود فاجعه متروپل که امروزه شاهدش هستیم.
قانون حمورابی در قرن ۲۱
قانون حمورابی برای قرن ۲۱ بسیار خشن است. نسیم طالب میگوید: «نه سلب مسئولیت امروزی خوب است و نه کشتن معمار، حالت مناسب جایی است که افراد در مسئولیت کارها و مشاورههایشان دخیل باشند.» چیزی که در کشور ما دقیقا به صورتی برعکس اتفاق میافتد. در کشور ما افرادی که تصمیم میگیرند نه تنها پوستشان در بازی نیست، بلکه تصمیمهای اشتباهشان را هم گردن نمیگیرند و بعد از مدتی دوباره سمتهای سازمانی دیگری به آنها داده میشود.
در ماجرای پلاسکو، سد گتوند، خشکی دریاچه ارومیه و زاینده رود، هواپیمای اوکراینی و… پوست چه کسی در بازی بود؟ کدام مسئول استعفا داد یا اخراج شد؟
هیچکس، پوست هیچکس در بازی نبوده و نیست!