کتاب پادشکننده

چیزهایی که از دل بی‌نظمی حاصل می‌شوند

1 نفر در حال مطالعه این کتاب است.

کتاب پادشکننده (Antifragile) اثر نسیم نیکلاس طالب کتابی قابل تامل است که مفهوم پادشکنندگی را بررسی می‌کند. این کتاب در این باره است که برخی چیزها تحت استرس و عدم قطعیت رشد می‌کنند و رهنمودی فراهم می‌کنند که چگونه همه ما می‌توانیم پادشکننده‌تر شویم.

به نظر می رسد اگر برخی چیزها در محیط‌های بی‌ثابتی و پیش‌بینی ناپذیری قرار گیرند، بهبود می یابند. کتاب پادشکننده چرایی این موضوع را مورد تحلیل قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که این ویژگی از زمان های قدیم برای پیشرفت تمدن بشری حیاتی بوده است.

نسیم نیکلاس طالب نگاهی انتقادی به جامعه مدرن و هدف آن برای هموار کردن زندگی با مداخله در سیستم‌هایی مانند اقتصاد دارد. این ماهیت مداخله‌گر فرا از اینکه جامعه را به مکانی بهتر تبدیل کند، محیط ناپایدار را که برای وقوع پادشکنندگی ضروری است، از بین می برد.

نسیم نیکلاس طالب یک دانشگاهی و نویسنده آثار پرفروشی مانند قوی سیاه و فریب خورده تصادف است. او زندگی خود را وقف مطالعه علت و معلول عدم قطعیت و احتمالات کرده است. او در حال حاضر استاد ممتاز مهندسی ریسک در موسسه پلی تکنیک دانشگاه نیویورک است.

خلاصه کتاب پادشکننده

حاوی 13 ایده کلیدی
Antifragile
Things That Gain from Disorder
ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه‌ای بر پادشکنندگی

برخلاف اقلام (مثل شیشه) وقتی تحت فشار قرار می‌گیرند آسیب می‌بینند و می‌شکنند، اما دسته‌ای دیگر از کالاها وجود دارند که بر خلاف دسته قبلی وقتی تحت فشار قرار می‌گیرند نه تنها آسیب نمی‌بینند و نمی‌شکنند بلکه از این تحت فشار بودن و شوکی که به آن‌ها وارد می‌شود سود هم می‌برند و «پادشکننده» هم می‌شوند.

برای مثال زمانی که یک جسم شیشه‌ای را با پست ارسال می‌کنید، اداره پست روی آن بسته برچسب بزرگی می‌زند که روی آن نوشته «این کالا شکستنی است». به همین خاطر این بسته باید در محیطی امن قرار بگیرد زیرا در غیر این صورت، بر اثر ضربه آسیب می‌بیند و خرد می‌شود.
همه ما با مفهوم شکنندگی آشنا هستیم و به خوبی می‌دانیم که اقلام شکننده باید در برابر شرایط پرتنش و آسیب‌زننده محافظت شوند؛ اما آیا واقعا درک درستی از مفهوم پادشکنندگی داریم؟
ممکن است فکر کنید که متضاد شکننده، «قوی و نیرومند» است. هرچند یک جسم قوی نسبت به اجسام شکننده، در مقابل شوک‌های مختلف بیشتر دوام می‌آورد و دیرتر می‌شکند، اما نکته مهم این است که از این شوک و فشارها سودی نمی‌برد و این یعنی متضاد شکننده بودن قوی و نیرومند بودن نیست.
تعریف و درک این مفهوم خیلی هم کار آسانی نیست چون تقریبا هیچکدام از زبان‌های اصلی دنیا هم تعریف واضح و مشخصی از این کلمه‌ ندارند. بنابراین ما باید از کلمه «پادشکننده» برای توصیف متضاد شکنندگی استفاده کنیم.
پادشکننده چیزی است که شرایط سخت موجب پیشرفتش می‌شود و تنش و نوسان را به قدرتمندتر شدن تبدیل می‌کند.
یک مثال خوب برای توضیح پادشکنندگی، داستان یکی از اساطیر یونانی به نام هایدرا است. هایدرا یک مار افعی چند سر بود که مایه عذاب آن دوران شده بود. هر بار که یکی از این سرها در جنگ قطع می‌شد، دو سر به جای آن ظاهر می‌شد. یعنی هر بار که حیوان آسیب می‌دید، این آسیب به نفعش تمام می‌شد. به عبارتی بهتر هایدرا در مقابل آسیب‌هایی که متحمل می‌شد،پادشکننده شده بود.
برخلاف اقلام شکننده که تحت فشار آسیب می‌بینند، اقلام «پادشکننده» واقعا از نوسانات و شوک سود می‌برند.

ایده کلیدی 1

1میزان پادشکنندگی یک سیستم، به اجزای آن سیستم بستگی دارد.

یک مثال خوب برای پادشکنندگی، فرآیند تکامل است. تکامل در محیط و شرایط نوسانی رخ می‌دهد. زمانی که شوکی اتفاق می‌افتد برای اینکه بتوانیم در شرایط جدید تاب بیاوریم، تکامل، باعث جهش و بهبود در زندگی می‌شود تا در شرایط جدید بتواند تاب بیاورد. با این حال وقتی به روند تکاملی دقت می‌کنید چیز بسیار جالبی روشن می‌شود. در حالی که خود فرآیند بی‌شک پادشکننده است، اما هر موجود زنده‌ای در آن شکننده محسوب می‌شود. در روند تکامل، فقط یک چیز مهم است: کد ژنتیکی موفق، پیروز می‌شود. افراد به خودی خود بی‌اهمیت هستند و در این فرآیند می‌میرند. درواقع سیستم نیازمند این است که فضای زندگی را برای افراد موفق‌تر برای رشد، آزاد کند.
فرآیند تکامل، ویژگی کلیدی پادشکنندگی را نشان می‌دهد. برای اینکه سیستم به عنوان یک کل پادشکننده باشد بیشتر بخش‌های تشکیل‌دهنده آن باید شکننده باشند. به این دلیل که موفقیت یا شکست این قطعات به عنوان بخشی از فرآیند بازخورد به حساب آمده و سیستم را از نواقص آگاه می‌سازد.
این فرآیند را یک آزمون و خطا در نظر بگیرید. اشتباهات و موفقیت‌های هر بخش، اطلاعاتی درباره آنچه که موفق می‌شود و آنچه موفق نمی‌شود فراهم می‌کند. قیمت شکست در تکامل، انقراض است؛ بنابراین هر شکست درواقع کیفیت کلی زندگی را بهبود می‌بخشد.
اقتصاد، مثال دیگری از پادشکنندگی است؛ به این صورت که اجزای تشکیل‌دهنده اقتصاد – از کارگاه‌های شخصی گرفته تا شرکت‌های بزرگ – تا حدی شکننده هستند اما خود اقتصاد پادشکننده بوده و برای رشد اقتصاد نیاز است برخی از این بخش‌ها شکست بخورند. برای مثال شکست یک استارتاپ در کار ساخت قهوه، این صنعت را به طور کلی قوی‌تر خواهد کرد چرا که دیگر تولیدکنندگان قهوه از اشتباهات آن درس عبرت می‌گیرند. پادشکنندگی یک سیستم، به شکنندگی بخش‌های تشکیل‌دهنده آن بستگی دارد.

ایده کلیدی 2

2شوک‌ها و عوامل استرس‌زا سیستم‌های پادشکننده را با وادار کردن آنها به ایجاد ظرفیت اضافی تقویت می‌کنند.

ما اغلب پادشکنندگی را تجربه می‌کنیم، اما از وجود آن باخبر نیستیم. ورزش کردن مثال خوبی است. وقتی تمرین می‌کنیم بدن خود را در معرض استرس غیرمعمول قرار می‌دهیم. با انجام این کار، بدن ما به این شوک واکنش داده و قوی‌تر می‌شود. به این ترتیب بدن ما یک پادشکننده است.
مثال ورزش کردن نشان می‌دهد که مفهوم پادشکنندگی چگونه کار می‌کند. هنگامی که با عوامل استرس‌زا مثل وزنه یا تردمیل مواجه می‌شویم، یک سیستم پادشکننده، با واکنش بیش از حد به آن پاسخ داده و ظرفیت خود را برای مقابله با شوک‌های احتمالی آینده بهبود می‌بخشد. این یک عنصر حیاتی در پادشکنندگی است که در آن، قدرت از واکنش بیش از حد علیه ناملایمات حاصل می‌شود.
اغلب واکنش‌های بیش از حد، قدرت اضافی برای سیستم‌های پادشکننده برجای می‌گذارند. اینها مناطقی با منابع اضافی هستند که در پاسخ به عوامل استرس‌زا و شوک‌ها ساخته شده‌اند. عقل سلیم به ما می‌گوید که موفقیت به کارآمدترین استفاده از منابع بستگی دارد بنابراین این لایه‌های اضافی بسیار ناکارآمد به نظر می‌رسند. با این حال واکنش بیش از حدی که به ارمغان می‌آورد برای پادشکنندگی حیاتی هستند. برای مثال، واکنش بیش از حد در بدن ما به ما اجازه می‌دهد تا برای مشکلات ناشناخته پیش رو آماده شویم. به نظر می‌رسد چیزی کاملا بی‌ارزش، ناگهان می‌تواند به یک نجات دهنده در شرایط اضطراری تبدیل شود. مقدار کمی تمرین، بدن ما را به ایجاد ظرفیت اضافی در آماده‌سازی برای شوک بزرگ‌تر در آینده سوق می‌دهد.
ممکن است استفاده از منابع دیگر نواحی بدن برای ساخت ماهیچه‌ای که ممکن است هرگز استفاده نکنید بیهوده به نظر برسد، اما یک روز که با یک عامل استرس‌زای غیرمنتظره مواجه می‌شوید خوشحال خواهید شد که ماهیچه‌های اضافی را ایجاد کردید؛ حتی اگر تا آن زمان هم بی‌فایده بوده باشند.

ایده کلیدی 3

3محیط‌های آرام به سیستم‌های شکننده منتهی می‌شوند در حالی که پادشکنندگی ناشی از نوسانات است.

پادشکنندگی معمولا در سیستم‌های طبیعی یا بیولوژیکی یافت می‌شود. اغلب موارد ساخت بشر را نمی‌توان به عنوان یک عامل استرس‌زای غیرمنتظره و یا شکست در نظر گرفت. در بهترین حالت، آنها فقط می‌توانند قوی باشند. برای مثال، ماشین لباسشویی در نهایت بعد از استفاده مکرر فرسوده می‌شود و ممکن است بتواند مقدار زیادی شوک را تحمل کند اما نمی‌تواند از آنها سود ببرد.
با این حال، چند سیستم مصنوعی نیز وجود دارند که پادشکننده هستند؛ اقتصاد مثال خوبی است. اگرچه اقتصاد یک سیستم ساخت بشر است، اما به طور باور نکردنی پادشکننده است. چنین سیستم‌هایی به دلیل پیچیدگی آنها تقریبا بیولوژیکی هستند: آنها شامل مجموعه‌ای از لایه‌ها و واحدهای فرعی وابسته به هم هستند.
با اینکه پیچیدگی برای همه سیستم‌های پادشکننده مصنوعی یا طبیعی حیاتی است، اما برای حفظ آنها کافی نیست. آنچه که این سیستم‌های پادشکننده نیاز دارند نوسان است. همانطور که دیدیم، سیستم‌های پادشکننده به شکنندگی واحدهای زیرمجموعه خود وابسته هستند که برخی از آنها باید برای تقویت کل سیستم بمیرند. شوک‌ها و عوامل استرس‌زا مشخص می‌کنند که کدام واحدهای فرعی باید زنده بمانند و کدام یک از آنها نه. در دنیای آرام، بدون شوک و استرس، هیچ فشاری بر بخش‌های تشکیل‌دهنده سیستم وجود نخواهد داشت. بنابراین، سیستم در نهایت پادشکنندگی خود را از دست خواهد داد.
یک بار دیگر، اقتصاد مثال خوبی است که چگونه آرامش می‌تواند فاجعه‌بار باشد. بسیاری از دولت‌ها تلاش کرده‌اند تا اقتصاد را با استفاده از قوانین و یارانه‌ها رام کنند تا چرخه اقتصادی را هموار سازند. این کار با این باور انجام شد که اقتصاد می‌تواند مدیریت و آرام‌تر شود. اما با حذف نوسانات از سیستم، آنها عوامل استرس‌زای حیاتی و شوک را نیز حذف کردند و در نتیجه اقتصاد به شوک‌های عظیم و مخرب حساس شد.

ایده کلیدی 4

4برای استفاده از شکست‌ناپذیری لازم نیست فرصت‌هایی را که می‌بینید درک کنید؛‌ تنها لازم است از آنها بهترین استفاده را بکنید.

زمانی که نویسنده در بازارهای ارز جهانی متغیر کار می‌کرد، از این که متوجه شد موفق‌ترین تاجران نیز بی‌سواد هستند شگفت‌زده شد. آنها نظریه پیچیده اقتصادی یا اقتصاد کشورهایی که ارز آنها را معامله می‌کردند را درک نمی‌کردند. آنها فقط می‌دانستند چه وقت باید بخرند و چه وقت بفروشند.
به طور کلی، جامعه برای زمینه‌های نظری و دانشگاهی ارزش زیادی قائل است اما نسبت به دانش عملی چنین نگاهی ندارد. فرض ما این است که اولی به طور اجتناب‌ناپذیری منجر به دومی می‌شود اما درواقع این دو کاملا جدا هستند. دانستن اینکه چرا هواپیما پرواز می‌کند شما را به خلبان تبدیل نمی‌کند.
شما می‌توانید بدون درک درست اصول از یک سیستم ناپایدار و پادشکننده، از گزینه‌های در دسترس خود استفاده کنید. برای مثال، فرصت‌های بازار سهام به شما این شانس را می‌دهند که یک سهام خاص را در زمان معینی به یک قیمت ثابت خریداری کنید. اگر قیمت سهام بالاتر از قیمت x افزایش یابد، شما از فرصت خود برای فروش استفاده می‌کنید اما اگر قیمت پایین‌تر از x بماند، این کار را نخواهید کرد. بازار سهام بسیار متغیر و ناپایدار است، اما به این ترتیب شما نیازی به درک پدیده‌های پیچیده که نوسانات آن را هدایت می‌کنند ندارید. برای سود بردن، فقط باید بدانید که آیا در زمان درست از گزینه خود استفاده می‌کنید یا نه.
اما گزینه‌های خارج از بازار سهام نیز وجود دارند. برای مثال دوستی از شما می‌خواهد که اگر فرصت کردید به مهمانی او بروید. این یک انتخاب است. نیازی نیست که برنامه یا حالت روحی خود را برای آن شب پیش‌بینی کنید؛ فقط باید تصمیم بگیرید که وقتی زمانش می‌رسد خواهید رفت یا نه.

ایده کلیدی 5

5برای پادشکنندگی، ریسک‌های خود را مدیریت کنید تا بتوانید در مقابل رویدادهای غیرقابل‌پیش‌بینی در امان باشید.

شما نمی‌توانید بدون مواجهه با دوره‌های بی‌ثباتی و عدم قطعیت زندگی را سپری کنید. رویدادهای غیرمنتظره مانند فروپاشی اقتصادی یا بلایای طبیعی می‌توانند در یک چشم برهم زدن رخ دهند.
برای اینکه خود را پادشکننده کنید باید این نکته را پذیرفته و سعی کنید به جای اجتناب یا حذف، آن عدم اطمینان را به حداقل برسانید. بهترین راه برای رسیدن به این هدف، پیروی از استراتژی دمبل (وزنه) است. با توجه به اینکه یک وزنه، در هر دو طرف خود وزن دارد اما در وسط وزنی ندارد، باید برای وقایع منفی و مثبت آماده باشید و مسیر میانه را نادیده بگیرید.
اولین کاری که باید انجام دهید تمرکز روی عنصر وزنه است. مواجهه خود را با خطرات بالقوه فاجعه‌بار به حداقل برسانید. به عنوان مثال، اگر اطمینان حاصل کنید که ۹۰ درصد از دارایی‌های شما در برابر سقوط غیرمنتظره بازار ایمن هستند، می‌دانید که در برابر چنین شوک‌هایی ایمن هستید. این پول ممکن است سود زیادی نداشته باشد، اما حداقل امن است.
زمانی که این اطمینان حاصل شد، می‌توانید روی انتهای دیگر وزنه تمرکز کنید. با ۱۰ % دیگر از دارایی‌های خود می‌توانید ریسک‌های کوچکی را در بخش‌هایی انجام بدهید که ناپایدار و غیرقابل‌پیش‌بینی بوده و می‌توانید از آنها سود ببرید. سقوط بازار در این نواحی می‌تواند بسیار بزرگ باشد، اما ضرر فقط ۱۰ % خواهد بود. در صورتی که همه چیز خوب پیش برود شما سود بسیاری کسب خواهید کرد و اگر هم خوب پیش نرفت، عواقب منفی شما اندک خواهد بود.
این را با فردی مقایسه کنید که ۱۰۰ % از دارایی‌های خود را در منطقه‌ای از ریسک متوسط قرار می‌دهد. مهم نیست که آن فرد چقدر می‌تواند سود کند، در صورت رکود اقتصادی همه چیز را از دست خواهد داد.

ایده کلیدی 6

6هر چه سازمان یا سیستم بزرگ‌تر باشد، بحران غیرمنتظره سخت‌تر می‌شود.

تصور کنید باید در کنفرانس مهمی در ایسلند شرکت کنید. طبیعتا شما پرواز خود را به خوبی رزرو می‌کنید تا آن را با ارزان‌ترین قیمت بخرید. متاسفانه یک روز قبل از کنفرانس شرکت هواپیمایی به شما اطلاع می‌دهد که پروازتان لغو شده است. شما باید به کنفرانس برسید، بنابراین چاره‌ای ندارید جز اینکه یک پرواز بسیار سریع و آخرین دقیقه را رزرو کنید. این نوع کابوس به عنوان یک فشار شناخته می‌شود: وضعیتی که هیچ انتخابی جز انجام کاری بدون توجه به هزینه ندارید. در چنین شرایطی فشار و اجبار، مقابل گزینه‌ها و فرصت‌هایی است که ممکن است در اختیار داشته باشید.
هزینه یک فشار، با اندازه جسم فشرده شده تعیین می‌شود. هرچه جسم بزرگ‌تر باشد، فشار سخت‌تر است. در مثال بلیط، ممکن است بتوانید یک بلیط دیگر را با هزینه کمی بالاتر تهیه کنید. اما تصور کنید که اگر تمام هیات دانشگاهی دچار این وضعیت شوند. احتمالا بلیط اکونومی جایگزین به اندازه کافی وجود ندارد؛ بنابراین آنها باید بلیط‌های درجه یک گران قیمت‌تر یا حتی یک جت خصوصی را خریداری کنند. اندازه گروه، فشار را بدتر می‌کرد.
به طور مشابه، جهانی شدن اقتصاد جهان را به یک جسم عظیم‌الجثه تبدیل کرده و باعث شده که در برابر فشار بزرگ، آسیب‌پذیرتر شود. همه از بانک‌ها گرفته تا سوپرمارکت محلی شما در سطح جهانی به هم مرتبط هستند؛ چه از طریق خرید و فروش سهام در ژاپن و چه برزیل. اگر یک فشار مانند بحران بازار سهام رخ دهد، این یک رشته دومینوی به‌هم‌پیوسته آبشاری خواهد بود. بانک‌ها برای کاهش بودجه، کمک به کسب‌وکارها را کاهش داده و آنها را تحت فشار قرار می‌دهند و اوضاع برای کارمندان اخراج شده که ممکن است مجبور شوند خانه‌هایشان را از دست بدهند، فشرده خواهد شد.

ایده کلیدی 7

7بسیاری از مشاغل مدرن با هزینه دیگران پادشکننده شده‌اند.

در ماه‌های قبل از بحران مالی ۲۰۰۸، بسیاری از کارشناسان مالی در مراکز مختلف و روزنامه‌های تجاری جهان با اطمینان می‌گفتند که نیازی نیست نسبت به اقتصاد نگران باشیم. البته «کارشناسان» بسیار اشتباه می‌کردند: اقتصاد جهانی سقوط کرد و بسیاری از مردم سرمایه، خانه و حقوق بازنشستگی خود را از دست دادند.
حالا ممکن است فکر ‌کنید که به دلیل شکست در پیش‌بینی یکی از بزرگ‌ترین فروپاشی مالی در تاریخ، این کارشناسان به دردسر بیفتند. درواقع اکثریت قریب به اتفاق آنها بدون اینکه حتی مجبور باشند از اشتباهات خود عذرخواهی کنند، موقیت‌های تاثیرگذار خود را حفظ کردند. به این دلیل که زمینه کاری آنها نسبتا محدود است و همه کارشناسان با یکدیگر آشنا و وابسته به هم بودند؛ به عبارت دیگر، آنها چندان مشتاق نبودن که از هم انتقاد کنند و خیلی زود اشتباهات آنها تا حد زیادی فراموش شد.
این امر بیانگر یک مشکل عمیق در قلب جامعه مدرن است. بسیاری از پادشکنندگی مردم به هزینه دیگران انجام می‌شود. وقتی کارشناسان درست می‌گویند، مزایای کامل را بدست می‌آورند اما وقتی اشتباه می‌کنند، هیچ عواقبی برای آنها ندارد. مشکل این است که آنها می‌توانند نصیحت بد خود را تکرار کرده و هزینه‌ها، مانند بحران مالی بر دوش دیگران بیفتد. چون پول خودشان نیست که با آنها بازی می‌کنند؛ آنها فاقد پوست در بازی هستند، به این معنی که چیزی برای از دست دادن ندارند.
همین رویکرد در میان بانکداران امروزی نیز دیده می‌شود؛ آنها از نداشتن پوست در بازی سود می‌برند. در قرون وسطی و در منطقه کاتالونیا، این کار معمول بود که بانکداران شکست‌خورده را اعدام کنند؛ این کار انگیزه کافی برای تلاش جهت خیر مشترک را به آنها می‌داد. این را با بانکداران مدرن مقایسه کنید که دائما با پول دیگران بازی می‌کنند بدون اینکه ریسک کنند. وقتی خوب عمل می‌کنند، پاداش زیادی می‌گیرند و با این حال وقتی شکست می‌خورند پول یا سر خودشان نیست که از دست می‌رود. آنها با هزینه‌های دیگران پادشکننده شده‌اند.

ایده کلیدی 8

8تمایل ما برای حذف نوسانات از زندگی در نهایت جامعه ما را آسیب‌پذیرتر خواهد کرد.

بسیاری از سیاستمداران و اقتصاددانان چرخه اقتصادی رونق و رکود را ناکارآمد و غیرقابل‌پیش‌بینی می‌دانند. آنها در تلاش برای بهتر کردن فرآیند، تئوری‌های پیچیده‌ای در مورد زمان و چگونگی مداخله در چرخه ایجاد کردند تا آن را هموار کنند.
این یک مشکل حیاتی در تفکر مدرن است: تلاش می‌کند تا جامعه را تا حد امکان آرام سازد. با رشد دانش انسانی، ما نسبت به آنچه می‌توانیم و باید کنترل کنیم مغرور و مغرورتر شدیم. ما نوسانات را به عنوان یک پدیده غیر قابل پیش‌بینی در نظر می‌گیریم و برای همین هم سعی می‌کنیم آن را کنترل کنیم.
ما تلاشمان برای دخالت در سیستم‌ها و تبدیل آنها به یک مداخله ساده‌تر را سیاستگذاری می‌نامیم. اما متاسفانه به آن اندازه که فکر می‌کنیم نمی‌دانیم؛ پس به جای بهتر کردن سیستم‌ها، آنها را بدتر می‌کنیم.
حذف نوسانات و در نتیجه شکست‌ناپذیری از یک سیستم دارای یک اثر انفجاری خاص است: بدون نوسانات کوچک، مشکلات به همان اندازه آشکار نیستند؛ بنابراین مشکلات پنهان بوده و تا رسیدن به نوسان‌های بزرگ شدیدتر می‌شوند. برای برجسته کردن این پدیده، مثال جنگل را در نظر بگیرید:
یک جنگل همیشه در معرض خطر آتش‌سوزی خواهد بود. با این حال، خطر آتش‌سوزی بزرگ و ویرانگر اغلب با یک سری آتش‌سوزی‌های کوچک‌تر کاهش می‌یابد و جنگل را از مواد قابل‌اشتعال پاک‌سازی می‌کند و اغلب درختان دست‌نخورده باقی می‌مانند. نوسانات مانند آتش‌سوزی‌های کوچک هستند که به جلوگیری از رخداد بزرگ‌تر کمک می‌کند. با جلوگیری از عدم قطعیت در سیستم‌ها، ما در حال ساختن مواد قابل اشتعال برای یک انفجار بزرگ هستیم.

ایده کلیدی 9

9آموزش مدرن از «بوقلمون نگری» رنج می‌برد؛ در واقع ما نباید از گذشته برای پیش‌بینی آینده استفاده کنیم.

تصور کنید که در یک روز ماه اکتبر بوقلمون هستید و با خوشحالی مشغول گشت و گذار. اگر قرار باشد آینده را با نگاه کردن به گذشته پیش‌بینی کنید، دلیلی برای نگرانی نخواهید داشت. هر روز صاحب شما به خوبی به شما غذا می‌دهد و مطمئن می‌شود که سالم هستید. بنابراین با اطمینان پیش‌بینی می‌کنید که مالک شما بوقلمون دوست دارد و آینده شما گلگون به نظر می‌رسد. اما در روز شکرگزاری شوک اصلی رخ می‌دهد.
این امر یکی از مشکلات اصلی عصر مدرن است: پیش‌بینی درباره آینده براساس دیدگاه محدود گذشته. دانشگاه‌ها، مدارس تجاری و روزنامه‌ها پر از آدم‌هایی هستند که به ما می‌گویند در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. شرکت‌ها میلیون‌ها نفر از استراتژیست‌ها و مدیران ریسک را استخدام می‌کنند به امید اینکه از این پیش‌بینی‌ها سود ببرند.
با این حال این پیش‌بینی‌ها محصولات «بوقلمون نگری» هستند که آینده را براساس روایت دروغین گذشته پیش‌بینی می‌کنند. آنهایی که از این پیش‌بینی‌ها پیروی می‌کنند ممکن است در معرض خطر رنج بردن از عواقب ناشی از وقایع پیش‌بینی‌نشده باشند.
یک نقص دیگر در فکر ما این است که فکر می‌کنیم بدترین حادثه‌ای که شاهد آن بوده‌ایم احتمالا بدترین حادثه‌ای است که ممکن است رخ دهد. این امر منجر به برنامه‌های احتمالی و عدم اطمینان براساس این بدترین حالت می‌شود.
برای مثال رآکتور هسته‌ای فوکوشیما برای مقاومت در برابر بزرگ‌ترین زلزله‌ای که تا کنون تجربه شده ساخته شده بود. طراحان آن به وضوح نمی‌دانستند که یک زلزله بزرگ‌تر می‌تواند در آینده رخ دهد. وقتی این اتفاق در سال ۲۰۱۱ رخ داد، رآکتور کاملا نابود شد.

ایده کلیدی 10

10ما نقش پادشکنندگی در دامن زدن به پیشرفت در جامعه را دست کم می‌گیریم.

ما در مدرسه یاد گرفتیم که انقلاب صنعتی محصول پیشرفت علمی بود: تحولات دانش نظری باعث پیشرفت تکنولوژی شد که به نوبه خود تولید، تجارت و جامعه را متحول کرد.
با این حال، این روایت اشتباه است. درواقع انقلاب صنعتی عمدتا نه توسط دانشگاهیان و متخصصان نظریه‌پردازی، بلکه توسط افراد آماتور و به دنبال سرگرمی برانگیخته می‌شد. برای مثال زیردریایی توسط یک دانشگاه یا یک موسسه نیروی دریایی اختراع نشد، بلکه توسط یک مبلغ مذهبی به نام جورج گرت اختراع شد که در اوقات فراغت روی آن کار می‌کرد. اختراعاتی مانند زیردریایی، حاصل تلاش صدها آماتور بودند که به طور مستقل کار می‌کردند، دائما فن‌آوری‌ها و ایده‌های جدید را امتحان می‌کردند، اغلب شکست می‌خوردند، اما گاهی موفق می‌شدند و جامعه به طور کلی از آن سود برد. بنابراین آنها یک سیستم پادشکننده را تشکیل دادند.
روایت دروغین انقلاب صنعتی، مثالی از این است که چگونه جامعه مدرن اهمیت پادشکنندگی را درک نمی‌کند. ما نمی‌توانیم تصور کنیم که پیشرفتمان شانسی بوده و در یک سیستم پیچیده آزمون و خطا تعیین شده‌است. بنابراین وقتی به تاریخ نگاه می‌کنیم، سعی می‌کنیم داستان‌هایی ایجاد کنیم که دلایل قطعی‌تری به پیشرفت‌های ما می‌دهند. ما واقعا می‌خواهیم فکر کنیم که مخترعان و مهندسان در گذشته می‌دانستند که چه کار می‌کنند و از نقشه راه خود مطمئن بودند.
این امر برای جامعه مدرن پیامدهایی دارد. بسیاری از متخصصان مدرن در علوم، توجه و بودجه بالایی را برای ادعاهای خود مبنی بر اینکه آنها اکتشافات خوبی خواهند کرد دریافت می‌کنند. پول به این مشاغل ریخته می‌شود تا آنها نظریه‌های جدیدی تولید کنند که به نوبه خود پیشرفت و کشفیات جدید را تسهیل خواهند کرد. با این حال دانش نظری نمی‌تواند پیشرفتی را که ادعا می‌کند به ارمغان آورد؛ ما برای ایجاد تغییرات واقعی، به تصادفی بودن و پادشکنندگی که ایجاد می‌کند نیاز داریم.

ایده کلیدی 11

11چکیده نهایی

پادشکنندگی قابلیتی است که پیشرفت انسان را از نخستین زمان‌ها به پیش برده‌است. این امر به سیستم‌ها امکان رشد و بهبود در یک دنیای غیرقابل‌پیش‌بینی و ناپایدار را می‌دهد. با این حال، جامعه مدرن در حال تلاش برای از بین بردن محیط ناپایداری است که برای پادشکنندگی حیاتی است. در انجام این کار، ما خود را آسیب‌پذیرتر می‌کنیم.
این کتاب در مقاله بالا به پرسش‌های زیر پاسخ داد:
پادشکنندگی چیست؟
برخلاف اقلام شکننده که وقتی تحت فشار قرار می‌گیرند نابود می‌شوند، اقلام پادشکننده واقعا از نوسانات و شوک سود می‌برند.
پادشکنندگی یک سیستم به شکنندگی بخش‌های تشکیل‌دهنده آن بستگی دارد.
شوک‌ها و عوامل استرس‌زا، با وادار کردن سیستم‌های پادشکننده به ایجاد ظرفیت اضافی، تقویت می‌کنند.
محیط‌های آرام منجر به سیستم‌های شکننده می‌شوند در حالی که شکست‌ناپذیری ناشی از نوسانات است.
چگونه از پادشکنندگی استفاده می‌کنید؟
برای استفاده از شکست‌ناپذیری سعی نکنید فرصت‌هایی که می‌بینید را درک کنید، فقط بدانید که چه زمانی آنها
برای پادشکننده شدن، ریسک‌های خود را مدیریت کنید تا بتوانید از رویداده‌ای غیرقابل‌پیش‌بینی بهره‌مند شوید.
هر چه سازمان یا سیستم بزرگ‌تر باشد، بحران غیرمنظره سخت‌تر می‌شود.
جامعه مدرن چگونه به پادشکنندگی آسیب می‌رساند؟
بسیاری از مشاغل مدرن پادشکننده هستند، اما به هزینه دیگران.
تمایل ما برای حذف نوسانات از زندگی، در نهایت جامعه ما را آسیب‌پذیرتر خواهد کرد.
آموزش مدرن از «بوقلمون‌نگری» رنج می‌برد؛ به طوریکه در پیش‌بینی آینده به طور اشتباهی از تجربیات گذشته استفاده می‌کنیم.

کتاب‌های دیگر از نسیم نیکلاس طالب
3 کتاب
اثر نسیم نیکلاس طالب
اثر نسیم نیکلاس طالب
اثر نسیم نیکلاس طالب
نظرات و دیدگاه‌های شما
1 دیدگاه

یک پاسخ

  1. خیلی جالب نبود می توانست کتاب را به جاهای خوب بکشاند
    مفهوم پاد شکنند ه جذاب است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کتاب‌های مشابه
اثر میلتون فریدمن
اثر سایمون سینک، دیوید مید و پیتر داکر
اثر ریچارد اچ تیلر و کَس سان استاین
لوگوی اکوتوپیا کامل