ایران در 1441 چه وضعیتی خواهد داشت؟

بحران‌های اصلی پیش روی این سرزمین

تصویر ایران در ۱۴۴۱ چه وضعیتی خواهد داشت

فهرست مطالب

علاقه به پیش‌بینی و پیشگویی، یکی از علایق ذاتی ماست که از قدیم الایام هم وجود داشته؛ با مرور تاریخ، می‌بینیم که پادشاهان پیشگوها و رمال‌های مختلف را می‌آوردند که با حرکت ستارهها و… بتوانند آینده را پیش‌بینی کنند.

این میل به پیشبینی آینده عموما در فضاهای مختلف هم وجود داشته است. مخصوصا در بازارهای مالی‌ که پیشگوهای زیادی داریم، افرادی که سعی می‌کنند به هر طریقی شده آینده بازارها را پیش‌بینی کنند.
پیشبینی آینده واقعا لذت بخش بوده و حتی یکی از علت‌هایی که تعبیر خواب عموما برای انسان‌ها جالب بوده هم همین است. آدمها دوست دارند از عالم دیگری به آن‌ها خبری برسد و بتوانند آینده را از این طریق پیش‌بینی کنند و خود را برای خطرات احتمالی آماده کنند.

البته باید توجه داشته باشیم پیشبینی آینده لزوما چیز بدی نیست، چرا که یکی از اصلی‌ترین علل بقای ما هم همین مهارت و تمایل به پیش‌بینی آینده است. اگر کمی به انسانهای نخستین فکر کنید، متوجه می‌شوید زمانی که وسایل دفاعی و محافظتی نداشتند، باید پیش‌بینی می‌کردند که چه حیواناتی قرار است یا ممکن است به آن‌ها حمله کنند، وضعیت هوا به چه صورت می‌شود، چطور غذا پیدا کنند و… پس اگر این مهارت و میل به پیشبینی وجود داشت و اگر چنین چیزی در ذات بشر نبود، احتمالا با اولین شرایط بد جوی و یا حمله حیوانات، نسل ما منقرض می‌شد. پس لزوما این پیش‌بینی و تخمین زدن چیز بدی نیست و پیشبینی با پیشگویی متفاوت است.

نکته‌ مهمی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که آدمها معمولا در پیش‌بینی آینده، افراطی عمل می‌کنند. یعنی یا بیش از حد خوش‌بین هستند یا بیش از حد بدبین. این مورد یک خطای بزرگ است که باعث می‌شود نتوانیم یک دیدگاه منطقی و واقع‌گرایانه داشته باشیم. البته که واقعا رسیدن به یک دیدگاه واقع گرایانه اصلا کار راحتی نیست و افراد کمی هم هستند که بدون تعصب آینده را پیشبینی کنند.

برای پیدا کردن و درک بهتر دیدگاه واقع‌گرایانه، توصیه می‌کنیم کتاب «واقع‌بینی» یا همان Factfulness  را مطالعه کنید که در این شماره از نشریه در قسمت معرفی کتاب، راجع به این کتاب جذاب مفصل صحبت شده است.

بر همین اساس، ما هم مثل سایر انسان‌ها میل به پیشبینی آینده داریم و به همین دلیل تلاش کردیم در اولین شماره نشریه اکوتوپیا با دیدگاهی واقع‌گرایانه به حدود 40 سال آینده ایران سفر کنیم تا ببینیم احتمالا «ایران ۱۴۴۱» چه شرایطی دارد و چه فرصت‌ها و ریسک‌هایی در انتظار ماست. البته که هیچ قطعیتی وجود ندارد و صرفا تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم، بررسی احتمالات است.
در این مقاله سعی می‌کنیم این مورد را بررسی کنیم که اگر با این مدل مدیریت که اقتصاد و سیاست در حال اداره شدن است پیش برویم، احتمالا ایران 1441 چه وضعیتی خواهد داشت؟
البته که لازم است قبل از شروع این نکته را تکرار کنیم که این مطلب صرفا یک پیشبینی است و هیچ قطعیتی وجود ندارد. چرا که جهان ما، جهان عدم قطعیت است و ما تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم، بررسی احتمالات است.

اما بیایید با هم بررسی کنیم تا ببینیم با این روش مدیریت فعلی احتمالا چه شرایطی در انتظار ماست؟
و البته که هدف ما ایجاد ترس و بیان بحران‌ها نیست. چرا که این را خوب می‌دانیم که در دل هر بحرانی، فرصت‌هایی هم وجود دارد. پس طبق رسالتی که در اکوتوپیا داریم، پس از بیان بحران‌ها و ریسک‌های احتمالی، در این مورد صحبت می‎‌کنیم که با این پیش فرض‌ها چه استراتژی را باید به کار ببریم؟

پیش فرض‌های تحلیل:

از آنجاییکه برای تحلیل آینده، یک دیدگاه ۳۶۰ درجه داشته باشیم که تمام جوانب در آن درنظر گرفته شود، باید تلاش کنیم از دید جامعه‌شناسی، اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی و فرهنگی مسائل را بررسی کنیم؛ ولی به طور کلی هر فردی که می‌خواهد شرایط آینده را پیش‌بینی کند یا ببیند دنیا به چه سمت و سویی پیش می‌رود، باید چند پارامتر مهم را در نظر بگیرد:

رخدادهارفتارها
روندهاریشه‌ها

رخدادها

رخدادها، تغییرات گسسته هستند. رخدادها همان چیزی است که به آن‌ «قوهای سیاه» می‌گوییم. قوهای سیاهی که ممکن است پدیدار شوند و ما را غافلگیر کنند. طبیعتا قوهای سیاه آینده قابل پیشبینی نیستند که بتوان در این مقاله راجع به آن صحبت کرد. در همین چند سال اخیر شاهد قوهای سیاه زیادی بودیم که ما را غافلگیر کردند و احتمالا در سالهای پیش رو هم باید شاهد قوهای سیاه جدیدتری باشیم. اتفاقات و رخدادهایی که خیلی هم قابل حدس زدن نیستند. مثلا ممکن است رییس جمهور یک کشور از بمب هسته‌ای و نیتروژنی استفاده کرده و جنگ جهانی بعدی را شروع کند که فارغ  از مشکلات و هزینه‌هایی که جنگ به وجود می‌آورد، حتی ممکن است اقلیم و مسیر کره زمین را در هم دچار تغییرات اساسی کند.

رفتارها

منظور از رفتارها این است که بازیگران کلیدی هر حوزه چه تصمیماتی می‌گیرند، چه اقداماتی انجام می‌دهند و چه مفروضاتی دارند. مثلا برای پیشبینی آینده اکوسیستم استارت‌آپی باید ببینیم سرمایهداران و کارآفرینان اکوسیستم استارت‌آپی چه رفتارهایی خواهند داشت؟ یا مثلا در حوزه تکنولوژی، بررسی کنیم فعالان آن صنف، از واردکنندگان و ذینفعان گرفته تا نخبگان تکنولوژی، چه مدل رفتاری دارند. با بررسی این عامل می‌توان تا حدی روند آینده را پیش‌بینی کرد.

ریشه‌ها 

ریشه‌ها همان عقبه‌های تاریخی و مذهبی کشورها هستند که آن‌ها را باید جزو پیش‌فرض‌های تحلیل مدنظر قرار داد. مثلا تحلیل آینده کشوری که در آن ریشه‌های مذهبی وجود دارد، با یک جامعه سکولار متفاوت است. این ریشهها اکثرا از میراث گذشته باقی مانده‌اند.

روندها 

روندها تغییراتی پیوسته با سمت و سویی مشخص هستند. روندها بر خلاف رویدادها قابل پیشبینی هستند و می‌توان با بررسی پارامترهای مختلف، مسیر روندها را تشخیص داد. مثلا روند رشد تکنولوژی و هوش مصنوعی قطعا باعث حذف یک سری مشاغل می‌شود.


موارد ذکر شده، پیش‌فرض‌های تحلیل ما هستند که تلاش شده تا تحلیل تک‌بعدی نداشته باشیم. اما حالا که چارچوب فکری و پیشفرض‌ها مشخص شد، بیایید با هم بررسی کنیم که ایران 1441 احتمالا به چه سمت و سویی پیش خواهد رفت؟ بحران‌های احتمالی چه هستند؟ در این فضای پر از ابهام باید چه استراتژی اتخاذ کنیم؟ اگر کسب و کاری داریم یا میخواهیم ایجاد کنیم به چه نکاتی توجه داشته باشیم و سمت چه مشاغلی برویم؟

از طرفی این نکته را هم می‌دانیم که هر تهدیدی باعث به وجود آمدن یک سری فرصتها می‌شود؛ پس طبق رسالت اکوتوپیا تلاش می‌کنیم این فرصت‌ها را نیز معرفی کنیم.

برخی از بحران‌های احتمالی پیش رو که احتمال وقوع بالایی دارند:

1. ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی

واقعیت این است که شرایط اقتصادی ایران اصلا خوب نیست و نکته دردناک اینجاست که فاجعه اصلی، هنوز شروع نشده و در آینده، احتمالا شاهد اتفاقات ناگوارتر نیز هستیم. یکی از بحران‌های جدی که در چند سال آینده شاهد آن خواهیم بود، صندوق‌های بازنشستگی هستند. صندوق‌هایی که همین الان هم اصلا اوضاع خوبی ندارند و روز به روز هم در حال بدتر شدن هستند. صندوق‌های بازنشستگی یک بمب ساعتی در اقتصاد ایران هستند که دیر یا زود فعال می‌شوند و انفجاری را درست میکنند که شرایط بد فعلی نیز به آرزو تبدیل شود.

در 1441 تقریبا همه ما بازنشسته شده‌ایم و اصلا بعید نیست در آن دورانی که دیگر مثل امروز توان کار کردن را نداریم و هزینههای درمان و سلامتمان هم خیلی بالا رفته و به دنبال گرفتن مستمری و بازنشستگی هستیم، روزنامه دنیای اقتصاد یا یکی از رسانه‌های اقتصادی را باز کنیم و با سرمقالهای مواجه شویم که نوشته: «صندوق‌های بازنشستگی  به طور کامل ورشکست شدند و دیگر قرار نیست بازنشستگان پولی دریافت کنند!» این اتفاق اصلا چیز بعیدی نیست و حتی شاید آن روز موعود خیلی زودتر از ۱۴۴۱ از راه برسد.

پنجره جمعیتی ایران رو به بسته شدن است و همین امروز به سمت پیری جمعیت حرکت می‌کنیم. طبق گزارش پژوهشکده سازمان آمار، جمعیت سالمندان ایران تا سال ۱۴۳۰، تا ۴ برابر افزایش پیدا می‌کند و به حدود ۱۹ میلیون نفر می‌رسند. از طرفی نرخ باروری در ایران نیز به کمتر از ۲ درصد می‌رسد، یعنی نیروی کار کمتر و بازنشستگان بیشتر.

برای بررسی صندوق بازنشستگی یک شاخص به نام «نسبت پشتیبانی» وجود دارد. این شاخص از تقسیم تعداد بیمه‌پردازها به تعداد مستمری بگیران بدست میآید و برای دوام یک صندوق بازنشستگی، عدد این نسبت حداقل باید ۳ باشد. یعنی به ازای هر مستمری بگیر، ۳ نفر نیروی کار وجود داشته باشد.

بر اساس نرخ باروری و افزایش جمعیت کهن‌سالان، تا دهه ۱۴۴۰ این عدد در ایران به کمتر از ۱ می‌رسد (حدود 0.9) یا به زبان سادهتر، تعداد کسانی که بیمه پرداخت می‌کنند از دریافت کنندگان بیمه کمتر می‌شود و این یک فاجعه تمام عیار است که در اثر سیاست‌های غلط سیاسی و اقتصادی در طی این دو دهه به وجود آمده است. سیاست‌هایی مثل پایین آوردن سن بازنشستگی، در صورتی‌که عقل سلیم حکم می‌کند وقتی میخواهیم سیاستی را اتخاذ کنیم باید پیش‌بینی آینده را هم داشته باشیم و بر اساس شرایط فعلی تصمیم نگیریم.

البته کارشناسان مختلف در ادوار مختلف این موضوع را گوشزد کردند، اما‌ در دورانی که درآمدهای نفتی بالا داشتیم یا تحریم نبودیم و شرایط اقتصادی خوب بود، دولت‌های مختلف با اهداف پوپولیستی برای خرید محبوبیت، ولخرجی‌هایی کردند که تبعات بدی داشت. برای مثال، در دوران آقای احمدی‌نژاد که ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم (این رقم بیش از مجموع تمام درآمدهای نفتی دولت‌های بعد از انقلاب بود) اولویت اصلی دولت در این شرایط خرید محبوبیت بود، نه توسعه اقتصاد و اصلاح زیرساخت‌ها. یکی از راه‌های خریدن محبوبیت، همین بازنشستگی‌های بدون حساب و کتاب بود؛ مثل طرح‌ بازنشستگی با ۲۵ سال کار (به جای سی سال).

این بمب ساعتی هر روز خطرناک و خطرناک‌تر شده و کسری بودجه دولت‌ را هر سال بیشتر از سال قبل می‌کند. 

چه باید کرد؟

دولت برای برطرف کردن این مشکل چند راهکار دارد. یک راهکار این است که مثل یونان دست به فروش جزایر خود بزند؛ یعنی برای مثال کیش و قشم را بفروشد و با پول آن، این مشکل را برطرف کند (مثل خانواده‌ای که برای تامین مخارج خود فرش زیر پایش را می‌فروشد). اما راهکار راحت‌تر برای دولت این است که نقدینگی خلق کند و دست به چاپ پول بدون پشتوانه بزند که البته خود این کار تورم‌های خیلی بزرگی را به همراه دارد و باعث می‌شود ما روزی آرزوی همین تورم پنجاه درصد امروز را داشته باشیم.

که اگر رفتار دولتمردان بعد از انقلاب را هم مرور کنیم متوجه می‌شویم که عموما راه دوم را انتخاب کرده‌اند، چرا که این کار اثرات بلند مدتی دارد و تا زمانی که این اتفاقات آثار خود را نشان دهند آن دولت عوض شده و کار از کار گذشته!

پس در سال ۱۴۴۱ دو حالت اتفاق می‌افتد: یا صندوق‌ها ورشکسته می‌شوند و طبیعتا هیچ پولی برای پرداخت وجود ندارد. یا اینکه تورم آن‌قدر بالا می‌رود که این حقوق بازنشستگی کفاف یک هفته  زندگی را هم نمی‌دهد. پس باید از الان خود را برای آن روز آماده کنیم.

واقعا دوران آن گذشته که مثل نسل‌های قبلی به فکر دفترچه بیمه و حقوق بازنشستگی باشیم و دنبال این نباشید که صرفا آینده خود را براساس بیمه‌ای که ماهیانه پرداخت می‌کنید تضمین کنید. بازنشستگان آینده احتمالا اوضاع خوبی نخواهند داشت، پس از الان سعی کنید درآمدی جانبی برای خود ایجاد کنید و با مازاد پول خود به جای ولخرجی و… سرمایهگذاری را در اولویت قرار دهید تا بتوانید این ریسک را تا حد ممکن پوشش دهید. چرا که در دوران بازنشستگی علاوه بر اینکه انرژی و توان کار کردن مثل امروز را نداریم، هزینههای درمان و سلامت هم به هزینه‌هایمان اضافه می‌شود. پس تا زمانی که انرژی کافی را داریم، این کار را انجام دهیم و آن را به آینده موکول نکنیم. این بمب ساعتی هر لحظه امکان انفجار دارد و تبعاتش را خواهیم دید، که البته آن روز خیلی هم دور نیست و شاید حتی قبل از ۱۴۴۱ شاهد این انفجار باشیم.


2. ورشکستگی آب

بحران بعدی که با این مدیریت فعلی وقوع آن قطعی است و روز به روز هم جدی‌تر می‌شود، محیط زیست و ورشکستگی آبی است. مدیریت غلط در حوزه آب باعث شده که دریاچه ارومیه با قدمتی ۱۳ هزار ساله، با همین اشتباهات فقط طی پنجاه سال خشک شود!

 ما در ایران دچار ورشکستگی آبی شدیم!

ما در جغرافیای کم‌آب زندگی می‌کنیم و گذشتگان ما برای این که بتوانند زنده بمانند، مدیریت مصرف آب را به خوبی یاد گرفته بودند و تکنولوژی قنات هم برای همین مسئله در ایران به وجود آمده بود! بارش متوسط سالیانه در ایران کمتر از یک چهارم دنیاست و زندگی در یک جغرافیای کم‌آب، مدیریت درست منابع آبی را می‌طلبد؛ چیزی که متاسفانه در ایران خیلی شاهد آن نیستیم‌.

تعریف ورشکستگی مشخص است. به زبان خیلی ساده، کسی که دخل و خرجش با هم متناسب نباشد دچار ورشکستگی می‌شود. ایران هم در زمینه آب دچار ورشکستگی شده چون میزان مصرف آب بسیار بیشتر از میزان ورودی است. 

چند شاخص مختلف در این زمینه وجود دارد که فاجعه ورشکستگی آب را به خوبی نشان می‌دهد. مثلا طبق گزارش کمیسیون توسعه پایدار سازمان ملل:

  • اگر در کشوری میزان استفاده از منابع آب تجدیدپذیر زیر 20 درصد باشد از لحاظ اکولوژی و استرس و فشار بر منابع آبی، مشکل خاص پیش نمی‌آید. 
  • اگر کشوری بیش از 40 درصد از منابع آبی خود برداشت و مصرف کند در معرض بحران قرار می‌گیرد.
  • اگر برای کشوری این عدد به بالای 60 درصد برسد کشور با کمبود فیزیکی آب مواجه می‌شود.
  • اگر این درصد به بالای 75 درصد برسد، کشور به مرز کمبود شدید منابع فیزیکی آب خواهد رسید.
  • ما در ایران بیش از 100 درصد منابع آبی را مصرف می‌کنیم و در حال استفاده و تمام کردن منابع ذخیره آبی هستیم.

برای اینکه بیشتر و بهتر عمق فاجعه را درک کنید بد نیست بدانید که ایران همیشه ۲۵۰ میلیارد متر مکعب آب ذخیره داشته و امروز به خاطر مدیریت نادرست، مخصوصا در حوزه کشاورزی، این عدد به ۱۳۰ میلیارد رسیده است. نکته دردناک اینجاست که سالیانه حدود ۵ میلیارد از این ذخایر آبی را مصرف می‌کنیم و اگر مدیریت آبی به همین روش ادامه پیدا کند، احتمالا ایران خیلی زودتر از رسیدن به 1441 دیگر آبی برای مصرف نخواهد داشت.

شاید در نگاه اول بگویید مشخص است بحران آب باعث خشکی دریاچه‌های ارومیه و زاینده رود و… میشوند، ولی این تمام ماجرا نیست. خشکی رودخانه‌ها تبعات بدی دارد. مثلا خشک شدن دریاچه ارومیه باعث بروز طوفان نمکی می‌شود که در بلند مدت، تا شعاع ۶۰۰ کیلومتری خود را خالی از سکنه کرده و بیماری های پوستی و سرطان‌های مختلف را نیز به وجود می‌آورد.

اما فارغ از این مورد، پیامد بدتر پدیده فرونشست زمین است. خشک شدن دریاچه‌ها، پوسته رویی ماجراست. در زیر زمین اتفاقات بدتری در حال رقم خوردن است. با خشکی منابع آب زیرزمینی، پدیده فرونشست پدیدار می‌شود که همین الان هم شاهد فرونشستهای زیادی در کویر یا حتی در بخری از شهرهای ایران هستیم. اتفاقی که اگر ادامهدار شود، هم آستانه تاب‌آوری زمین در برابر زلزله را به شدت کاهش داده و مردم را هم وادار به کوچ یا مهاجرت خواهد کرد. 

یکی از علت‌های مهمی که می‌بینیم مهاجرت به شمال در ایران بیشتر شده (مخصوصا از سمت یزد و اصفهان) همین است. یعنی همانطور که در ییلاق و قشلاق، انسان‌ها به خاطر شرایط محیطی و جوی مهاجرت میکردند، امروز هم مردم به حالتی مدرن‌تر ییلاق و قشلاق می‌کنند و به سمت مناطق شمالی هجوم می‌برند که خود این قضیه هم ریسک‌های جدیدی به وجود می‌آورد (مثلا عده‌ای در زمین‌های چایی در شمال نفت می‌ریزند تا زمین بایر شود و بتوانند مجوز تغییر کاربری گرفته و مسکن بسازند). از طرف دیگر، تغییرات و تاثیرات فرهنگی این مهاجرتها، در بلند مدت میتواند به نابود شدن فرهنگ بومی منتهی شود که همین اتفاق، میتواند به بحرانهای جدی تری منجر شود. از هرچند که در کل دنیا بحران محیط زیست و آب جدی است اما این مورد در ایران بسیار جدی‌تر از بقیه دنیا است که نباید از آن غافل بود.

3. فرار مغزها

مهاجرت اصلا تصمیم راحتی نیست. در نظر بگیرید انسان، جایی که شهروند درجه یک به حساب میآید را ترک کرده و به جایی برود که دور از خانواده و فرهنگ خود، شهروند درجه دو باشد. مهاجرت پديده‌ای است که کشورهای مختلف دچار آن می‌شوند. یعنی همانطور که پیشتر اشاره کردیم که شرایط جوی باعث مهاجرت انسانها می‌شود، ریسک‌های سیاسی، اقتصادی و… نیز باعث می‌شود انسان‌ها برای دستیابی به آسایش و رفاه بیشتر مکان زندگی خود را عوض کنند.

آنهایی که سرمایه دارند، سرمایه خود را به جا های دیگر میبرند؛ کسانی که تحصیلات بالایی دارند، علم و دانش و فکر خود را به کشور دیگری میبرند و در نهایت، کارگران ماهر نیز میتوانند مقصد مناسبی برای خود بیابند. البته مهاجرت یک روند همیشگی، مخصوصا در جهان سوم است، اما موجی که در همین یکی دو ساله با آن مواجه هستیم، خیلی زود بازار کار ایران را با بحران منابع انسانی مواجه کرده است. این عوامل باعث بحرانی‌تر شدن شرایط می‌شود.

مثلا آمارهای مختلف نشان می‌دهند سالانه چند هزار پزشک متخصص از ایران مهاجرت می‌کنند. یا مثلا در سایر حوزهها نیز متخصصان و نخبه‌ها در حال ترک ایران هستند و حلقه فکری و تصمیم‌گیری، از امروز هم بدتر می‌شود که مشکلات احتمالی جدیدی را هم به وجود می‌آورد.
پس بحران مهاجرت هم از جدی‌ترین بحران‌هاست که باید به آن توجه داشته باشیم.

4. تکنولوژی و هوش مصنوعی

هرچند تخریب خلاق برای عده‌ای دردناک  و زیان آور است و باعث حذف آنها می‌شود، اما برای کلیت جامعه، اتفاق خوبی است چرا که باعث افزایش رفاه جامعه می‌شود. مثلا اگر تاکسی تلفنی‌های قدیم را در نظر بگیریم، می‌بینیم هم امنیت پایین‌تر بود و هم دسترسی به تاکسی تلفنی و هماهنگی با آن‌ها سخت‌تر بود و با قیمت بالاتری هم تاکسی پیدا می‌شد. اما با به وجود آمدن تاکسی‌های اینترنتی، این مشکل از بین رفت و رفاه ما بیشتر شد؛ هرچند با ظهور تاکسیهای اینترنتی، سیستم تاکسی سرویس محلی عملا از بین رفت. یا مثلا با ورود فروشگاههای زنجیرهای مانند هایپر مارکت و افق کوروش، سوپرمارکتهای محلی هم با خطر حذف و کم شدن سودآوری مواجه می‌شوند.

شاید شما هم عبارت «تخریب خلاق» را شنیده باشید. تخریب خلاق فرآیندی است که به علت رشد تکنولوژی و پیشرفت محصولات، مشاغل جدیدی به وجود می‌آیند که باعث از بین رفتن یک سری از مشاغل و محصولات سنتی می‌شوند.

پس رشد تکنولوژی باعث تخریب خلاق می‌شود که البته هرچه جلوتر هم برویم، تخریب خلاقهای بیشتری را هم خواهیم دید و مشاغل و محصولات خیلی بیشتری حذف خواهند شد. خصوصا مشاغلی که هوش مصنوعی می‌تواند جایگزین آنها شود. حتی برخی از کسب و کارهای پیشروی کنونی که خود با تخریب خلاق وارد بازار شدند، ممکن است روزی از همین روش هم از بازار حذف شوند.

البته باید توجه داشت که این رشد تکنولوژی بیشترین تهدید را برای دولت‌مردان دارد و طبیعتا در نقطه مقابل، بیشترین منفعت سهم جامعه می‌شود؛ چرا که یکی از دستاوردهای اصلی تخریب خلاق، از بین بردن انحصار است (مثل به وجود آمدن رمزارزها که انحصار پول را شکست).
یا امروز یکی از دغدغه‌های اصلی مردم ایران فیلترینگ است که رشد تکنولوژی این مشکل را در آینده‌ای نه چندان دور برطرف خواهد کرد (مثلا ماهواره‌های استارلینک الان در دسترس هستند و در آینده قطعا با پیشرفت تکنولوژی و پدیدار شدن ابزارهای جدید، دست دولت‌ها را از انحصار اینترنت خارج میکند). شاید تنها جایی که بتوان در رقابت با دولت از آن جلو افتاد، همین رشد تکنولوژی باشد.
از طرفی هوش مصنوعی هم با رشد خود، جایگزین خیلی از انسان‌ها و مشاغل می‌شود و باید از این فرصت استفاده کرد. با رصد رشد تکنولوژی های روز دنیا می‌توان فرصتها و تهدیدها را پیدا کرد.


در مجموع، این حقیقت وجود دارد که نمیتوان ایران 1441 را در وضعیت مساعدی تصور کرد. هرچند بخشی از این بحران های پیش رو در جوامع توسعه یافته هم به وجود خواهد آمد؛ به همین دلیل، جهان به دنبال روشهای جایگزین اقتصادی، برای آسانتر کردن زندگی است، چرا که هدف نهایی علم اقتصاد گسترش رفاه است. پس بیایید با هم برخی از این تغییر روندهای اقتصادی را بررسی کنیم.

الف) اقتصاد اشتراکی

در آینده احتمالا اقتصاد اشتراکی خیلی بیشتر از الان مورد توجه قرار میگیرد‌. با توجه به اینکه قدرت خرید مردم هم کمتر می‌شود و محیط زیست برای اکثر افراد جامعه دغدغه جدی‌تری خواهد شد، اقتصاد اشتراکی بحث مهمی خواهد بود.

برای مثال، فرض کنید قیمت بنزین به جای لیتری سه هزار تومان به قیمت جهانی آن یعنی حدود 60 هزارتومان افزایش پیدا کند. در این حالت به جای این که هرکس برای رفتن به محل کار، خودرو شخصی خود را به صورت جداگانه از خانه بیرون بیاورد، افراد یک شرکت همگی باهم به طور اشتراکی با یک خودرو به محل کار میروند و این اتفاق دور از ذهن نیست.

یا مثلا امروز میبینم که استارتاپهای نوپا به جای اینکه در شروع کار خود یک مکان گران قیمت اجاره کنند، فضای کار اشتراکی را انتخاب کرده و با هزینه حداقلی ایده کسب و کار خود را پیاده کرده و ریسک کمتری را هم متحمل میشوند. توجه به اقتصاد اشتراکی اهمیت خیلی بالایی دارد و با توجه به شرایط اقتصادی آینده و به وجود آمدن ریسک‌های جدید نباید نسبت این مفهوم بیتفاوت بود.

البته این موضوع فقط مربوط به ایران نیست؛ در کشورهای خارجی توسعه یافته هم این اقتصاد اشتراکی بسیار مورد توجه قرارگرفته است. چرا که مردم امروز مفهوم هزینه فرصت را بهتر درک میکنند و هزینه فرصت اقتصاد انفرادی خیلی بالاست. در حقیقت، اقتصاد اشتراکی باعث می‌شود ریسک و هزینه‌ها تقسیم شود.

اقتصاد چرخشی برعکس اقتصاد سنتی عمل می‌کند. در اقتصاد سنتی، به خصوص در بخش تولید، روند به این صورت است که یک سرمایه اولیه وارد چرخه میشود، تولید شکل می‌گیرد و محصولی تولید شده، مصرف شده و در نهایت دور انداخته میشود.


ب) اقتصاد چرخشی

اما اقتصاد چرخشی، اقتصادی دورانی است. یعنی یک سرمایه اولیه وارد چرخه میشود (منظور از سرمایه لزوما پول نیست، نیروی انسانی، زمان، توجه، انرژی و…. هم سرمایه محسوب میشوند)، تولید شکل می‌گیرد، محصول مصرف می‌شود و در نهایت چون اقتصاد چرخشی است، محصول با دقت بالاتری نگهداری شده و وقتی کاملا مستهلک و غیرقابل استفاده شد بازتولید و بازیافت شده و دوباره وارد چرخه میشود. اقتصادهای توسعه یافته دنیا، از اقتصاد سنتی گذر کرده و اقتصاد چرخشی را انتخاب کرده‌اند.

کسانی که در صنعت طلا فعال هستند، مفهوم اقتصاد چرخشی را به خوبی درک کرده‌اند چون ارزش طلا را درک کرده‌اند. در طلاسازی، یک شمش طلا آب میشود و به محصولاتی زینتی تبدیل می‌شود و وقتی محصولات قدیمی و مستهلک شدند، دوباره بازتولید می‌شوند و به چرخه اضافه می‌شوند. در آینده نزدیک، مخصوصا در بخش محیط زیست، اقتصاد چرخشی اهمیت بالایی پیدا می‌کند. پس احتمالا در صنعت پرپتانسیل بازیافت فرصتهای خیلی بیشتری به وجود خواهد آمد.

پ) اقتصاد دیجیتال

اقتصاد دیجیتال پدیده‌ای است که در ایران با یک تاخیر زمانی و با سرعت کمتری نسبت به سایر کشورها شروع شد، که البته به زودی سرعت رشد بالاتری را هم تجربه خواهد کرد که باید منتظر فرصتها و تهدیدهایی احتمالی آن باشیم. اقتصاد دیجیتال با هیچکس شوخی و تعارف ندارد و کسانی که به آن بی‌توجه باشند را به راحتی از میدان رقابت حذف می‌کند.

اقتصاد دیجیتال در همه حوزهها وارد شده؛ مثلا امروز شاهد پزشکی دیجیتال هستیم و شما در هرجای دنیا باشید می‌توانید از یک پزشک متخصص نوبت ویزیت بگیرید و به طور آنلاین با چت کردن مشکل شما را برطرف می‌کند. یا مثلا ربات‌هایی ساخته شدهاند که عمل‌های جراحی فوق تخصصی را انجام می‌دهند.

یا در حوزه آموزش، آموزش‌ها دیجیتالی شده چون دوران مدرک‌گرایی گذشته و آدمها دیگر به دنبال مدرک صرف نیستند.

یا مثلا در صنعت گیم، اقتصاد دیجیتال به شدت در حال رشد است و بازی‌های دیجیتالی فرصت فوق‌العاده‌ای برای فعالان این صنعت به وجود آورده. امروزه آدمها با بازی کردن هم پول در می‌آورند و حتی شاهد تبلیغات خیلی زیادی وسط بازی‌ها هستیم.

اقتصاد دیجیتال حتی مدل تبلیغات را هم عوض کرده؛ یعنی دورانی که در بیلبوردهای شهر یا تبلیغات صدا و سیما هزینههای میلیاردی و میلیون دلاری میشد گذشته است. مثلا اگر شما برای محصولتان در یوتیوب و اینستاگرام تبلیغ متناسب انجام دهید، احتمالا با هزینه کمتر، بازخوردهای بهتری نسبت به بیلبوردهای سطح شهر دریافت میکنید. تبلیغات دیجیتال نیز از مزایای اقتصاد دیجیتال است.

همانطور که می‌بینیم یوتیوب به تولیدکنندگان محتوا پول پرداخت می‌کند و درآمدش هم از طریق تبلیغاتی است که از صنایع مختلف می‌گیرد.

مثال دیگر در مورد اقتصاد دیجیتال، مدیریت ثروت دیجیتال است که احتمالا منجر به حذف افراد زیادی در صنعت مالی می‌شود. بسیاری از تحلیلگران مالی در دهههای آینده حذف می‌شوند و به جای این که مردم از گروههای مختلف مشاوره بگیرند که پول خود را چگونه مدیریت کنیم، دستیاران مالی دیجیتال دارند و می‌توانند به راحتی و با ریسک کمتر با هوش مصنوعی این کار را پیش ببرند.
Robo adviserها تازه در حال ورود به بازارهای سرمایه هستند و هر روز پیشرفت بیشتری در این حوزه اتفاق میافتد. برای آنکه بیشتر با این مشاوران رباتیک آشنا شوید، مقاله روبو ادوایزر در همین شماره از مجله اکوتوپیا را مطالعه کنید.

کریپتوکارنسی‌ها نیز فضاهای پر پتانسیلی هستند که صنعت مالی را در آینده متحول می‌کنند. هرچند که با رشد تکنولوژی و هوش مصنوعی در حوزه مالی احتمالا جایگزین‌های جذاب‌تر و کاربردی‌تری در این حوزه خواهیم دید.

سخن پایانی

یک ضرب‌المثل اقتصادی معروف می‌گوید «اگر بارش باران پیک‌نیک مردم را خراب کند، این فرصت را برای چتر فروش پدید می‌آورد که بتواند چتر  بیشتری بفروشد». هر تهدیدی که پیش می‌آید، در نقطه مقابل یک سری فرصت‌ها هم به وجود می‌آورد. پس در هنگام تهدید و ریسک‌های جدیدی که با آن مواجه می‌شویم، به جای این که فکر کنیم و غصه بخوریم، به این فکر کنیم چه فرصت‌هایی به وجود آمده که می‌توان از آنها استفاده کرد.

هدف از انتشار این مطلب هم ترساندن یا قصه گفتن نبود، هدف این بود که ریسک‌ها و تهدیدهای موجود را بشناسیم و از الان خود را برای آن آماده کنیم تا در هنگام وقوع بحران غافلگیر نشویم؛ البته که در دنیایی با عدم قطعیت بالا زندگی می‌کنیم و ما صرفا احتمالات را بررسی می‌کنیم، پس بیایید با هم در انتهای این مطلب آنچه گفته شد را مرور کرده و فرصت‌های پیش رو را بررسی کنیم:
1. پیری جمعیت

همانطور که اشاره کردیم، جمعیت رو به پیری میرود؛ پس بخش سلامت در ۱۴۴۱ اهمیت بسیار بالایی خواهد داشت که اگر به دنبال ایجاد کسب و کار هستیم، می‌توانیم از الان به فکر محصول و خدماتی برای ارائه به سالمندان باشیم.

2. محیط زیست

نکته اشاره کردیم که بحران محیط زیست جدی است و برای مردم عادی هم هر روز احترام به محیط زیست اهمیت بیشتری دارد پیدا می‌کند؛ پس اگر می‌خواهیم کسب و کاری داشته باشیم باید تلاش کنیم که تا جای ممکن به محیط زیست آسیب نرسانیم چون می‌تواند ریسک زیادی را برایمان به وجود آورد.  حتی اگر می‌خواهید کسب و کاری را شروع کنید و ایده‌ای هم ندارید، یک ایده خوب می‌تواند این باشد که محصول یا خدمتی تولید کنیم که به حفظ محیط زیست کمک کند. اهمیت محیط زیست را به عنوان یک مسئولیت اجتماعی هم که شده حتما برای کسب و کارتان  مدنظر قرار دهید چون بازخوردهای خیلی خوبی هم خواهید گرفت.

3. مهاجرت

مهاجرت جدیتر از چیزی است که فکرش را می‌کنید که البته فرصت‌های خیلی زیادی را هم با خود به همراه دارد. مثلا یک ایده بیزنسی این است که خدمات خاص و ویژهای به افرادی که نیت مهاجرت دارند ارائه کنیم.

4. تخریب خلاق

سرعت رشد تکنولوژی و هوش مصنوعی بسیار بالاست، پس سعی کنید از آن عقب نمانید تا درگیر تخریب خلاق نشوید. این رشد آن‌قدر سریع است که اگر به گذشته نگاه کنید، حتی با سال قبل هم قابل مقایسه نیست‌. رشد تکنولوژی آنقدر سریع است که دولتمردان نمی توانند جلوی تخریب خلاق را بگیرند. باید رشد تکنولوژی را جدی بگیریم، چرا که در ایران 1441 قطعا ابزارهای جدیدی را خواهیم دید که امروز حتی به آن فکر هم نمیکنیم.

5. اقتصاد اشتراکی

دوران اقتصاد سنتی گذشته و دنیا دارد به سمت اشتراکی شدن پیش می‌رود. پس اگر بیزنسی داریم یا می‌خواهیم راه بیندازیم، باید ما هم به همین سمت حرکت کنیم. به این فکر کنید که کدام قسمت‌ شرکتتان را می‌توانید برون‌سپاری کنید که از این اقتصاد اشتراکی بهره ببریم یا به جای این که تمامیت خواهی در کسب و کارمان داشته باشیم، قسمت‌هایی که در آن مزیت نسبی نداریم را با شرکت‌های دیگر شریک شویم، هم راندمان ما و هم راندمان آن شرکت بالاتر می‌رود و سود بیشتری هم نصیب هر دو طرف شده و ریسک هم تقسیم میشود.

در پایان توصیه می‌شود برای اینکه بهترین استراتژی را برای خودتان بچینید و خود را برای آینده مجهزتر کنید، یک ماتریس SWOT برای خود داشته باشید و تهدیدها و فرصت‌ها و نقاط قوت و نقاط ضعف را در آن بیاورید که بتوانید چشم‌انداز درست و دیدگاه منطقی برای خودتان ایجاد کنید.

مقالات پیشنهادی برای مطالعه
0
0
0
0
0
0

یک پاسخ

  1. سلام آقای بختیاری
    یک درخواست داشتم ازتون : خیلی خوب میشه اگر منابعی برای مطالعه و درک بهتر مباحثی که یک شهر وند عادی جامعه یا یک کار آفرین تازه کار و یا یک دانشجو نیاز داره رو بهمون معرفی کنید.
    تا بتونیم به بلوغ بهتری در رابطه با وضعیت فعلی جامعه ,مدیریت کسب کارمون , مدیریت سرمایه … دست پیدا کنیم
    یه چیزی شبیه به جعبه ابزار.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین اپیزودهای پادکست

در این اپیزود درباره وضعیت صندوق‌های بازنشستگی در ایران صحبت می کنیم که شبیه بمب ساعتی در اقتصاد ایران بوده و راه زیادی تا …
در این اپیزود می‌خواهیم از تجربیات یک پوکرباز معروف به نام خانم آنی دوک استفاده کنیم و یاد بگیریم که چطور می‌توانیم با تصمیم‌گیری بهتر، زندگی …
در این اپیزود درباره مغالطه‌ها و باورهای عمومی اشتباهی مرتبط با خیریه حرف می‌زنیم و اصول و آسیب‌های جدی بررسی می‌کنیم …
این اپیزود درباره یکی از بزرگترین خاندان‌های کارآفرینی در ایران، خاندان لاجوردی است که چهار نسل کارآفرینی کردند و صنعت …
لوگوی اکوتوپیا کامل